داستان ترسناک من و دوستام در جنگل...کاملا واقعی...نیای پشیمون میشی

[☻JOKER☻]

دوست خوبم خیلی خیلی شجاع هستی

نکنه جدی جدی جدی گرفتی این مطلبه شبه جدی رو اقای جدی خواستم بهت بگم که جدی نباش چون جدی جدی بخوای جدی بگیری جدی میشی جدی که بشی جدی جدی جدی جدی میشی این مطلب جدی نبود ولی جدی جدی جدی تو جدیش گرفتی ...دیوونه هم خودتیهر هر بخندین بهم زایه نشم هم خودتونین

[1717]

داداش این بار می خوای داستان بزاری فکر قلب ضعیف منم باش  باورکن تا مرز سکته رفتم خیلی ترسیدم

[مهدیه 1381]

هه هه هه هه من اول پایینو خوندم وبی خودی وقتم تلف نشدخخخخخخخ

---

حالته تو عوض کن
چون مهربونی بهت نیاد
این همه هم جدی جدی نکن

[مجید جوووون]

تو برو داستان نویس شو خیلی خوب  داستان میگی من کم کم  داشت خوابم میبرد

[تنهای تنها ...]

دیوونههههههههههههه
قلبم داشت میومد تو حلقم.خو اینا چیه میگی ...

[***shadow boy***]

tnx...

[دختر تنها12]

قلبم اومد دهنم اه
عالی بـــــود
مرسی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

[AMO]

دیووووووووووونه

[*tara*]

خخخخخخخخخخ باحال بود یجورایی فک میکردم اینجوری باشه

[♥fatemeh♥]

اوااااای ...داشتم میمردم ...دیگه کم مونده بود به مامانم بگم بیاااد پیشم بخوابه هاااا 
ولی باشه یکی طلبت