امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر طنز

#1
اوس اصغر


اوس اصغر به دخترش منظر

گفت الهی بمیری ای دختر

شاکی ام ،دلخورم ، پکر شده ام

چون که امروز با خبر شده ام

که تو با یک غریبه در بلوار

خو ش خوشک، حرف می زدی انگار

رفت بالا فشارم ای نکبت

سکته کردی دچارم ای نکبت

بزنم توی آن سرت همچین

که بچسبد قیافه ات به زمین

می روی داف می شوی حالا

فکر کردی که من هویجم ها

می توانم بپرسم او کی بود

با تو ام ،جان بکن بگو کی بود

لابد از تو شماره هم می خواست

یک قرار دوباره هم می خواست
منظر آرام بعد از این صحبت

گفت بابا خیالتان راحت

من فقط فحش بار او کردم

ناسزا ها نثار او کردم

چون که تا دیدمش برآشفتم

خشک و جدی به آن شتر گفتم

بچه در راهه پس کجا هایی

خواستگاری چرا نمی آیی

اوس اصغر چو این سخن بشنید

کلِّ فکش به سمت چپ پیچید

کله اش روی شانه اش ول شد


سکته اش مثل این که کامل شد

سپاس و نظر فراموش نشه.
پاسخ
 سپاس شده توسط orkideh ، W O L F ، eri 5 ، ɨAʀʍɨռ ، nah!d♣
آگهی
#2
عاااااااااااااااااااااااااااااالی بوووووووووووووووووود
SmileSmileSmileSmileSmile
پاسخ
#3
مرسی خوب بودSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmileSmile
**FU
FAKE
WORLD

گند زدید به انجمن 
Dodgy Dodgy  


پاسخ
#4
قشنگ بودBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
چشای تو دنبال یه ماشین یه ادم پول داره
چشای من دنبال یه قیصری که خون داره
پاسخ
#5
عالی بوووووووودددددددددد
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeart
: )
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان