امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بی خانمان آمریکایی و یک حکایت

#1
یک سازنده دوربین مخفی به نام ” جاش پالر لین ” به یک بی خانمان صد دلار اهدا کرد , اما سوژه دوربین مخفی او , اهدا صد دلار نبود بلکه موضوع دوربین مخفی این بود که مرد بی خانمان با صد دلاری خود چه خواهد کرد . دوربین مخفی ” جاش ” مرد بی خانمان را تا یک سوپر مارکت دنبال کرد . بعضی فکر می کردند که او حتما پولش را صرف خرید مشروبات الکلی و یا موادمخدر خواهد کرد و بعضی فکر کردند او لباس یا غذا برای خود می خرد ولی مرد بی خانمان همه را شگفت زده و شرمنده کرد , وقتی که با او با صد دلاری خود برای دیگر بی خانمانان آن ناحیه غذا و خوردنی های دیگر خرید

یاد این داستان افتادم :

مرد زاهدی که در کوهستان زندگی می کرد. کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی در کند. سنگ زیبای درون چشمه دید، آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد.
در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به اوداد. مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت:
آیا آن سنگ را به من می دهی؟
زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد. مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی نگجید. او می دانست که این سنگ آن قدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد.
چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد در کوهستان برگشت و تا او را دید به او گفت:
من خیلی فکر کردم تو با این که می دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد خیلی راحت آن را به من هدیه کردی. بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت:
من این سنگ را به تو بر می گردانم ولی در عو ض چیز گرانبهای دیگری از تو می خواهم.
به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم!
بی خانمان آمریکایی و یک حکایت 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نویسنده آمریکایی برنده پولیتزر درگذشت
Smile حکایت‌های طنز الهی قمشه‌ای در «قندپهلو»
  حکایت پندآموز
  نسخه آمریکایی ها برای نویسنده شدن
  جستوجوی حکایت گل محمد ، قهرمان رمان کلیدر در مکان واقعی!
  فارسی در آینه مکتب آمریکایی: آیا زبان ما، زبان یک «ملت خیالی» است؟!
  حکایت جذاب مرگ گربه
  حکایت تکان دهنده مرد گناهکار
  حکایت خواندنی از کف دست مو نمی روید
  حکایت جالب ملانصرالدین و دانشمند

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان