امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زراتشت بهرام

#1
زراتشت بهرام که بود؟؟




زراتشت، پور بهرام، پور پژدو ، از شاعران بزرگ زرتشتی سده هفتم است. وی درنخستین سال های یورش مغولان می زیسته و پدرش بهرام ، هیربدی دانشمند ، پزشک، ستاره شناس، پارسی دان و پهلوی خوان در کرمان بوده است.
پس از دقیقی ، زراتشت بهرام دومین گوینده زرتشتی است که آثار مهمی از او به ما رسیده است.
از زندگی او آگاهی درستی نداریم، چرا که شاید به مناسبت زرتشتی بودنش ، در تذکره ها شهرتی نیافته است. مهمترین اثرش « زراتشت نامه» است و دومین اثرش ، « ارداویرافنامه منظوم» . او در این کتاب ها درباره خودش می گوید:
به گیتی و به مینو دار نیکو دل زرتشت بن بهرام پژدو
کنون زرتشت بن بهرام پژدو بیا ور شرح حال و قصه بر گو
که زرتشت بهرام بن پژدوام یکی یادگاری از آن هر دوام
درباره پدرش می گوید:
ادیب و هیربد بود و منجم دری و پهلوی خوان بود و عالم
زمان زندگی زراتشت بهرام
زرتشت بهرام در منظومه « داستان شاهزاده ایرانی و عمربن خطاب»،از سلطان محمد خوارزمشاه نام می برد.
محمد نام او خوارزمشاه ست ز اول کینه جوی و رزم خواه ست
این خود دلیل است بر این که وی در آغاز فتنه مغول می زیسته و گردنکشان آن زمان را « ترکان خونخوار» نام می نهد. شاعر در شعرهایش از ظلم و ستم این گروه سخن می راند و می گوید آنان به هر جا که راه یافتند در اندک مدتی ویرانی کردند.
و نیز زرتشت بهرام در اشعار خود می گوید: بیدادی که تازیان نسبت به ایران روا داشتند، سزای آن را از « ترکان» می بینند و منظورش حمله « هولاکو» به بغداد و کشتن آخرین خلیفه عباسی و انقراض دولت عباسیان و یا شاید پیش بینی این رویداد بوده است.
از سوی دیگر زراتشت بهرام سال 647 یزدگردی را تاریخ به پایان رساندن « زراتشت نامه» می نویسد و این تاریخ برابر است با 677 هجری و 1278 میلادی . بنابراین می توان گفت که چکامه سرا در عهد « هولاکو» ( که به سال 653 ه.ق به ایران آمد و به سال 662 ه.ق وفات یافت) می زیسته است.
زادگاه شاعر
در پایان نسخه خطی منظومه « زراتشت نامه» که در موزه بریتانیا موجود است، نوشته شده است:« ناظم کتاب زراتشت نامه نیز زرتشت نام داشته و اسم پدرش بهرام و در بلده ری ساکن و در سنه 647 یزدجردی این کتاب نظم نموده است» هم چنین ، کیکاوس پور کی خسرو موبد که موضوع زراتشت نامه را به شاعر داده از شهر ری بوده است.
از سوی دیگر ، چنان که ملک الشعرا بهار در مقاله خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی می نویسد:«خود او ( زراتشت بهرام) در مقدمه اردای ویرافنامه گوید: نامم زرتشت است و پدرم بهرام پسر پژدوست و گوید .... ما از مردم خواف از قصبه بیژن آبادیم که در زمان کی خسرو آباد شده است» بنابراین باید گفت که خاندان شاعر از خواف بوده اند ، ولی خود وی در ری سکونت داشته است.
زرتشت بهرام به دین مزدیسنا بوده و به آن عشق می ورزیده است و بر اصول آن پایبندی بسیار داشته است . در شعرهایش از آبادی حکومت زرتشتیان در قدیم و خرابی ایران پس از شکست ساسانیان یاد کرده است:
چرا باید گمانت در دل ای دوست که دینت خوب و پاک و نغز و نکوست
ز بهدینان جهان گشته است آباد ز دروندان خرابی هست و بیداد
جهان بد چون بهشت آباد زیشان کنون گشته است چون دوزخ پریشان
و بارها در شعرهایش از خداوند خواستار است که بهرام ورجاوند بیاید و زودتر پس از تیرگی اهریمن که جهان را فراگرفته ، بار دیگر زمان داد و انصاف پدید آید .
در باره زراتشت نامه
فردریک روزنبرگ فرانسوی نخستین کسی است که از روی پنج نسخه خطی « زراتشت نامه» را تصحیح و به فرانسه ترجمه کرده و به یادداشت های بسیار آراسته است.
زراتشت بهرام کتاب مزبور را به تشویق موبدی دانا و آزموده، به نظم آورده و خود در پایان از او چنین یاد می کند:
بگفتم من این قصه باستان ز گفتار موبد ، سر راستان
چنین داستان های چون شیر و می نگوید کسی ، جز که کاوس کی
و چند خط پایین تر:
نوشنم من این قصه ارجمند ز گفتار داننده هوشمند
هنرمند دین دار کاوس کی و را ارباب کی خسرو ، از شهر ری
در آغاز کتاب زراتشت نامه گوید: کتابی به خط پهلوی نزد موبدان موبد دیدم که سر گذشت جهان و روزگار پیشینیان و تفسیر اوستا و داستان زادن زرتشت از مادر در آن نگاشته بود و کسی را به خواندن آن نامه کهن دسترس نبود ، موبد به من گفت چون اکنون کسی این خط نتواند خواند سزاوار است آن را به نطم پارسی در آوری تا همه کس از آن بهره مند گردند و از دین پاک برخوردار شود . من از گفتار موبد خوشدل شدم و از دستور او سرنپیچیدم و خواستم که نام نیکی از خود به یادگار گزارم. بدین قصد به سرای خود باز گشتم و با دل و روان شاد به خواب رفتم ، سروشم در خواب گفت چون بیدار شوی داستان زرتشت به نظم دری تازه کن و روان پیامبر را از خود شاد ساز. هراسان بیدار شدم دیگر چشم به خواب نرفت و بامداد پس بر آمدن آفتاب به نزد موبدی که زند و اوستا بر کنار داشت رفتم و گفتم که آن قصه را آغاز کند . به گفتار موبد گوش دادم و پس از دریافتن موضوع به نظم داستان پرداختم .
زراتشت نامه از روایات قدیم و سنت بسیار کهن گرفته شده است . از نسک های گم شده زمان ساسانیان یکی چتر دات نسک است که نسک دوازدهم به شمار می رفت و دیگری سپند نسک که نسک سیزدهم بود ، به ویژه در این نسک از زندگی خود زرتشت سخن رانده شده بود .
زراتشت نامه به طور غیر مستقیم مطالب خود اوستا ، یعنی سپند نسک است . دار مستتر در کتاب « هرمزد و اهریمن» می نویسد :« زراتشت نامه از ماخذ بسیار قدیمی مقتبس است ، با آن که زمان انشا آن قرن سیزدهم میلادی می باشد».
این کتاب نخستین بار توسط استاد دبیر سیاقی در سال 1338خورشیدی در تهران به وسیله انتشارات طهوری منتشر شد.
نمونه ای از زراتشت نامه
در سر آمدن هزاره زرتشت و احوال مردم ایران در آن روزگار و پدید آمدن هوشیدر از خراسان:
یزشهای یزدان ندارند یاد دگر گونه گردد همیدون نهاد
نه نوروز دانند و نه مهرگان نه جشن و نه رامش و نه فروردیان
کسی کو کند او یزشنی بسیچ نیابد ازو دانش و مزد هیچ
ز بهر روان هر که فرمود یشت پشیمان شد از گفت خود بازگشت
بسی مرد بهدین پاکیزه جان که بر رسم جذ دین روند آن زمان
سپندامذ بر گشاید زبان برون افکند گنج های نهان
اردای ویرافنامه
منظومه دیگری که زراتشت بهرام پژدوسروده ، کتابی ست به نام اردای ویرا فنامه ، که خود شاعر در پایان زراتشت نامه از آن یاد می کند:
به گفتار اردای ویراف ، رنج ببردم که آن بود آکنده گنج
زراتشت بهرام در سبب نظم کتاب گوید که هاتف مرا به نظم اردای ویرافنامه امر کرد و مادرم مرا دلگرمی داد ، زیرا در آن هنگام پدرش بهرام پژدو در گذشته بود.
این کتاب به کوشش روانشاد دکتر رحیم عفیفی استاد دانشگاه فردوسی مشهد توسط انتشارات توس به چاپ رسیده است.
با استفاده از مقاله « زراتشت بهرام پژدو»
نوشته روانشاد دکتر محمد معین
در جلد دوم کتاب مقالات معین. 
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان