امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آموزش ادبیات فارسی نیازمند نوآوری !

#1
ناگفته روشن است که سرعت پوست اندازی درسطوح گوناگون زندگی بشر امروز بیشتر از هر زمانی است . نو به نو شدن و دگرگونی های همه جانبه درتمام جولان گاه های حیات چنگ زده است ...

آموزش ادبیات فارسی نیازمند نوآوری ! 1


ناگفته روشن است که سرعت پوست اندازی درسطوح گوناگون زندگی بشر امروز بیشتر از هر زمانی است .
نو به نو شدن و دگرگونی های همه جانبه درتمام جولان گاه های حیات چنگ زده است .زبان انگلیسی اگر چه در مقایسه با پختگی وبرومندی و دیرپایی زبان فارسی زبانی است با تغییرات فراوان در طول تاریخ وبنیادی است با امکان دیگرگونگی زیاد اما به عنوان زبان رایج درفن آوری های جدید و ازآن مهم تر زبان وخط تغییرات رایانه ای (الکترونیکی ) مسوولیت زبان های دیگر را سخت تراز همیشه کرده است .وکیست که نخواهد زبان فارسی این کهن درخت تازه و با طراوت ویادگار خون دل خوردن قرن های پیاپی ایرانیان اندیشمند و متعهد پاسبانی نشود وحتی به زبان پر رونق دنیا تبدیل نگردد برای به دوش کشیدن چنین مسوولیت بزرگی چاره ای نداریم جزآنکه همراه باشتاب دگرگونی های زمانه برای نگه داشت زبان و ادبیات کهن فارسی در دو بخش علمی و عملی آماده و برنامه مند عمل کنیم . ادبیات نوشتاری حاکم برجراید ـ به ویژه جراید زیبا چهره و زیاد شماره ! رسانه ها و خبرگزاری های رسمی کشور نمونه ی آشکاری از این آشفته بازار و ضرورت هوشیاری و اقدام سریع و اساسی همگان در جهت حراست از زبان وادبیات فارسی و توجه بیشتر به شیوه های نو و کاراتر در آموزش آن می باشد.
این درحالی است که درگستره ی مفاهیم ودروس تحت آموزش هر دو بخش زبان فارسی و ادبیات فارسی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها نشانی از نشانی دادن این دگرگونی ها به دانش آموزان و دانشجویان وچگونگی هماهنگ شدن با این رویکرد پر شتاب وجود ندارد. وپاره ای موارد هم که وجود دارد فقط در کلاس درس به عنوان اسلوب نگارش فارسی رعایت می شوند!پس :
چو توخود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
از سوی دیگر ادبیات فارسی به میوه ای ماننده است که هم رنگ وشکل زیبایی دارد و هم طعم و مزه ی منحصربه فردی . درعین حال مانند هر میوه ای خواصی دارد که به چشم نمی آید. امروزه آموزش ادبیات فارسی باتمام زیبایی هایش درست مانند این شده است که بخواهیم میوه ای مثل سیب را به خواهنده ای معرفی کنیم و تنها و تنها از خواص و زیبایی ظاهری و رنگ و طعم آن حرف بزنیم بی آنکه خود سیب را به دستش بدهیم تا مزه ای کند و طعم آن را بچشد. در فضای حاکم بر دروس زبان و ادبیات فارسی با چنین وضعیتی روبه رو هستیم . اگر ادبیات فارسی را به درستی به هر مخاطبی معرفی کنیم بی تردید تشنگی از کام ادب دوست و هنر خواه آن مخاطب خواهیم گرفت .
شگفتی بزرگ !
خیره کننده ترین شگفتی در فرآیند آموزش زبان و ادبیات فارسی ـ باوجود آن همه جذابیت در ظاهر و متن ـ این است که فراگیر را در زیر درخت برومند و برآور ادب فارسی بنشانی اما همین مخاطب جوان هیچ لذتی از پناه بردن در سایه سارآن درخت تناور و بوستان روح پرور نبرد. انسان عطشناکی که فقط عکسی از چشمه های زلال و جوشان را نشانش دهیم چه حسی پیدا می کند نه تشنگی فرو می نشاند ونه دستی بر زلالی چشمه می کشد! پرسش این است که این رهگذر تشنه به چشمه معترض خواهد شد یا به ما که بر روانی چشمه سار ادب پارسی سد زده ایم
براستی چه موانعی برسر راه معلمان و مدرسان این رشته و آموزندگان این دروس وجود دارد که گاهی نمایش گل های رنگارنگ ادب فارسی برای بینندگانش بدآیند می شود و فراگیران انگیزه ای برای گردش در این سبزه سرای سرشار از رنگ و طعم های زمینی و آسمانی نشان نمی دهند امید گاهی که از دیرگاه تاکنون هر جوینده ی معنایی و هر خواهنده ی معنویتی از شرق و غرب گیتی ازپنجره های گوناگون شعر و نثرش رمقی دوباره برای خوب زیستن می یافتند چرا باید درخاستگاه وجایگاه اصلی خویش امید آفرین نباشد و خدایی ناکرده به دلیل هماهنگ نشدن با جریان ها و جویبارهای فرهنگی و زبانی آسیب پذیر شود.
معرفی جهان دل نشین شاعران شیرین سخن وچشاندن قند پارسی به فرزندان ایرانی چرا باید با احساس خستگی توام باشد خستگی در گفتن خستگی در شنیدن !
اکنون برای یافتن پاسخی مناسب و قابل قبول چاره ای نیست جز آن که باید کمی بی تعارف تر و رها شده از مفتعلن مفتعلن های مقاله ای و اداری ! موضوع را برکاویم .
سخن این است که تا فراگیر ما انگیزه ی کافی برای یادگیری نداشته باشد خواه ناخواه تلاش هر معلمی هر چند کاردان و پرتلاش راه به جایی نمی برد. بی تردید و با نگاهی واقعی به وضعیت آموزش زبان وادبیات فارسی و میزان جذابیت تدریس این دروس و میزان موانست فراگیران و علاقه به ادامه تحصیل و حتی آموختن آن باور می کنیم که انگیزه ی کافی برای هم تدریس و هم آموختن این دروس نیست . بنابر این از خود می پرسیم چه باید کرد تا فراگیر ادبیات فارسی به خصوص کسانی که رشته ی تحصیلی آن ها ادبیات و علوم انسانی است انگیزه ای نیرو بخش هم برای آشنایی با شعر وادب فارسی وهم برای ادامه ی تحصیل در این رشته ی تحصیلی را داشته باشند .
فارسی بانی ثمره فارسی خوانی
آن چه تحت نام « زبان فارسی » و خصوصا « آیین نگارش » به فرزندان خود می آموزیم تنها در کلاس درس رعایت می شود و بیرون از آن به هر نوشته ی کوتاه و بلند که می رسیم اثری از آنچه خوانده ایم نیست . این درست مثل آن است که دانشگاه های علوم پزشکی ما هزار هزار پزشک آموزش بدهند اما حتی خود ایشان هم به اندک سرما خوردگی تلف شوند! با نگاهی به نوشتار روزنامه های رسمی و پرشمارگان کشور و حتی تیترهای اول و درشت شان قراردادها و نامه های بانکی و بنگاه های اقتصادی احکام مختلف قضایی بخشی از گفتمان و نوشتمان کلی حاکم بر صدا و سیما و حتی متاسفانه برخی بخش نامه های خود آموزش و پرورش و وزارت علوم و تحقیقات و ... درستی این مدعا اثبات می شود. بنابراین یکی از مهم ترین عواملی که باعث می شود تا فراگیران رغبتی به ادامه ی تحصیل در این رشته را نداشته باشند بازار کار و بازار استفاده ی این رشته است ! براستی اگر یک کارشناس یا کارشناس ارشد و حتی دکترای ادبیات فارسی تدریس نکند در شرایط فعلی دیگر به چه درد می خورد ! چرا باید چنین باشد در چنین وضعیت اسف باری می بینیم که تنها و تنها از طریق ذوق و شوق ارسال چند لطیفه و جک و مطایبه در آوردگاه (!)جدیدی به اسم اختصاری ولاتین « اس .ام . اس » یا همان پیام کوتاه خط و زبان فارسی در معرض آسیب قرار می گیرد. و در جایی دیگر تابلوهای تبلیغاتی غذا و پوشاک وغیره مزین به انواع هات و پات شاپ و پاپ و دیگری اشتهای فرهنگی آورندگان و استفاده کنندگانش را کور می کند وزبان اصیل ومادری را به قربان گاه درآمد روزانه می کشاند! این قیمتی لفظ ( زبان ) در دری را به پای خوکان مکنت و مال و جیب های حریص می ریزند غافل از آن که خوک هنوز خوک مانده است فقط هیبتش تغییر کرده است !!
من آنم که بر پای خوکان نریزم
مر این قیمتی لفظ در دری را
براستی چه کسی مقصر است و ریشه ی معضل کجاست و چه باید کرد
به عنوان یک پیشنهاد و بدون هیچ توضیحی می پرسم چرا نباید در نهادها ادارات و شرکت های دولتی یا غیر دولتی یک کارشناس ادبیات فارسی حضور داشته باشد تا به عنوان هم دیده بان و هم محافظ زبان فارسی انجام وظیفه کند امروزه کم نیستند واژگان بیگانه ای که از درو دیوار مرزها ورایانه ها و وسایل ارتباطی مدرن رخنه می کنند.
و چه کسی بهتر از کارشناسان زبان و ادبیات فارسی برای مراقبت و یا آفت زدایی از چنین سم مهلکی که به دلیل مراودات و ارتباطات وسیع وگریز ناپذر روزگار زبان فارسی را در معرض خطر قرار می دهند می تواند انجام وظیفه نماید چه اشکالی دارد اگر در روزگاری که فردوسی حضور ندارد دولت ما این همه دست کم فردوسی خوان را به کارگیرد تا فردوسی وار عجم زنده دارند برای همیشه ! البته غرض واژه گزینی یا جانشین سازی واژگانی توسط کارشناسان ادبیات فارسی نیست که این مهم از عهده ی فرهنگستان زبان وادبیات فارسی برمی آید اما همین کارشناسان می توانند به عنوان همکاران فرهنگستان یا هر تشکیلات تعریف شده ی دیگری هم در خصوص واژگان وارد شده اطلاع رسانی کنند و هم در زمینه ی اصلاح شیوه های نگارشی یاری رسانانان مفیدی باشند. در صورت عملی شدن چنین خواسته ای به قول معروف : « با یک تیر دو نشان خواهیم زد » . یکی بر نشان فارسی خوانی و دیگری بر نشان فارسی بانی ! نتیجه اینکه این احساس نیاز در دولت مردان باید تقویت شود. و این مهم اتفاق نمی افتد مگر به گماشتن پارسی بانانی کاردان و فارسی خوان براین قلعه ی کهن و دوست داشتنی که صد البته برای همه عزیز و خواستنی است .
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  درخواست نویسندگی در بخش ادبیات و زیرشاخه ها
  معرفی کتبی برای آموزش زبان عربی
  برای حفظ موجودیت زبان فارسی چه کرده ایم؟
  برگزاری نشست «پاسداشت زبان و ادبیات فارسی در منطقه اکو»
  پارادوکس چیست و چه جایگاهی در علم، فلسفه و ادبیات دارد؟
  نکاتی راجب زبان و ادبیات ترکیی
  ادبیات کهن چیست؟
  فریدون رهنما؛ شخصیتی پیشرو و تاثیرگذار در ادبیات و هنر ایران
  «تا تو با منی» منتشر شد/ اجرای آثار بزرگان ادبیات با صدای داود فتحی
  مدیرعامل بنیاد ادبیات تودیع شد!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان