03-03-2015، 21:56
#خُدا
#بهترین مخاطب جهان
# تنهایی +خدا
#کسیکه همیشه میتونه کمکت کنه !
【قایق تان شکست ؟】
【پاروی تان را آب برد ؟】
【تورتان پاره شد ؟】
【صیدتان دوباره به دریا برگشت ؟】
【غمت نباشد چون خدا با ماست !】
【هیچ وقت نگو از ماست که برماست !】
【بگو خدا با ماست ..】
【اگر قایقت شکست ، باشد!】
【دلت نشکند ! دلی نشکنی ..】
【اگر پارویت را آب برد ، باشد !】
【 آبرویت را آب نبرد ! آبرویی نبری ..】
【اگر صیدت از دستت رفت ، باشد !】
【امیدت از دست نرود ! و امید کسی را ناامید نکنی ..】
【امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت ، دستانت را که داری !】
【پس خدایت را شکر کن .. دوباره شکر کن !】
【بیا شکر کنیم که اگر کفشی به پا نداریم ،】
【پا که داریم راه برویم و اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم ..】
【دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم ..】
【دوباره می خریم و دوباره می خندیم ..】
|همینجاست |
|خیلی نزدیکه |ولی ما نمیبینیمش !
راستی [چه کسایی هستن ]و ما نمیبینم !
[چه چیزا هستن] و [ما نمیشنویم] !
[چه حرفا هستن ]که[ نمیزنیم] !
[چه چیزا هست ]که [میشکنیم] !
[به ظاهر زندگی میکنیم] !
[به ظاهر میبینیم] !
[به ظاهر بهم کمک میکنیم] !
[چه زود فراموش میکنیم ]!
[بین باید و نباید ]..[ شکستن و نشکستن]..[ زدن و نزدن] .. [گفتن و نگفتن] ..
یه [ن] فرق داره !
اما اون کجا اونی که میشکنه[ قضا بلا باشه] یا [دل] !
[اونی که میگی حرف دل باشه یا .. ]
[راستی چه راحت میشکنیم] !
[چه راحت میخندیم] [به اشتباهات دیگران] ..
[چه راحت میگذریم از اشتباهاتمون] ..
[خدایا] به خداییت قسم ..
[من هنوز یه ته امید دارم ]واسه [فراموش کردن همه روزای بد] !
[روزایی که گذشت] ...
امید دارم واسه[ روزای خوب] ..
امید دارم واسه ..
خدایا به خداییت قسم [دلم تنگ شده] واسه روزای خوبت ..
[میگن همه خوب و بد دارن] !
[روزای خوب و بد واسه همه هست] !
[مشکلات واسه همه هست]
[خدایا قبول ]!
[من میخندم ]!
[گریه های همه ی بنده هاتو فراموش میکنمو][لبخند]میزنم به [مشکلاتم] !
اما خدایا باور میکنی
~دلم خوش نیست~ به× روزای خوب و بدی ×که داشتم !
×دلم قرص نیست به لبخندت× !
[خدایا ..]
{به بندگی بنده هات قسم }!
[منم میخوام ]نیمه ی پر لیوانو ببینم !
[[اما انگار لیوانم شکسته ..]]
|دلت که گرفت|
| دیگر منت زمین را نکش|
راه | آسمان | باز است ، { پر بکش }
او |همیشه آغوشش باز است |،[ نگفته تو را میخواند ؟]
|اگر هیچکس نیست |، [خدا که هست] . . .
.
[هر صبح ] | پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند|
|سطر اول| همیشه این است : [خدا همیشه با ماست ]. . .
[ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ ]...
|ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ |ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ |ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ،| ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ[ ﺍﻳﻤﺎﻥ] ﺍﺳﺖ ...
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ×ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ×...
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ~ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ~ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ
، ﺣﺘﻲ| ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ |...
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ| ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ| ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، |ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ| ...
[ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ] ...
[ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ...]
[ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ]...
[ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ]...
ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍین دل مضطرب
|| خدایا ||....
[سال هاست به این نتیجه رسیده ام که]
~" تو " ~
[آن مشترک مورد نظری هستی]
||که همیشه در دسترسی.||
گفتم خدایا عاشقم کن ...خدا خندید و گفت:
او که باشد مرا از یاد میبری...
قسم خوردم که تا ابد در یادم میمانی...
خدا اورا به من داد و نظاره گر شد...
دستانش را گرفتم...
خدا دلش لرزید!!
بوسیدمش...
خدا گریست!!
در آغوش گرفتم...
خدا دور شد!!
حالا من...نه خدا را پیدا میکنم...نه او را...
خدا در میان گناهانم گم شده
و او در آغوش دیگری..
|خُدایا تَنهام|
اَما
|خوشحالَم|
[وَقتی یادَم میُفتِه]
["تَنها موندَن بِهتَر اَز تَنها شُدَنه"....]
خوشحالَم چون |خُدایی |کِه دارَم
[خودِش تَنهاییِ هَمَه رو پُر میکنه...]
خـدایـا دلـم // معجـزه // میــ ــخـواهـد
از آن مـعـجـزه ـهاے که
بـه هنـگامـ ه ے وقـوعـش
"خـدایـا دوسـتـت دارم" و " خـدایـا شـکـرت"
میـان هـق هـق ِ گـریـ ه ـهایـم
گـم شـود
خـدایـا دلـم معـجـزه میـ ـخواهـد
|||معـجـزه اے در حـد "خــــــــــدا "بـودنـت|||
|نگران فردایت نباش|
خدای {دیروز} و{ امروز }،{ خدای فردا} هم هست
ما |اولین بار| است بندگی میکنیم ولی او ||سالهاست|| است که خدایی میکند !
[اعتماد کن به خدایی اش…]
گاهی نه [گریه] آرامت می کند و نه[ خنده]
نه[ فریاد] آرامت می کند و نه[سکوت]
آنجاست که با |چشمانی خیس| رو به آسمان میکنی و میگویی :
[من فقط تورو دارم !]
|| هوا چقدر خوب و دو نفره ست ... ||
||من هستم و خدا ...||
و در| جاده ی زندگی| ، صورتم مهمان{ نسیمی }که معطر شده از امید ...
به خودم میگم :
|هیچ چیز ارزش این رو نداره|
که| دستم رو از دستان مهربون خدا بکشم| بیرون و بگذارم تو دست غیر خدا ...
راستی اونکه |دستان مهربان خدا |رو به غیر او فروخت غیر از افسوس چه چیزی رو بدست آورد ؟
|رویه هر پله ای که باشی|
| خدا یک پله از تو بالا تره |
|نه به خاطر این که خداست |
|چون می خواد دستت رو بگیره|