امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رفیقان

#1
چنان دل کندم از دنیا, که شکلم شکل تنهایی ست


ببین مرگ من را درخویش, که مرگ من تماشایی ست


مرا در اوج می خواهی, تماشا کن تماشا کن


دروغین بودم از دیروز, مرا امروز تماشا کن


در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حالما


همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها


فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم


دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم


گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم


به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم


رفیقان یک به یکرفتند مرا در خود رها کردند


همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند


شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند


به سوی اوج ویرانی پل پرواز منبودند



گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم


به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم


رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند


همه خود دردمن بودند گمان کردم که هم دردند



رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رهاکردند

همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردن
..
پاسخ
 سپاس شده توسط ×●SomeOne●× ، ʜɪᴅᴅᴇɴ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان