امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قضای الهی، سرنوشت محتوم

#1
قضا و قدر یکی از مهم ترین موضوعات در تحلیل هستی شناسی و رفتارشناسی انسان است؛ زیرا تفسیر درست از این موضوعات می تواند سرنوشت انسان را دگرگون سازد و رفتار و نگرش وی را متفاوت از پیش کند.

نگرشی که انسان در سایه تحلیل و تفسیر درست از مفهوم قضا و قدر به دست می آورد، می تواند رفتارهای متفاوتی راط به وجود آورد، درحالی که نگرش نادرست و باطل می تواند موجبات بدبختی و شقاوت ابدی بشر را فراهم کند. از این رو بخشی از آموزه های قرآنی به مسئله قضا و قدر اختصاص یافته است و خداوند به اشکال گوناگون و با ذکر مصداق و گزارش های تاریخی بر آن است تا بینش و نگرش انسان را نسبت به این مسئله در مسیر درست و صحیح قرار دهد.

نویسنده در این مطلب برآن است تا تحلیل قرآن را از مسئله قضای الهی تبیین کند و نقش آن را در سرنوشت و زندگی بشر بیان نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.



گستره مفهومی و اصطلاحی قضا
قضا در لغت به معنای حکم است. (لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۱، ص ۲۰۹ و ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۴۹۰ ذیل واژه قضی) لذا داوری میان متخاصمان و حکومت درباره ایشان به معنای قضاوت دانسته شده است؛ زیرا قاضی با حکم خویش کار را تمام می کند و فصل خصومت می نماید. براین اساس حکم را به معنای تمام کردن کار نیز گفته اند که به نظر می رسد این معنا برگرفته از مقتضا و لازم حکم و آثار آن باشد.

در فرهنگ قرآنی، قضای الهی به معنای حکم قطعی و حتمی خداوند درباره امری است که دراین صورت هیچ گونه تغییر و تخلف به وقوع نمی پیوندد. بر پایه این معنا، قضای الهی اخص از قدر الهی است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۷۴ ذیل واژه قضی)

به سخن دیگر، قدرالهی، حکم کلی خداوند است که قابل تغییر می باشد و می تواند تحت تاثیر عواملی چون تصحیح و اصلاح رفتار آدمی، بداء الهی و مانند آن تغییر یابد. البته قدر الهی نیز با همه کلی بودن آن، دارای اندازه معین و مشخصی است و این گونه نیست که جزئیات و اندازه ها در آن مشخص نشده باشد، بلکه خداوند برای هر چیزی، قدری قرار داده است که پس از حصول همه مقتضیات و شرایط، به شکل قضا و حکم قطعی اجرایی می شود و هستی تحقق می یابد. با تأمل در شب قدر می توان دریافت که چگونه کلیات سرنوشت آدمی در آن شب نوشته می شود ولی حتمیت و قطعیت یابی آن به شکل قضای الهی پس از حصول تمام شرایط و مقتضیات آن است.

درباره قضای الهی گفته اند: از آن جایی که پدیده ها در وجود و تحقق خود، مستند به خداوند متعال هستند، در صورتی که خداوند تحقق پدیده ای را اراده کند و علل و شرایط آن تمام شود و راهی برای پدیده باقی نماند مگر آن که به تعیین الهی موجود شود و از دایره ابهام و تردید خارج شود؛ این اراده الهی همان قضای حتم و قطعی الهی می باشد.

البته براساس آموزه های قرآنی، قضای الهی تنها در حوزه امور تکوینی جریان نمی یابد، بلکه حتی در دایره تشریع نیز می توان سخن از قضای الهی به میان آورد. شیخ طبرسی در مجمع البیان با اشاره به آیه ۱ سوره مائده می نویسد: مقصود از «یحکم مایرید» قضای الهی در ایجاب برخی امور و تحریم برخی دیگر وکلا احکامی است که از ناحیه خداوند تشریع می شود. (مجمع البیان، ج ۳ و ۴، ص ۲۳۴) بنابر این افزون بر امور تکوینی در امور تشریعی نیز قضای الهی جریان می یابد.

هنگامی که فلاسفه از قضا سخن می گویند، مراد ایشان از آن، خروج چیزی از دایره تردید و ابهام و ضروری شدن وجود آن از ناحیه علت تامه یعنی واجب الوجود است؛ زیرا مقصود از قضا، تمام شدن امر و تعیین و تعین یابی آن چیز می باشد. بنابر این قضای هر چیزی، وجودیابی به واجب الوجود پس از فراهم آمدن همه شرایط و تحقق آن است.

در روایات شیعی، این معنا مورد تاکید قرار گرفته که قدر الهی، امری کلی است که پس از تحقق شرایط به شکل قضای الهی تجلی و ظهور می یابد.

در روایتی که هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل می کند این معنا مورد توجه و تاکید است؛ زیرا آن حضرت می فرماید: ان الله اذا اراد شیئا قدره فاذا قدره قضاه فاذا قضاه امضاه؛ خداوند هرگاه چیزی را اراده کند و بخواهد، آن را مقدر می سازد، پس از تقدیر آن، حکم می کند و پس از حکم، آن را امضا و تاییدمی کند.

بنابر این تفاوت میان قضا و قدر افزون بر کلیت و جزئیت، آن است که قدر هر چیزی، وقوع آن را قطعی و حتمی نمی کند؛ زیرا احتمال عدم وقوع و تغییر در آن می رود، ولی قضای چیزی به معنای وقوع آن چیز است و چاره ای جز وجود و تحقق ندارد. (المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۳، صص ۷۲ تا ۷۵)

در قرآن برای بیان این معنا و مفهوم، افزون بر واژه قضا و مشتقات آن، واژگانی دیگر چون کلمه، کتاب، امر، حکم و مانند آن به کار رفته است.



حاکمیت قضای الهی
خداوند در آیاتی از جمله ۵۷ تا ۶۰ و نیز ۶۲ و ۶۷ سوره انعام و ۴۰ و ۴۱ و ۶۷ سوره یوسف، به حاکمیت قضای الهی در نظام عالم و جهان هستی توجه می دهد و با عبارت «له الحکم» این معنا را تبیین می کند که قضای نافذ، اختصاص به خودش دارد (قصص، آیه ۷۰ و ۸۸) و در آیه ۲۶ سوره کهف با جمله «لایشرک فی حکمه احدا» مشارکت غیر خدا را در حکم وقضا نفی می کند. (المیزان، ج ۱۳، ص ۲۷۷)

به هر حال از آموزه های قرآنی بر می آید که قضا به خداوند اختصاص دارد و غیراو شایسته نیستند که در حکم و قضا دخالت کنند.

خداوند در آیات ۳۸ و ۳۹ سوره رعد، ثبت موارد قضای الهی درکتابی مخصوص را بیان می کند. به این معنا که هر امری که قضای الهی در آن جریان می یابد در کتابی ثبت می شود و تغییر نمی یابد. (مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۴۵۷ و نیز معالم التنزیل، بغوی، ج ۳، ص ۲۶)

همه پیامبران بر حاکمیت قضای الهی بر امور هستی تاکید داشته و این اعتقاد را تبلیغ کرده و در زندگی خویش به کار می بسته اند. از این رو در آیاتی از جمله آیه ۴۰ و ۶۷ و ۸۰ سوره یوسف به اعتقاد حضرت یعقوب (ع) و یوسف (ع) نسبت به قضای حتم الهی اشاره می کند و براساس همین اصل استوار حاکمیت قطعی الهی بر همه امور هستی، امور خویش را به خداوند واگذار و تفویض می کنند تا خداوند به آن رسیدگی نماید.

خداوند در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره حدید به تأثیر اعتقاد به قضا و حاکمیت حتمی الهی در زندگی بشر اشاره می کند و توضیح می دهد که چنین اعتقاد و باوری می تواند موجبات آرامش و رفع نگرانی انسان شود، زیرا همه حوادث و رخدادهای جهان براساس قضای الهی انجام می شود و اراده و مشیت خداوندی در آن دخالت مستقیم دارد. بنابراین ربوبیت و حکمت الهی اموری را ایجاد می کند و مسایلی را پدید می آورد و همأ آنها براساس حکمت و هدفی متعالی صورت می گیرد و قطعاً به نفع انسان و هستی است.

علامه طباطبایی با اشاره به همین آیات بر این نکته تأکید می کند که مراد از کتاب همان لوح محفوظ است و این که خداوند می فرماید این امر بر خدا آسان است، اشاره به این نکته است که تقدیر و قضای حتمی حوادث پیش از وقوع آن ها بر خداوند مشکل نیست. خبر دادن خداوند از این مطلب و یقین به این که همواره حوادث در لوح محفوظ، مکتوب و منطبق بر قضای الهی است، سبب رفع حزن و اندوه و موجب آرامش انسان است. (المیزان، ج۱۹، ص۱۶۷)

هم چنین آگاهی انسان از قضای الهی و سنت های حتمی و قطعی او موجب می شود که آدمی به آرامشی دست یابد. به این معنا که اگر انسان بداند که سنت الهی، مجازات و عذاب دنیوی و اخروی خطاکاران و تکذیب کنندگان دین و وحی می باشد، به آرامشی دست می یابد و به زندگی امیدوار می گردد. از این رو خداوند پیامبرش را با بیان قضای حتمی خود در هلاکت امت های کافر، دلداری می دهد. (طه آیات ۱۲۷ تا ۱۳۰)

به هر حال، از آموزه های قرآنی به دست می آید که قضای الهی امری قطعی است و هیچ کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد (مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص۳۸۱) و اگر کسی بتواند قضای الهی و حکم قطعی اش را برگرداند تنها خود خداوند قادر متعال است؛ زیرا خداوند تنها طریق نجاتی است که بنده در زمان قضای الهی و حکم قطعی اش می تواند به او پناه برد (المیزان، ج۱۱، ص۲۲۹) و دیگران ناتوان از آن می باشند.

از ویژگی های قضای الهی آن است که قضای خداوندی، غیرقابل تغییر و تخلف ناپذیر در وقوع است. این معنا را می توان از آیاتی چون ۱۱۷ سوره بقره، ۴۷ و ۵۹ و ۱۵۴ سوره آل عمران، ۴۷ سوره نساء و ۳۴ و ۷۳ سوره انعام و آیات بسیار دیگر به دست آورد.

انسان ها نیز می بایست به قضای الهی راضی و خشنود باشند و با ذکر و تسبیح خداوند در اوقات مختلف زمینه دست یابی به مقام رضا از قضای الهی را در خود فراهم آورند. (طه آیات ۱۲۹ و ۱۳۰)

از توصیه های خداوندی صبر بر قضا و اراده الهی است که در آیاتی از جمله ۱۲۹ و ۱۳۰ سوره طه و نیز ۴۸ سوره طور و ۴۸ سوره قلم و ۲۴ سوره انسان و ۸ سوره تین به آن توجه داده است. صبر بر قضای الهی موجب تقویت باور به ربوبیت و حکمت الهی است؛ زیرا کسی که به قضای الهی باور دارد و بر آن صبر می کند می داند که خداوند بی حکمت و هدفی، امری را تحقق نمی بخشد و رخدادی را نمی آفریند و پدیده ای را ایجاد نمی کند. بنابراین صبر بر قضای الهی به معنای باور استوار و ایمان به حکمت و ربوبیت الهی و تقویت آن در دل و جان آدمی است.



موارد و مصادیقی از قضای الهی
در این جا به برخی از مصادیق قضای الهی توجه داده می شود تا معلوم شود قضای الهی همه حوزه های تکوین و تشریع را دربرمی گیرد و همه زندگی آدمی با آن آمیخته و عجین شده است.

از مهم ترین موارد قضای الهی می توان به اجل اشخاص و امت ها اشاره کرد. اجل همه انسان ها و امت ها براساس قضای خداوند از قبل تعیین شده است و به هنگام رسیدن آن لحظه، بی هیچ تقدیم و تاخیری اتفاق می افتد. این معنا را می توان از آیاتی چند از جمله آیه ۳۸ سوره رعد به دست آورد. در این آیه تبیین شده است که هر امری که مورد رضای الهی است همانند اجل حیات و مرگ آدمی، ثبت و ضبط شده است (مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۴۵۷)

در حقیقت مدت زندگی انسان ها و عمر ایشان مطابق قضای الهی می باشد (آل عمران، آیه ۱۴۵ و انعام آیات ۲ و ۶۰ و آیات بسیار دیگر)

تاخیر در عذاب و مهلت دادن به اقوام و امت ها نیز برخاسته از قضای الهی است و این گونه نیست که بیرون از دایره حاکمیت قضای الهی اتفاق بیفتد. (هود آیات ۱۱۰ و ۱۱۱) در حقیقت تاخیر در جزا و عذاب تا روز قیامت نسبت به گروهی، همواره تحت حاکمیت قضای الهی می باشد و هرگز بیرون از آن دایره نیست. بر این اساس قضای الهی دوگونه است. گاه قضای الهی به این تعلق گرفته که اشخاص و امت ها در همین دنیا عذاب شوند و گاه دیگر تا روز قیامت به تاخیر افتد. (المیزان، ج ۱۱، ص ۴۵)

خداوند در آیات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره، دشمنی ابلیس با آدم و حوا (علیهما السلام) را سرنوشت مقدر و محتوم آنان می داند (المیزان، ج ۱، ص ۱۳۲) و ذلت و خواری یهودیان به سبب کفر به آیات الهی را قضا و سرنوشت محتوم آنان می شمارد. (آل عمران آیه۱۱۲)

اصولا از نظر قرآن سرنوشت انسان و خوبی ها و بی های زندگی اش براساس قضای خداوندی است (توبه آیه ۵۱) و این که بدکاران سرانجام شومی دارند نیز در همین دایره قضا تفسیر و توجیه می شود. (مطففین، آیات ۷ تا ۹)زندگی انسان در زمین (بقره آیه ۳۶)، سرنوشت ابرار و قرار گرفتن در جایگاهی بلند (مطففین، آیات ۱۸ و ۲۰)، سرنوشت امت ها (اسراء آیه ۵۸)، سرنوشت فاسقان (یونس آیه ۳۳)، شکست مسلمانان و یا پیروزی آنان (توبه آیه ۵۱)، شکست مشرکان (انفال آیه ۴۲) و بسیاری از امور دیگر در سایه حاکمیت قضای الهی معنا و مفهوم می یابد و هرگز بیرون از آن نخواهد بود.

فرزنددار شدن انسان (بقره آیه ۱۸۷)، مشکلات جنسی و بیماری و نقض عضو(حدید آیه ۲۲)، مصیبت ها و گرفتاری های آدمی در زندگی(حدید آیه ۲۲)، دست یابی به نعمت و برخورداری از آن تا زمان مشخص (رعد آیه ۱۱)، مرگ انسان (آل عمران آیات ۱۴۵ و ۱۵۴ و آیات دیگر)، نجات امت از عذاب (انفال آیات ۶۷ و ۶۸ و حشر آیه ۳)، ویرانی شهرها (اسراء آیه ۵۸) و همه آن چه در جهان تکوین تحقق می یابد در حوزه حاکمیت قضای الهی است و نمی تواند به هیچ وجه بیرون از آن تحقق یابد.

به هر حال، همه امور هستی در چارچوب قضای الهی تحقق می یابد و هیچ چیز در بیرون از این چارچوب قرار نمی گیرد. انسان ها می توانند با کارها و رفتارهای خویش، قدر الهی را تغییر دهند، ولی قضای الهی چیزی است که تحقق و وقوع آن یقینی است. برخی از این قضاهای الهی که انسان به آن مبتلا می شود به سبب سوء رفتار آدمی و عکس العمل طبیعی آن می باشد. از این رو اگر انسان کارهای خویش را تصحیح و اصلاح کند آن چه که در مقام قدر برای آدمی مشخص شده می تواند تغییر کند و پیش از حتمیت و قطعیت یابی دگرگون شود، ولی زمانی که به مقام قضا درآمد دیگر تخلف ناپذیر و غیرقابل تغییر است چنان که گفته شد.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زندگینامه حضرت هُوشَع (ع) یکی از پیامبران الهی
  سرنوشت کسانی که نماز را سبک بشمارند!
  اسما الهی
  تعریف عشق الهی
  چگونگی رسیدن به رحمت الهی
  اگر کسی بنده ی خوب خدا شد، آیا باز هم مورد امتحان و ابتلای الهی قرار می گیرد؟
  سرنوشت محتوم!
  سنت حتمی الهی را در نمایشگاه تاریخ به نظاره بنشین
Rainbow شیعه در محک آزمون و امتحان الهی
Rainbow انواع ادیان الهی کدامند ؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان