امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔

#1
سلام ,من خودم یه سری پست راجع به جهان های موازی گذاشتم , اما چون خیلی مباحثشون گسترده و زیاده بهتره مطالبی که خیلی زیاد و در حد تاپیک نیستن رو اینجا بذاریم. 

_

نظریه استیون هاوکینگ برای سفر در زمان :

استیون هاوکینگ فیزیک دان مشهور انگلیسی به تازگی در اظهار نظری جنجال آمیز اعلام کرد که در آینده نزدیک امکان سفر در زمان برای انسان به وجود خواهد آمد.

هاوکینگ فیزیک دان مشهوری که از ابتلا به بیماری اختلال نورونی رنج می برد و تنها از طریق مجموعه ای از سیستم های فوق پیشرفته رایانه ای قادر به تعامل با اطرافیان است، اعلام کرد که روزی خواهد رسید که نظریه نسبیت زمان اینشتین کاملا منسوخ خواهد شد و در بخشی از تاریخ، یک روز سفر در فضاپیمایی با سرعت ۶۵۰ میلیون مایل در ساعت با یک سال زمینی برابر خواهد بود.
وی طی مقاله ای ۳ نظریه جالب توجه و واقع گرایانه را برای سفر در زمان ارائه کرده است که به اعتقاد وی به طور قطع یکی از این نظریه ها عملی خواهد بود.استفان هاوکینگ به تازگی در نشریه ها و برنامه های تلویزیونی درباره عجایب علم فیزیک و سفر در زمان اظهار نظرهای قابل توجهی ارائه کرده است و در این راستا طی مقاله ای به بررسی شیوه های ممکن برای سفر در زمان پرداخته که بسیار جالب توجه و خواندنی است.

استیون هاوکینگ فیزیک دان مشهور انگلیسی به تازگی در اظهار نظری جنجال آمیز اعلام کرد که در آینده نزدیک امکان سفر در زمان برای انسان به وجود خواهد آمد.

هاوکینگ فیزیک دان مشهوری که از ابتلا به بیماری اختلال نورونی رنج می برد و تنها از طریق مجموعه ای از سیستم های فوق پیشرفته رایانه ای قادر به تعامل با اطرافیان است، اعلام کرد که روزی خواهد رسید که نظریه نسبیت زمان اینشتین کاملا منسوخ خواهد شد و در بخشی از تاریخ، یک روز سفر در فضاپیمایی با سرعت ۶۵۰ میلیون مایل در ساعت با یک سال زمینی برابر خواهد بود.
وی طی مقاله ای ۳ نظریه جالب توجه و واقع گرایانه را برای سفر در زمان ارائه کرده است که به اعتقاد وی به طور قطع یکی از این نظریه ها عملی خواهد بود.استفان هاوکینگ به تازگی در نشریه ها و برنامه های تلویزیونی درباره عجایب علم فیزیک و سفر در زمان اظهار نظرهای قابل توجهی ارائه کرده است و در این راستا طی مقاله ای به بررسی شیوه های ممکن برای سفر در زمان پرداخته که بسیار جالب توجه و خواندنی است.
بعد چهارم
نظریه اول هاوکینگ بر این اساس مطرح شده است که باید زمان را در قالب یک بعد، مانند طول، عرض و یا ارتفاع در نظر گرفت. وی در مثالی می گوید: در هنگام رانندگی به سوی جلو حرکت می کنید، این یک جهت است، به سمت راست یا چپ دور می زنید، این جهتی دیگر است، جهت سوم زمانی است که روی یک جاده کوهستانی حرکت می کنید و بعد چهارم در چنین سفری زمان است.هاوکینگ می گوید: فیلم هایی با مضمون سفر در زمان اغلب ماشین های عظیم و پرمصرفی را نشان می دهد که مسیری را در میان بعد چهارم می گشاید و تونلی را در دل زمان باز می کند. مسافر زمان نیز خود را برای تجربه ای ناشناخته آماده می کند و وارد این تونل می شود و آن گاه در ناکجاآبادی ظاهر می شود. شاید مفهوم کلی چنین شیوه ای کاملا بعید و متفاوت از واقعیت به نظر آید اما ایده کلی آن چندان غیر عقلانی نیست.در واقع قوانین فیزیک با ایده سفر در زمان از طریق درگاه هایی به نام «کرم چاله» انطباق دارد. این درگاه ها در اطراف ما پراکنده است اما تنها به دلیل کوچک بودن امکان مشاهده آن ها وجود ندارد. این حفره ها در گوشه های پنهان فضا و زمان خود را نمایان می کنند. هیچ چیز مسطح و جامد نیست، در صورتی که از فاصله ای بسیار نزدیک به هر جسمی نگاه کنید حفره ها و چین خوردگی هایی را می توان در آن مشاهده کرد. این یکی از اصول بنیادین فیزیک است که شامل حال زمان هم می شود.

فوم کوانتومی و حفره های «کرم چاله»
در بخشی از این مقاله آمده است: در کوچک ترین مقیاس ممکن، حتی در ابعادی کوچک تر از مولکول ها و اتم ها، به موقعیتی دست خواهیم یافت که فوم کوانتومی نام دارد. این جایی است که «کرم چاله » ها در آن قرار دارد. تونل های ریزی در میان زمان و فضا به صورت دائم در حال شکل گرفتن، ناپدید شدن و تغییر شکل دادن در این جهان کوانتومی است. حفره هایی که در واقع ۲ موقعیت و زمان جدا از هم را به یکدیگر اتصال می دهند.متاسفانه این حفره ها به اندازه ای کوچک است که امکان عبور انسان از میان آن ها وجود ندارد اما برخی از دانشمندان معتقدند شاید امکان دستیابی به یک کرم چاله و راهی برای بزرگ کردن آن به اندازه ای که برای عبور انسان ها یا فضاپیماها کافی باشد، وجود داشته باشد.از نظر تئوری تونل زمان یا یک کرم چاله به جز کمک به سفر به دیگر سیاره ها می تواند فواید دیگری نیز دربر داشته باشد. در صورتی که ۲ سر این تونل در جایی یکسان قرار داشت که میان آن ها زمان و نه فاصله فیزیکی جدایی ایجاده کرده بود، یک فضاپیما می توانست در گذشته و در فاصله ای نزدیک به زمین در آن رفت و آمد داشته باشد. در این صورت شاید دایناسورها می توانستند شاهد فرود این فضاپیما در جایی از زمان باشند.در نهایت شاید دانشمندان تنها سفر به آینده را پدیده ای عملی بیابند زیرا قوانین طبیعت سفر به گذشته را ناممکن ساخته است. از این رو است که رابطه علت و معلولی پا برجاست. برای مثال اگر می توانستید در زمان سفر کنید و به گذشته بازگردید و با انجام کاری از تولد خود در گذشته جلوگیری کنید، چگونه می توانستید در آینده حضور داشته باشید و در زمان سفر کنید؟

رودی جاری به نام زمان
هاوکینگ بر این باور است که بازخورد تابشی می تواند هر کرم چاله ای را که دانشمندان تلاش می کنند برای قابل استفاده شدن بزرگ تر سازند، نابود و آن ها را برای سفر واقعی بی مصرف کند. راه دیگر پیشنهادی وی از این قرار است:زمان مانند یک رود در جریان است و این گونه به نظر می رسد که هر کدام از ما در میان این جریان در حرکت هستیم. اما از دیدگاهی دیگر می توان گفت: زمان در مکان های مختلف سرعت جریان متفاوتی دارد و این کلید اصلی سفر به آینده است. اینشتین برای اولین بار این ایده را که مکان هایی وجود دارد که در آن ها سرعت زمان کاهش یا افزایش پیدا می کند، حدود ۱۰۰ سال پیش مطرح کرد، وی کاملا درست فکر می کرده است. اثبات آن نیز در سیستم ردیابی ماهواره ای زمین یا GPS است که آشکار می کند زمان در فضا از سرعت بالاتری برخوردار است و می توان از این اصل برای سفر به آینده استفاده کرد.

سیاه چاله ها و سفر با سرعت نور
هاوکینگ کلید اصلی سفر در زمان را سیاه چاله ها می داند. اجرامی به شدت جرمگین که حتی نور نیز نمی تواند از دام گرانشی آن ها بگریزد. وی می گوید: سیاه چاله تاثیر قابل توجهی روی زمان دارد و می تواند سرعت آن را بیشتر از هرچیز دیگری در کهکشان کاهش دهد. این همان ویژگی است که سیاه چاله ها را به ماشین های واقعی زمان تبدیل می کند. بر این اساس می توان تصور کرد که فضاپیمایی در مرکز کهکشان راه شیری در اطراف سیاه چاله ای بزرگ در فاصله ای برابر ۲۶ هزار سال نوری در گردش باشد. از زمین این فضاپیما درهر ۱۶ دقیقه یک دور را کامل خواهد کرد. اما برای سرنشینان این فضاپیما زمان به کندی در حرکت است و برای هر ۱۶ دقیقه ای که روی زمین سپری می شود، این افراد تنها ۸ دقیقه از زندگی خود را پشت سر می گذارند. به این شکل ۱۰ سال زمینی سفر در این فضاپیما برای آن ها در واقع 5 سال خواهد بود.این سناریو با اصل سفر در میان کرم چاله ها در تناقض نیست اما ایده ای کاملا غیر عملی است. اما از نظر هاوکینگ احتمالات عملی دیگری نیز وجود دارد: سفر با سرعت بسیاربالا. وی می گوید: این امکان به یکی دیگر از حقایق جهان هستی بستگی دارد. محدودیت سرعت کیهانی که برابر ۲۹۹ هزار و ۳۳۷ کیلومتر برثانیه است یعنی سرعت نور. هیچ چیز توانایی شکستن این رکورد را ندارد و این محدودیت یکی از بهترین اصول به اثبات رسیده علمی است. اما چه باور داشته باشید چه نداشته باشید، سفر در سرعتی نزدیک به سرعت نور می تواند شما را به آینده ببرد. زیرا سفر در این سرعت به معنی ۷ بار چرخش کامل مدار زمین در ثانیه است. در این لحظه است که واقعه ای غیرعادی رخ می دهد و سرعت زمان برای مسافران این سفر سریع السیر نسبت به زمان بقیه جهان به شدت کاهش پیدا می کند و در واقع همه چیز برای این مسافران به کندی سپری خواهد شد.


مقابله با سرعت نور
به گفته هاوکینگ این رویداد باید به منظور محافظت از محدودیت سرعت کیهانی رخ دهد. تصور کنید کودکی در حال دویدن روی فضاپیمایی است که با سرعتی نزدیک به سرعت نور در حرکت است آیا این کودک با حرکت رو به جلوی خود به سادگی در حال شکستن محدودیت سرعت کیهانی نیست؟ پاسخ این سوال «نه» است زیرا قوانین طبیعت با آرام کردن سرعت مسافران این سفر از شکسته شدن قانون محدودیت سرعت جلوگیری خواهد کرد و به این شکل این کودک قادر نخواهد بود به اندازه ای سریع بدود تا بتواند محدودیت سرعت کیهانی را بشکند. زمان همیشه برای محافظت از محدودیت سرعت، سرعت خود را کاهش خواهد داد.هاوکینگ می گوید: این ماهیت چگونگی ممکن بودن سفر به آینده است. تصور کنید فضاپیما ایستگاه خود را در اول ژانویه ۲۰۵۰ میلادی ترک کند و به مدت ۱۰ سال در مدار زمین به حرکت سریع خود ادامه دهد و سرانجام در اول ژانویه سال ۲۱۵۰ متوقف شود. در این مدت زمانی مسافران این فضاپیما تنها یک هفته سفر کرده اند زیرا زمان درون فضاپیما به کندی سپری شده است و تصور کنید زمان بازگشت به زمین با چه جهان متفاوتی مواجه خواهند شد، در واقع در عرض یک هفته این افراد به ۱۰۰ سال بعد سفر کرده اند.در حال حاضر سریع ترین جنبش ها در تونل بزرگ شتاب دهنده ذره ای سرن صورت می گیرد. زمانی که این شتاب دهنده آغاز به کار می کند شتاب در کسری از ثانیه ازصفر به ۹۶ هزار و۵۶۰ کیلومتر بر ساعت می رسد و با افزایش نیرو سرعت ذرات نیز افزایش پیدا خواهد کرد تا زمانی که ذرات ۱۱ هزار بار در ثانیه مسیر تونل را طی می کنند و باز می گردند، سرعتی که نزدیک به سرعت نور است. در واقع این ذرات می توانند به ۹۹/۹۹ درصد از سرعت نور دست پیدا کنند که در این صورت سفر در زمان را آغاز خواهند کرد. ما این واقعیت را با کمک ذرات عجیبی به نام «پیمسون ها» دریافته ایم زیرا طول عمر این ذرات به شدت کوتاه و در حدود ۲۵ بیلیونیوم از ثانیه است اما زمانی که شتاب و سرعت آن ها به این حد دست پیدا می کند، طول عمر آن ها نیز ۳۰ بار بیشتر می شود.برای اعمال چنین شتاب و سرعتی برای انسان باید در فضا بود. این در حالی است که سریع ترین سفر فضایی انسان ها سفر آپولو۱۰ با سرعت ۴۰ هزار و ۲۳۳ کیلومتر بر ساعت بوده است. برای سفر به زمان باید با سرعتی ۱۰ برابر این سرعت در فضا حرکت کرد و برای عملی شدن آن به فضاپیمایی بسیار بزرگ تر نیاز خواهد بود تا بتوان با کمک آن مقادیر زیادی سوخت برای تامین انرژی مورد نیاز چنین سرعتی حمل شود و در پایان این که ما در تئوری تنها می توانیم در طول عمر خود یک بار به سفری بسیار دور دست برویم، چرا که سفری کوتاه به مرز کهکشان راه شیری به تنهایی به ۸۰ سال زمان نیاز خواهد داشت.
پاسخ
 سپاس شده توسط Tɪɢʜᴛ ، an idiot ، αѕтer ، •ДmịrHoSsiŋ• ، ERF@N ، L²evi ، girl of chaos ، FARID.SHOMPET ، # αпGεʟ ، ☮ VENOM VΛDΞR ☮ ، Spell † ، Sмιle ، hasti-a ، Silver Sun ، Armila. ، sina.mo ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، eɴιɢмαтιc ، طناز79 ، ▪неизвестный▪ ، ♕ρяιηcєѕѕღsαяαh♕ ، Mαяѕє ، saeid ، Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ ، sober ، artan.az ، Faust ، mr.destiny ، Dokhtari az JenSe SHISHE ، _Lσѕт_ ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، ستایش*** ، ▲ℐяυηℐє ҡι∂ƨ▲ ، FD_WORLD ، parmida.a ، *yoksel* ، AamIrSaAm ، PhilosophiasScientiae ، -Demoniac- ، Dead Silence ، امیر‌حسین ، ßяɪcε ، Волшебник
آگهی
#2
مَـن عـاشـقق کـرمـچـالـه هـامـ ^_^
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، L²evi ، # αпGεʟ ، _Lσѕт_ ، ○°łåmýå°○
#3
تایپکات جالبه (:

خوشم میاد

تایپکتو تزیین کن بارنگای مختلف(:
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، Tɪɢʜᴛ ، # αпGεʟ ، Spell † ، Faust ، _Lσѕт_
#4
یه فیلم هم بود....
درمورد جهان موازی بود...

2 ساعت فیلم بود اندازه 200 صفحه کتاب اطلاعات میداد....
اونطور که من خوندم و شنیدم جهان های موازی ناپایدارن....
و عمرشون یش از چند هفته خواهد بود و خیلی چیزای دیگه
راستی اسم فیلم...

donnie darko
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، _Lσѕт_ ، -Demoniac-
#5
▐☜ خمیـــدگـــی فضــآ و زمــــآن ☞ ▐


[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1

در علم فیزیک و در ریاضی، فضا-زمان (Spacetime)‏ (و نه فضا و زمان‌) به هر‌گونه مدل ریاضی گفته می‌شود که زمان و مکان را به صورت ساختاری واحد و درهم‌پیوسته با یکدیگر ترکیب کند. بر اساس فرضیات مفهوم فضای اقلیدسی، جهان، سه بعد مکانی و یک بعد زمانی مستقل از هم دارد. در فضا-زمان سه بعد فضا و یک بعد زمان درهم ادغام می‌شوند و یک محیط پیوستهٔ چهار بعدی را ایجاد می‌کنند. با ترکیب فضا و زمان و ایجاد یک محیط خمیدهٔ واحد، فیزیکدان‌ها توانسته‌اند تئوری‌های فیزیک را هم در سطح کیهانی و هم در بعد اتمی ساده‌سازی کنند.

گرانش، همان چیزی که وقتی می خواهید از یک بلندی بپرید شما را به زمین می رساند. همان چیزی که باعث می شود در حین کج کردن لیوان محتویاتش به دهان شما رود. همان چیزی که جوهر خودکار را به پایین فرامی خواند، تا شما بتوانید با آن بنویسید. و اگر این نیرو نبود، هیچ یک از این کارها ممکن نبود. خلاصه این که این نیروی عظیم هر چیزی را تحت سلطه ی خود دارد، حتی خطوط زمان هم تحت تاثیر گرانش خمیده می شوند، یا به عبارتی گرانش عاملی بر تغییر سرعت زمان است!

بر اساس نظریه اینشتین، خمیدگی، به علت وجود جرم و انرژی ایجاد می‌شود. هر جسم پرجرم بسیار بزرگ، در خمیدگی فضا ـ زمان، نقش دارد. اجسامی که در «امتداد خطی مستقیم در جهان حرکت می‌کنند»، مجبور به دنبال کردن مسیرهای خمیده‌ای هستند.

فضا و زمان بر طبق نظریه نسبیت اینشتین به یکدیگر بافته شده اند و ساختار تار و پودی چهاربعدی به نام فضا-زمان را به وجود آورده اند.جرم قابل توجه زمین ، این ساختار را به شکل یک گودی در می آورد.مانند شخص سنگینی که وسط یک تشک بادی نشسته باشد (هر چند که چنین خمیدگیهای فضا-زمان را اغلب در محیط اطراف اجرام بسیار پر جرم تر و فشرده تری مانند سیاهچاله ها، ستاره های نوترونی، و کوتوله های سفید سراغ داریم اما اگر با دقت کافی محیط اطراف اجرام بسیار کم جرم تری مانند زمین را نیز بررسی کنیم خمیدگی فضا-زمان ناشی از جرم زمین را می توانیم بیابیم).

بر طبق نظریه نسبیت عام اینشتین ، حرکت اجسام در ساختار تار و پودی فضا-زمان صورت می گیرد. یعنی جسم در حال حرکت تابع شکل فضا-زمانی است که در آن واقع شده است. بر اساس این نظریه، گرانش باعث تغییر شکل ساختار فضا-زمان می شود و در نتیجه حرکت جسم نیز بر اثر میدان گرانشی تغییر می کند. می توان گفت که به زبان اینشتین گرانش در اصل حرکت اجسام در مسیر خمیدگی ساختار فضا-زمان در اطراف جسم پرجرم است. یعنی وقتی زمین در مداری به دور خورشید در گردش است از دید نسبیتی به دلیل انحنای فضا-زمان اطراف خورشید در این مسیر هدایت می شود.
نظریه اینشتین، پیش‌گویی می‌کند که چیزهای دیگری بجز ماه و سیارات نیز، تحت تأثیر خمیدگی فضا ـ زمان قرار می‌گیرند. مثلاً فوتونها (ذرات نور)، باید در فضای خمیده حرکت کنند. اگر باریکه نوری که از ستاره‌ای دور سیر می‌کند، مسیر آن از نزدیکی خورشید بگذرد، خمیدگی فضا ـ زمان در نزدیکی خورشید موجب می‌شود که این مسیر اندکی به طرف خوردشید خمیده شود
اگر زمین ثابت بود، ضرورتی برای انجام این کاوش نبود، ولی از آنجا که زمین به دور خود حرکت دورانی دارد ، این خمیدگی نیز باید همراه با زمین بچرخد.زمین با پیچ و تاب دادن ساختار فضا-زمان به دور خود به آرامی آن را به صورت یک ساختار چرخشی ۴ بعدی در می آورد.این همان چیزی است که ماهواره گرانش کاو یا GP-B برای آزمایش آن به فضا فرستاده شده است.

این آزمایش براساس فکر بسیار ساده ای انجام می شود: یک ژیروسکوپ (گردش نما) در حال چرخش در مداری در نزدیکی زمین قرار می دهند ، در حالی که محور چرخش آن به سمت یک ستاره بسیار دور -در نقش یک مرجع ثابت و بدون حرکت- نشانه رفته است. بدون وجود نیروهای خارجی، محور ژیروسکوپ باید تا ابد به سمت همان ستاره ثابت بماند.ولی چون فضا-زمان در نزدیکی زمین خمیده است، جهت محور ژیروسکوپ به مرور زمان تغییر می کند.با اندازه گیری بسیار دقیق تغییرات جهت محور ژیروسکوپ نسبت به ستاره، می توان میزان خمیدگی فضا-زمان را در نزدیکی زمین اندازه گرفت.

گرانش چگونه فضا-زمان را خمیده می کند؟

اینشتین توضیح جالبی برای گرانش آورده. او آمده فضا و زمان را به صورت خطوط عمود بر هم در نظر گرفته و اسم شان را گذاشته “خطوط فضا- زمان” و اجسام هر یک به اعتبار جرم شان انحنایی در فضا- زمان ایجاد می کنند.

برای تصور این توضیحات می توانید چهار گوشه ی یک تکه پارچه را به عنوان فضا- زمان بگیرید. بعد یک جسم با جرم قابل ملاحظه ای روی پارچه قرار دهید، خمیدگی قسمتی از پارچه که جسم روی آن قرار گرفته، همان خمیدگی فضا- زمان است. و این کاملا واضح است که وقتی یک جسم کوچک تری روی پارچه قرار دهیم، به سمت جسم قبلی که سنگین تر است می رود. این دراقع دلیل کشش یک جسم به سمت جسم سنگین تر است، مثلا کشش زمین به سمت خورشید.

خوب شاید بگویید بنا به این تعریف هر یک از ما هم برای خودمان جرمی داریم پس باید چیزهای دیگر را به سمت خود جذب کنیم. باید اعتراف کنم که این کاملا صحیح است. همین الان هر کجا که نشسته اید، دارید اجسام آن جا را تحت تاثیر خود قرار می دهید و آن ها را به سمت خود می کشانید و البته آن ها هم همین رفتار را نسبت به شما دارند، به این خاطر است که تاثیرات تا جایی خنثی می شود و همچنین به خاطر بسیار کم بود این گرانش ها، دیگر کشش ها قابل مشاهده نیستند. پس یادتان باشد که همه ی ما ذاتا جذاب هستیم!

تا اینجا از خمیده شدن مکان صحبت کردیم. و اما زمان. فکر می کنید زمان چگونه خمیده می شود؟ طبق نوشته های ادبی شاید تصور کنید زمان سرش را انداخته پایین و همین طور برای خودش می رود، بدون این که به جایی توجه کند. باید بگویم متاسفم، چون دانشمندان این توضیح را رد کرده اند. زمان تحت تاثیر گرانش خمیده می شود و این خمیدگی سرعت گذر زمان را کم می کند. کم شدن سرعت زمان به معنی کند شدن حرکت عقربه های ساعت مچی شما ست. و این مساوی است با دیرتر پیر شدن شما!
گر بخواهید می توانید تا ابد در همین سنی که هستید بمانید. چه طور؟ فقط کافی ست به یک تکینگی راه پیدا کنید. تکینگی جایی ست که گرانش در آن چنان قوی است که خطوط زمان را آنقدر خمیده کرده تا به صورت راس یک زوایه درآمده. مثلا سیاهچاله. سرعت زمان در تکینگی ها صفر است، یعنی عقربه های ساعت شما به هیچ وجه حرکت نمی کنند. گفتیم که خطوط فضا- زمان بر هم عمود هستند، بنابراین خطوط مکان هم باید خمیده شوند. این خمیدگی باعث کاهش ابعاد مکان می شود. شما الان سه بعدی هستید، اگر به درون یک تکینگی بیافتید دو بعدی و تک بعدی خواهید شد. بنابراین پیشنهاد می دهم فکر ماندن در یک سن خاص را از سرتان خارج کنید.

اینشتین راست می گفت !

همین چند روز پیش بود که دانشمندان با استفاده از تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه ی جنوبی اروپا (ESO) و مشاهدات امواج گرانشی تلسکوپ رادیویی توانستند با بررسی ساختار ستارگان نوترونی، بی نظمی های ایجاد شده در پوسته آنها را که می تواند موجب تشعشعات گرانشی شود شناسایی کرده و در مورد تأثیر آنها در خمیدگی فضا-زمان تحقیق کنند. بر اساس نظریه ی نسبیت عام انیشتین که گرانش را نتیجه ی انحنای فضازمان در اثر وجود ماده و انرژی می داند. دانشمندان مشاهداتشان از کوتوله سفید و تپ اختر را با زمان بندی دقیق با هم ترکیب کردند و متوجه شدند سیستم دوتایی نزدیک به هم، امواج گرانشی گسیل می کند و در نتیجه فرآیند، این ستارگان انرژی از دست داده، به یکدیگر نزدیکتر می شوند و همانطور که اینشتین پیش بینی کرده، دوره مداری کوتاهتر می شود. در نتیجه فرمولها و محاسبات اینشتین و نظریه نسبیت از این آزمون سخت هم سربلند شد.
پاسخ
 سپاس شده توسط Tɪɢʜᴛ ، FARID.SHOMPET ، # αпGεʟ ، Silver Sun ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، _Lσѕт_ ، an idiot ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ ، sober
#6
₪ کــرمـ چـآلـه هــآ و سفــر در زمـــآن ₪



کرمچــالــه هــا دروازهـ هـآیـی به سـوی ابدیـت →

فاصله ما از مرکز خوشه کهکشانی سنبله (1) تقریباً 55 میلیون سال نوری است. این فاصله به حدی زیاد است که اگر بخواهیم با پیشرفته ترین فناوری های موجود و سریع ترین موشک هایی که در اختیار داریم به این خوشه کهکشانی سفر کنیم تقریباً 750 میلیارد سال طول می کشد تا به آنجا برسیم.

حال فرض کنید در حالیکه با سفینه فضایی خود در حال سفر در پهنه کیهان هستید به ناگهان یک تونل اسرارآمیز در برابرتان گشوده شود. شما با سفینه فضایی خود وارد این تونل می شوید و در چشم بر هم زدنی خود را در آن سوی تونل می یابید. از دهانه دیگر تونل که خارج می شوید با کمال تعجب می بینید که در نزدیکی یکی از کهکشان های خوشه کهکشانی سنبله هستید. بدین ترتیب شما راه هزاران میلیون ساله را در چشم بر هم زدنی پیموده اید!

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1

آیا چنین داستانی ممکن است واقعی باشد؟ آری! در سال1921 ریاضیدانی آلمانی به نام هرمان وِِیل (2) هنگام حل معادلات نسبیت عام اینشتین با پاسخی عجیب و غیرمنتظره مواجه شد. وِِیل دریافت که بر مبنای نسبیت عام ممکن است میان دو نقطه بسیار دور در پهنه کیهان به ناگهان تونلی تشکیل شود و آن دو نقطه را به طور میان بُر به همدیگر متصل کند. در این صورت با عبور از درون این تونل در یک چشم بر هم زدن می توان از این سر کیهان به آن سوی آن رسید.

سایر فیزیکدان ها طی دهه های بعدی تحقیق بر روی ویژگی های این تونل های اسرارآمیز کیهانی را ادامه دادند و فیزیکدان مشهوری به نام جان ویلر (3) در سال 1957 میلادی نام این تونل های شگفت انگیز را "کرمچاله" (4) گذاشت.

بعدها مشخص شد که کرمچاله ها علاوه بر دو نقطه مکانی حتی می توانند دو نقطه زمانی مختلف را نیز به طور میان بُر به همدیگر متصل کنند. به عنوان مثال چنین کرمچاله هایی می توانند لحظه حال را به لحظه ای در گذشته یا آینده بسیار دور وصل کنند. بدین ترتیب با عبور از درون این نوع کرمچاله ها عملاً می توان در بُعد زمان به آینده یا گذشته سفر کرد. یکی از مشهورترین نوع از چنین کرمچاله هایی که می توانند نقش ماشین زمان را ایفا کنند، کرمچاله های موریس-ثورن (5) نام دارند.

در اواخر دهه 1980 میلادی دو فیزیکدان به نام های مایکل موریس (6) و کیپ ثورن (7) کشف کردند که چنانچه یک کرمچاله با سرعت بسیار زیادی به دور خود بپیچد به طوری که دو دهانه ابتدایی و انتهایی آن در مقابل هم قرار گیرند عملاً به یک ماشین زمان تبدیل خواهد شد. در این صورت با عبور از درون این کرمچاله و بازگشت به دهانه ورودی آن می توان به گذشته سفر کرد!

اما از همه اینها عجیب‌تر آنکه کرمچاله‌ها حتی می توانند نقش تونل هایی را برای اتصال جهان های موازی به همدیگر ایفا کنند. به عبارتی کرمچاله ها درواقع ممکن است کانال‌هایی باشند برای خروج از این جهان و ورود به جهان‌های دیگر.
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET ، # αпGεʟ ، Silver Sun ، Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، _Lσѕт_ ، an idiot ، FD_WORLD ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ ، *yoksel*
آگهی
#7
▼ جــهــآن هــآ موازی و اینبار نظریــه فیزیکـدانــآن کوانتمــی دانشگـــآهـ کالیفرنیــآ ▼


فیزیکدانان کوانتمی دانشگاه کالیفرنیا کشف عجیبی کرده اند که به گونه ای نشان می دهد جسمی که در مقابل یک فرد قرار گرفته و دیده می شود می تواند به صورت همزمان در جهانی موازی نیز وجود داشته باشد.
 
این کشف به واسطه ذره ای کوچک و فلزی انجام گرفته است؛ براده ای به قطر یک تار مو،جسمی که بسیار ریز است اما در عین حال می توان آن را با چشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد.
دانشمندان این ذره را در کاسه ای مخروطی و تاریک سرد کرده و تمامی هوای اطراف آن را به منظورحذف ارتعاش خارج کردند. سپس محققان ذره را مانند یک دیاپازون حرکت داده و مشاهده کردند ذره در زمانی واحد حرکت کرده و متوقف می شود.
چگونه این پدیده را درک کنیم؟.....

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1


فیزیکدانان کوانتمی دانشگاه کالیفرنیا کشف عجیبی کرده اند که به گونه ای نشان می دهد جسمی که در مقابل یک فرد قرار گرفته و دیده می شود می تواند به صورت همزمان در جهانی موازی نیز وجود داشته باشد.
 
این کشف به واسطه ذره ای کوچک و فلزی انجام گرفته است؛ براده ای به قطر یک تار مو،جسمی که بسیار ریز است اما در عین حال می توان آن را با چشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد.
دانشمندان این ذره را در کاسه ای مخروطی و تاریک سرد کرده و تمامی هوای اطراف آن را به منظورحذف ارتعاش خارج کردند. سپس محققان ذره را مانند یک دیاپازون حرکت داده و مشاهده کردند ذره در زمانی واحد حرکت کرده و متوقف می شود.
چگونه این پدیده را درک کنیم؟
برای درک این پدیده که کاملا غیر ممکن به نظر می رسد، باید بسیار بسیار کوچک اندیشید، حتی کوچکتر از اتمها، الکترونهایی که به دور هسته اتم در گردشند، در آن واحد در حالتهای چند گانه حرکت می کنند که ثابت کردن آنها تقریبا غیر ممکن است. به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر اکلاهاما به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است.
به گفته دانشمندان شاید این پدیده کاملا غیر واقعی به نظر آید اما بر پایه علم حقیقی رخ می دهد. بر اساس یکی از نظریه های فیزیکی زمانی که پدیده ای در یک حالت مشاهده می شود این پدیده جهان را به دو بخش تقسیم می کند. نظریه چند حالتی بر این پایه استوار است که جهان فعلی طی مشاهده انسان متوقف شده و انسان تنها یکی از واقعیات در حال وقوع را مشاهده می کند.
برای مثال می تواند توپ فوتبال را ببیند که در هوا در پرواز است، اما شاید در جهان موازی این توپ در همان لحظه سقوط کرده باشد و یا شاید اصلا فردی در آن لحظه مشغول بازی فوتبال نباشد. بسیاری از فیزیکدانان بزرگ پایه های علمی جهان چند حالتی را حتی اگر نتوان آن را به اثبات رساند قبول دارند. “شان کرول” از موسسه تکنولوژی کالیفرنیا یکی از این فیزیکدانان بوده و معتقد است تا زمانی که نتوان تمدنهای فوق پیشرفته بیگانه را تصور کرد که پی به واقعیت این نظریه برده اند، انسانها تحت تاثیر امکان وجود جهانهای دیگر قرار نخواهند گرفت. وی در عین حال معتقد است هرگز فردی قادر به ابداع دستگاهی نخواهد بود که با استفاده از آن بتوان میان این جهانها ارتباط برقرار کرد.
 
درک واقعیت جهان موازی بستگی شدیدی به درک انسان از زمان دارد. به گفته “کرول” ما زمان را به صورت واقعی احساس نمی کنیم، تنها شاهد گذشت آن هستیم. برای مثال گذشت زمان در هنگام یک مسابقه هیجان انگیز بسیار سریع و در سر کلاس یک درس کسل کننده کاملا کند است. یا هنگامی که فردی تلاش دارد با تاخیر در دفتر کارش حاضر نشود، دقایق برای وی با سرعتی باور نکردنی می گذرند اما چند دقیقه باقی مانده از ساعت کار به راحتی با چندین ساعت برابری می کنند.
بازگشت به آینده
“فرد آلن ولف” از دانشمندان فیزیک کوانتم نیز معتقد است زمان به شکل یک خیابان یک طرفه به نظر می آید که از گذشته به سوی حال در حرکت است، اما با در نظر گرفتن نظریه های قابل ملاحظه ای که در سطح کوانتمی ارائه شده اند، ذرات در آن واحد به سمت عقب و جلو در حرکتند. در صورتی که بتوانیم از بخش “جلو و عقب رفتن در آن واحد” صرف نظر کنیم، شانس درک بخشی از فیزیک را از خود گرفته ایم.
به گفته “ولف” زمان در ماشینهای کوانتمی به صورت مستقیم حرکت نمی کند بلکه حرکتی زیگزاگ داشته و به همین دلیل وی معتقد است امکان ساختن ماشینی که بتواند زمان را منحرف کند، وجود دارد.
به گفته “ریچارد گات” فیزیکدان دانشگاه پرینستون “سرگئی کریکالو” فضانورد روسی که در ۶ ماموریت فضایی حضور داشته است نسبت به بقیه انسانهای روی زمین ۴۸/۱ ثانیه جوانتر است زیرا وی در سرعتی بسیار بالا در مدار حرکت کرده است و کم سن تر بودن نسبت به بقیه به معنی جهش به آینده و تجربه نکردن زمان حال مشابه با دیگران است. به گفته وی از جهتی می توان گفت این فضانورد به سوی آینده سفر کرده و دوباره بازگشته است!
“گات” می گوید نیوتن باور داشت زمان پدیده ای جهانی است و تمامی ساعتهای جهان به صورت یکسان حرکت می کنند. اکنون با توجه به نظریه نسبیت خصوصی اینشتین می توان گفت سفر به آینده امکان پذیر است. با در نظر گرفتن نظریه گرانش اینشتین، قوانین فیزیک از منظری که امروز آنها را درک می کنیم نشان می دهند حتی سفر در زمان[url=http://www.shegeftiha.com/1170-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86/][/url] به سوی گذشته نیز امکانپذیر است اما برای مشاهده امکان این سفر باید قوانین جدید فیزیکی در سطح کوانتمی فراگرفته شوند.
 
درک این قوانین نیز با استفاده از ذره ای فلزی و بسیار کوچک و کاسه ای مخروطی شکل آغاز شده است. در واقع فیزیکدانان دانشگاه کالیفرنیا با ابداع خود مقیاس ماشینهای کوانتمی را به ابعاد بزرگتری تغییر دادند. بر اساس گزارش فاکس نیوز، مسئله بعدی فراگرفتن چگونگی کنترل ماشینهای کوانتمی و استفاده از آنها برای اجسام بزرگتر است. در این صورت شاید بتوان با دستکاری تنها چند الکترون کوچک به جهان موازی دست پیدا کرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط # αпGεʟ ، Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، Tɪɢʜᴛ ، _Lσѕт_ ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ
#8
■ پــارادوکس زمــان / سفـر در زمــان � دنیــای موازی ■

ا یک دست بزرگ کیهانی مانع سفر ما به گذشته و تغییر آن می شود یا جهان های متعددی وجود دارد.
یکی از دلایلی که در گذشته دانشمندان را از قبول ایده سفر در زمان بازداشت وجود پارادوکس های زمان بود.
اگر می خواهید در زمان سفر کنید باید بتوانید از وقوع چنین پارادوکس هایی جلوگیری کنید.

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1

1.پارادوکس پدربزرگ(یا مادربزرگ):
در این پارادوکس گذشته را به گونه ایی تغییر می دهیم که اکنون را غیر ممکن کند.به عنوان مثال با بازگشت به گذشته ی بسیار دور در زمان دایناسور ها تصادفٱ پای خود را بر روی یک پستاندار خزدار کوچک که نیای اصلی انسان است می گذارید.با از بین بردن اجداد خود مسلمٱ دیگر وجود نخواهید داشت.یا با سفر به گذشته ی نزدیک تصادفٱ یا عمدٱ پدربزرگ خود را به قتل برسانید که در این صورت شما وجود نخواهید داشت.
2.پارادوکس اطلاعات:
در این پارادوکس ،انتقال اطلاعات در آینده به گذشته ی، عدم وجود منبع مشخصی برای اطلاعات را نتیجه می دهد.به عنوان مثال فرض کنید که دانشمندی یک ماشین زمان بسازد و سپس به گذشته رفته تا اسرار سفر در زمان را به خودش در زمان جوانی منتقل کند.به این ترتیب معمای سفر در زمان منشاء و آغازی نخواهند داشت زیرا ماشین زمانی که دانشمند جوان خواهد داشت به وسیله ی خودش ساخته نشده بلکه به وسیله ی خود پیرترش به او داده شده.
3.پارادوکس بیلکر:
در این پارادوکس فرد می داند که آینده چگونه خواهد بود و کاری می کند که آینده را غیر ممکن می سازد.به عنوان مثال ماشین زمانی می سازید که شما را به آینده ببرد و می بینید که تقدیر شما این بوده است که با شخصی ازدواج کنید با این وجود تصمیم می گیرید که امروز عمدآ با شخص دیگری ازدواج کنید.به این ترتیب آینده ی خود را غیر ممکن می کنید.
4.پارادوکس جنسی:
در این پارادوکس شما پدر خود می شوید که از نظر بیولوژیکی پدیده ایی غیر ممکن است.
هرگونه راه حلی که برای این پارادوکس ها ارائه شود باید با نظریه ی کوانتوم و نسبیت سازگار باشد.
در حال حاضر فیزیک دانان حول دو راه حل ممکن برای پارادوکس های زمان،گرد آمده اند.نخست کیهان شناس روسی، ایگور نوویکوف معتقد است که ما مجبوریم به گونه ایی عمل کنیم که هیچ پارادوکسی رخ ندهد.دیدگاه او مکتب قائمیت بالذات نامیده می شود.او عقیده دارد که اگر رودخانه ی زوان به آرامی چرخیده و گردابی بسازد ، دستی نامرئی به هر ترتیبی مداخله کرده و در صورتی که بخواهیم با سفر به گذشته منجر به ایجاد یکی از این پارادوکس ها شویم جلوی ما را می گیرد.
اما از طرفی دیدگاه نوویکوف تناقضاتی را با مسٱله ی اختیار ایجاد می کند.نوویکوف عقیده دارد که قانون ناشناخته ایی در فیزیک وجود دارد که جلوی هر عملی را که آینده را تغییر دهد می گیرد.مثل کشتن پدر و مادر یا جلوگیری از تولد خود.
اما این نیروی مرموز که ما را از تغییر گذشته و در نتیجه ایجاد پارادوکس باز می دارد چیست؟
او می گوید:وجود چنین جبری بر اختیار ما غیر طبیعی و مرموز است.
اما از طرفی زمانی که اجسام بیجان که هیچ اختیاری ندارند به گذشته منتقل شوند امکان وقوع پارادوکس های زمان وجود دارد.فرض کنید که مسلسل را به سال 330 قبل از میلاد منتقل کنید درست قبل از جنگ تاریخی بین اسکندر و داریوش سوم .در آن صورت به احتمال زیاد تمام تاریخ اروپا و جهان تغییر می کرد و ممکن بود اکنون به جای زبان اروپایی ،اروپاییان را در حال صحبت به پارسی میافتیم.
در حقیقت کوچکترین اختلال در گذشته می تواند پارادوکس های غیر منتظره ایی را در زمان حاضر پدید آورد.
اما روش معتبر دومی نیز وجود دارد:
روش دوم برای حل پارادوکس زمان این است که رودخانه ی زمان به آرامی دو شاخه شود و به این ترتیب دو دنیای مجزا را تشکیل دهد.
به بیان دیگر اگر قرار بود به گذشته سفر کنید و قبل از تولد خود جد خود را هدف گلوله قرار دهید احتمالٱ در جهان دیگری افرادی را که از نظر ژنتیکی درست شبیه اجداد شما هستند را خواهید کشت.جهانی که در آن شما هرگز متولد نخواهید شد.اما اجداد شما در جهان اصلی آسیبی نخواهند دید.
این روش دوم برای حل پارادوکس زمان «نظریه ی جهان های بیشمار» نامیده می شود.
در روش دوم هنگام وقوع هر اتفافاقی با توجه به تنایج قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی آن اتفاق جهان هایی متعدد بوجود می آیند که در هر کدام از آن جهان ها یک نتیجه اتفاق می افتد..
پاسخ
 سپاس شده توسط Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، _Lσѕт_ ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ
#9
◄ اســـرار جهــآن هــای مــوازی ►

[ قسمت اول ] ☸


تازه‌ترین دستاوردها در کیهان‌شناسی نشان می‌دهد که جهان ما فقط یکی از میلیاردها جهان ممکن است.
آلبرت اینشتین فیزیک‌دان برجسته قرن بیستم، برای بیان موضوع‌های عجیب‌ و غریب، روش خاص خودش را داشت. او می‌گفت: «خیلی دوست دارم بدانم که آیا پروردگار برای آفرینش جهان ما انتخابی در دست داشت یا خیر»
شاید این گفته در نگاه خیلی‌ها، کفرآمیز به‌نظر برسد، اما منظور اینشتین در واقع این است که آیا جهان ما تنها جهانی است که خلق شده است؟
خیلی‌ها تا کلمه خدا را می‌شنوند، تصور می‌کنند که با فلسفه یا الهیت سروکار دارند، در حالی‌که سوال اینشتین ابداً به الهیت مربوط نبود. او می‌خواست بداند که آیا قوانین فیزیک لزوماً به وجود جهانی یکتا دلالت می‌کنند (منظور جهان خودمان با تمام کهکشان‌ها، ستارگان و سیاراتش) یا اینکه می‌توان جهان‌های متعددی با ویژگی‌های بسیار متفاوت داشت؟ و اگر چنین است، آیا حقیقت باشکوه جهان خودمان که به کمک تلسکوپ‌های بزرگ و توانمند و شتاب‌دهنده‌های عظیم، به درک آن دست یافته‌ایم، حاصل فرآیندی تصادفی است؟ آیا تمام این ویژگی‌های این جهان زیبا تنها یک انتخاب تصادفی از میان فهرستی بی‌انتها از خصوصیات ممکن جهان‌های متعدد است؟ آیا واقعاً توضیحی برای این سوال نیست که چرا ما به این شکل وجود داریم؟

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1

در روزگار اینشتین احتمال اینکه جهان ما می‌توانست جور دیگری باشد، خیلی دور از ذهن بود. اما در چند دهه اخیر، این سوال از مرزهای ممنوعه به جریان اصلی تحقیقات فیزیک وارد شده و فیزیک‌دانان به‌جای آنکه تصور کنند جهان ما می‌توانست چه ویژگی‌هایی داشته باشد، از سه روش کاملاً مستقل به این نتیجه رسیده‌اند که احتمالاً جهان‌های مجزای دیگری نیز وجود دارند که اغلب از ذراتی کاملاً متفاوتی تشکیل شده‌اند و نیروهای متفاوتی بر آنها حکم‌فرمانی می‌کنند.
و از همه جالب‌تر اینکه تمام این جهان‌ها، ابرکیهانی بی‌کران را پرکرده‌اند.
این ایده که جزء تحیربرانگیزترین ایده‌هایی است که طی چند دهه اخیر از ذهن فیزیک‌دانان برخاسته، چندجهانی (Multiverse) نام دارد و دنیای فیزیک را به دو جبهه تقسیم کرده:
آنهایی که احتمال می‌دهند چندجهانی همان مرحله بعدی درک ما از واقعیت است و آنهایی که چندجهانی را چرت و پرت محض می‌دانند.
برای پاسخ به این سوالات در چند روز آینده همراه ما باشید.

+ ادامــه دارد ..
پاسخ
 سپاس شده توسط Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، _Lσѕт_ ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ
#10
◄ اســـرار جهــآن هــای مــوازی ►

[ قسمت دومـ ] ☸

در سال ۱۹۱۵، آلبرت اینشتین نظریه نسبیت عام را که مهمترین کار تمام عمرش بود، منتشر کرد. این نظریه زیبا که حاصل ده سال تلاش برای درک مفهوم نیروی گرانش بود، از بنیان‌های ریاضی قوی بهره می‌برد و معادلات آن می‌توانست از حرکت یک سیاره به دور ستاره‌اش تا مسیر پرتوهای نور را با دقتی کم‌نظیر پیش‌بینی کند. طی چند سال، ریاضی‌دانان نتیجه گرفتند که طبق این نظریه عالم نمی‌تواند ایستا باشد، بلکه در تغییر است و کهکشا‌ن‌ها از یکدیگر دور یا به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
اینشتین در آغاز با این نتیجه‌گیری که مستقیماً از دل نظریه خودش به‌دست می‌آمد، مخالفت کرد. اما رصدهای ادوین هابل، اخترشناس برجسته در سال ۱۹۲۹، انبساط عالم را تأیید کرد.
طولی نگذشت که فیزیک‌دانان چنین استدلال کردند که اگر جهان امروز در حال انبساط است، پس در گذشته کوچک‌تر بوده و بدین‌ترتیب در زمانی بسیار دور، هر آنچه را که امروز می‌بینیم (از کوچکترین ذرات تشکیل‌دهنده ماده تا تک‌تک ستارگان، کهکشان‌ها و حتی خود فضا) در نقطه‌ای بی‌نهایت کوچک‌، فشرده شده بود و عالم ما از فوران این نقطه اولیه و تحول آن به‌وجود آمده است.
بدین‌ترتیب نظریه بیگ بنگ ( انفجار بزرگ ) متولد شد. در طول دهه‌های میانی قرن بیستم، مشاهدات بسیاری در تأیید این نظریه انجام شد،‌ اما فیزیک‌دانان می‌دانستند که این نظریه نقض بزرگی دارد:
نظریه انفجار بزرگ هرچیزی را توضیح می‌داد غیر از همان انفجار اولیه.
معادلات اینشتین به‌خوبی تحول عالم را از کسری از ثانیه پس از بیگ بنگ توصیف می‌کردند، اما وقتی می‌خواستید شرایط نخستین لحظات عالم را تحلیل کنید، معادلات بی‌معنی می‌شدند. درست شبیه وقتی که در ماشین حساب عددی را بر صفر تقسیم می‌کنید و ماشین‌حساب به شما پیغام خطا می‌دهد. نظریه بیگ بنگ نمی‌توانست در مورد چرایی انفجار بزرگ و عامل آن توضیحی ارائه دهد.
زمانی نه‌چندان دور فکر می‌کردیم که سیاره ما در مرکز عالم است، اما دیری نگذشت که فهمیدیم ما هم یکی از چند سیاره‌ای هستیم که به‌دور خورشید می‌گردیم. پس از آن فهمیدیم که خورشید ما هم یکی از میلیاردها ستاره تشکیل‌دهنده راه شیری است و در حاشیه کهکشان جای‌ گرفته و در حالی‌که تصور می‌کردیم تمام عالم همین کهکشان زیبایی است که شب‌ها در آسمان می‌بینیم. در نیمه‌های قرن بیستم فهمیدیم که کهکشان ما یکی از صد میلیارد کهکشانی است که در عالم ما پراکنده شده‌اند.

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 1

فکرش را بکنید: اکنون کیهان‌شناسی تورمی این احتمال را مطرح کرده که جهان ما با تمام میلیاردها کهکشان‌ و ستاره و سیاره‌اش، یکی از بی‌شمار جهان‌هایی است که در چندجهانی پخش شده‌اند. ایده‌ای که اگر درستی آن تأیید شود، می‌تواند همان گیلاس خوشمزه‌ای باشد که پس از قرن‌ها بر کیک چندطبقه تکامل دیدگاه انسان به عالم پیرامون خود نشسته است.
اما زمانی‌که آندری لینده و آلکساندر ویلنکین برای نخستین‌بار ایده چندجهانی را در دهه ۹۰ مطرح کردند، فیزیک‌دانان چندان واکنشی نشان ندادند.
جهان‌های دیگر حتی اگر واقعاً هم وجود داشته باشند، خارج از محدوده جهان قابل رویت قرار دارند. ما حتی به همه‌ جای جهان خودمان دسترسی نداریم!
به ‌نظر می‌رسد نه می‌توانیم بر جهان‌های دیگر تأثیری داشته باشیم و نه جهان‌های دیگر می‌توانند بر ما تأثیرگذار باشند. حال این سؤال مطرح می‌شود که وجود یا عدم وجود جهان‌های دیگر چه تأثیری در علوم ما خواهد گذاشت؟
در اینجا بود که تلاش‌های پیرامون جهان‌های موازی حدود یک دهه متوقف شد تا آنکه نتایج غیرمنتظره مجموعه‌ای از مشاهدات شگفت‌انگیز در دهه ۱۹۹۰، فرصت جدیدی را فراهم آورد
پاسخ
 سپاس شده توسط Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، artan.az ، omidkaqaz ، _Lσѕт_ ، ▲ℐяυηℐє ҡι∂ƨ▲ ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ ، *yoksel*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان