امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نظریه دولت فئودالی (فئودالیسم) و انطباق آن بر تاریخ ایران

#1
سوال اصلی:

آیا می توان فئودالیسم اروپایی را بر تاریخ ایران منطبق نمود؟

سوال فرعی:

آیا نظام ارباب – رعیتی در ایران هما فئودالیسم اروپایی است؟

فرضیه اصلی:

فئودالیسم را نمی توان به طور کامل بر تاریخ ایران منطبق نمود بلکه می توان اگفت در ایران نوعی فئودالیسم بروکراتیک یا بزرگ مالکی دیوان سالارانه حاکم بوده است.

هدف تحقیق: بدست آوردن فهمی بهتر از نوع دولت حاکم بر ایران و پی بردن به نظر مورخان مارکسیست راجع به دولت فئودالی در ایران.

سازمان تحقیق:

1 . تعریف فئودالیسم

2 . فئودالیسم در اروپا

3 . فئودالیسم در ایران

4 . انتقادات

5 . نتیجه گیری

تعریف فئودالیسم ( دولت فئودالی):

تعاریف گوناگونی از فئودالیسم وجود دارد که در زیر به بیان آنها می پردازیم.

1 . فئودالیسم یک روش حکومت است که رابطه ی اساسی آن نه رابطه ی حاکم و تابع یا دولت و شهروند بلکه رابطه لرد واسال است ( لرد همان ارباب « فئودال » است که زمین متعلق به اوست،لرد برای اداره زمین های خود زمین را تقسیم می کند و به واسال ها یا پیروان خود می دهد تا آنها از طریق بهره کشی از رعیت به تولید بپردازند و سود حاصل بین لرد، واسال و رعیت توزیع شود

2 . دولت فئودالی انجمنی از فئودال هاست که این فئودال ها گرایش ذاتی به انتقال قدرت به طرف پایین و به سمت حلقه های تحتانی روابط ارباب – واسالی دارند. در این حالت دولت فئوالی است چراکه نمی تواند قدرت را در دست خود متمرکز کند بلکه در این دولت قدرت توزیع شده است.

3 . نظام فئودالی بر بهر کشی مالکین از دهقانان از طریق تصاحب محصول اضافی کار آنان مبتنی بود و در واقع ماهیت تمام شکل های فئودالی عبارت بود از تصاحب محصول کار دهقان به وسیله ی فئودال ها.

4 . دولت فئودالی دولتی است که در آن زمین داری منشاء قدرت سیاسی است. این دولت دارای چند ویژگی اصلی است:

الف. وجود زمین های مشروط و غیر مشروط.

ب. عدم تمرکز قدرت سیاسی و وجود سلسله مراتبی از آن ( قدرت بین پادشاه، کلیسا، لردها، واسال ها و ... توزیع شده است.)

ج . بهره کشی فئودال و واسال از سرف

در این تحقیق تعریف آخر را تعریف اصلی فرض نموده و بر اساس آن به توضیح فئودالیسم در اروپا و ایران پرداخته ایم.

فئودالیسم در اروپا

نظام فئودالی در اروپای غربی از سویی بر ویرانه های نظام برده داری رم و از سویی بر اثر تلاش نظام اشتراکی اولیه قبایلی که به رم هجوم آورده بودند شکل گرفت. امپراطوری رم در پایان قرن پنجم میلادی فرو پاشید و قبایلی که به رم هجوم آورده بودند بخش وسیعی از خاک آنرا به تصرف خود در آوردند. در آغاز اراضی تصرف شده به مالکیت همه قبایل درآمد ولی به زودی روسای قبایل و پادشاهان اراضی تصرف شده را ابتدا برای تمام عمر و سپس به شکل موروثی میان وابستگان خود تقسیم کردند، زمین هایی که به افراد واگذار گردید فئود و مالکان آنها را فئودال نامیده شدند به این ترتیب فئودالیسم بوجود آمد.)

فئودالیسم در اروپا تا میانه سده هفدهم طول کشید و به سه دوره تقسیم می شود دوره نخستین قرن پنجم تا یازدهم میلادی بود، عصر تکامل سده یازده تا پانزدهم و سده پانزده تا هفده،سال های زوال فئودالیسم در اروپا بود.

ویژگی های فئودالیسم اروپا:

بر اساس تعریف ارائه شده از فئودالیسم،سه ویژگی اصلی را می توان در فئودالیسم اروپا مشاهده نمود.

الف . وجود زمین های مشروط و غیر مشروط

زمین های مشروط زمین هایی بودند که در ازای خدمت نظامی یا اداری واگذار می شد و زمین های غیر مشروط بدون هیچ قید و شرطی به افراد تعلق می گرفت. در اروپا پنج نوع زمین وجود داشت که چهار نوع آن غیر مشروط و یک نوع آن مشروط بود. این زمین ها شامل زمین های مانوری، پادشاهی، کلیسایی آلو، فیف و بنفیس بودند.

1 . زمین های مانوری: مانور ملک اربابی بزرگی بود که در اختیار فئودال قرار داشت. مانور به سه قسمت اصلی تقسیم می شد که یک قسمت حصه اربابی بود که هر چه رعایا در آن تولید می کردند از آن ارباب می شد، قسمت دیگر را حصه رعیتی می خواندند که شامل بهره برداری کوچک و متوسط رعایای وابسته یا سرف ها می گشت، روستاییان در ازای انجام بیکاری و تعهدات دیگر حق استفاده از این زمین ها را تحلیل می کردند. قسمت های دیگر شامل چراگاهها و جنگل های اشتراکی بود.

2 . زمین های پادشاهی: این زمین ها در اختیار پادشاهان قرار داشت و آنها برای خود و اسال ها و سرف هایی داشتند.

3 . زمین های کلیسایی: این زمین ها در برخی مناطق به زمین ها می رسید و در اختیار کلیسا قرار داشت.

4 . زمین های آلو: آلو نوعی مالکیت خصوصی بر زمین بود که آزادانه در مالکیت افراد قرار داشت. مالکین آلو هیچ تعهدی از بابت انجام خدمت برای لرد نداشتند و سر و کار آنها تنها با دولت مرکزی بود. زمین های آلو قابل خرید و فروش بودند و به سبب توزیع آنها بین وراث زودتر از زمین های دیگر خرد و تقسیم گشتند.

5 . فیف و بنفیس: فیف و بنفیس نهادهای اساسی مالکیت مشروط در شرایط تکامل یافته ی نظام فئودالی اروپا بوده اند. روش اهدا زمین به صورت مشروط آن در اواسط قرن هشتم میلادی در زمان شارل مارتل باب شد و در فرانسه و آلمان رواج یافت. فیف و بنفیس به واسال ها با تابعین فئودال های بزرگ واگذار می شد. بنفیس واگذاری مشروط زمین برای مدتی معین ( معمولاً تا هنگام مرگ ) در ازای خدمت نظامی یا اداری و حتی خدماتی از قبیل نجاری و آشپزی در خانه ارباب می شد اما فیف با اینکه مالکیت مشروط زمین به حساب می آمد موروثی بوده است.



ب . عدم تمرکز قدرت سیاسی و وجود سلسله مراتبی از آن

با تقسیم ارضی که بعد از فروپاشی امپراطوری رم بوجود آمد هر یک از افرادی که ارتباط نزدیکی با روسای قبایل، پادشاه و اشرافیت داشتند با اینکه نسبت به دیگران از توانایی نظامی بیشتری برخوردار بودند زمین های زیادی را بدست آوردند این زمین ها بر اساس قانونی که در دوران فئودالیسم بوجود آمد دارای معافیت مالی، نظامی و اداری شدند این قانون ایمونیتاس نام داشت که بر اساس آن خاندان و دارایی یک فرد یا یک مجموعه، از لحاظ مالی، نظامی، جزایی و اداری از شمول قدرت و اختیارات دارند. پست عمومی در زمینی که در آن ساکن بود معاف می شد بنابراین پادشاه که خود یک فئودال بزرگ بود در زمین های فئودال های دیگر قدرتی نداشت.

فئودال ها برای اداره زمین خود این زمین ها را به قطعات کوچکتری تقسیم کرده و به افراد دیگری که به آنها واسال یا پیرو گفته می شد می دادند، تا واسال از طریق بهره کشی از سرف (کشاورز،رعیت ) به تولید بپردازد و مخارج خود، کشاورزان و ارباب را تامین کند، هر واسال در محدوده زمین خود از اختیارات کامل بر زمین و جمعیت برخوردار بود و لرد در اراضی او قدرتی نداشت.

علاوه بر لردها که زمین و واسال های زیادی داشتند کلیسا و پادشاه نیز دارای زمین و واسال هایی بودند که در محدوده ی خود از اختیارات کاملی برخوردار بودند و بر اساس عرف و قوانینی که به مرور بوجود آمده بود در حوزه هم دخالت نمی کردند هر چند معمولاً جنگ هایی بین فئودال ها بوجود می آمد. این سلسله مراتب در شرایط اقتصادی - اجتماعی دوره فئودالی به عدم تمرکز و تقسیم قدرت دولت مرکزی منجر گشت و باعث شد فئودال ها در محدوده خود اختیار ضرب سکه، دریافت راهداری ها و باج و بهره مالکانه را داشته باشند

ج – بهره کشی فئودال و واسال از سرف:

سرف ( کشاورز،رعیت ) در ازای کار بر روی زمین فئودال می بایست بهره ای را به فئودال بپردازد، بهره ای که سرف به ارباب خود می پرداخت بهره مالکانه ( بهره فئودالی ) نام داشت و به سه صورت کاری، جنسی و پولی رایج بود، در بهره کاری کشاورزی می بایست چند روز از هفته را بر روی زمین خود کار کند و بقیه اوقات هفته را بدون دریافت هیچگونه اجرتی به کار بر روی زمین ارباب بپردازد. این کار او تولید مورد نیاز مالک را فراهم می کرد، در بهره جنسی کشاورز می بایست میزانی تا از محصول را به ارباب بدهد و در بهره پولی، کشاورز محصول را به بازار برده و پس از فروش آن، سهم ارباب را می پرداخت.

علاوه بر ا ین کشاورزان یکسری تعهدات و وظایف دیگر را نیز به عهده داشتند از جمله:

1 – دریافت قسمتی از ارث رعیت توسط ارباب

2 – تعهد به استفاده از وسایل ارباب و پرداخت مبلغی در ازای آن

3 – حمل محصول ارباب به بازار

4 – باج به ارباب به خاطر شوهر دادن دختر یا گرفتن عروسی

5 – پرداخت وجهی به خاطر استفاده از جنگل و چراگاه

6 – تهیه هیزم و پارچه های پشمی و پنبه ای برای ارباب، ساخت خانه ی ارباب، نجاری و آهنگری

7 – پرداخت محصول به کلیسا و پرداخت مالیات سلطنتی ( نعمانی، 1358 : 114)

8 – پرداخت هزینه اقامت سلاطین و شاهزادگان و تهیه علوفه برای اسبان آنها و پذیرایی از سفرای خارجی در هنگام عبور از اراضی ( فشاهی، 1357 : 16)

9 – تغذیه سگان شکاری ارباب در فصل شکار یا تفریحات

در مجموع سرف به طرق گوناگون مورد استثمار قرار می گرفت چرا که سرف ها در همه جا موجوداتی شریر و تبه کار و به منزله مخلوقاتی پست تر از انسان به حساب می آمدند که از آنان نه به عنوان یک موجود هم طراز و اجتماعی بلکه به منزله یک ابزار ساده، همانند سایر ابزارها برای ثروتمند تر شدن مالک باید مورد استفاده قرار می گرفت.

فئودالیسم در ایران

در اواخر دوره اشکانیان روابط مبتنی بر برده داری از بین رفتن و روابط مبتنی بر فئودالیسم به تدریج جایگزین آن شد. روند تکامل روابط فئودالی در ایران از زمان ساسانیان شروع شد در این دوره بردگان آزادی خود را بدست آوردند و از آنجا که ابزار تولیدی در اختیار نداشتند بر مبنای روابط تولید جدید در اراضی مالکان بزرگ به کار پرداختند و جماعت های روستایی که دارای زمین های اشتراکی بودند تسلط زمین داران بزرگ قرار گرفتند، روابط فئودالی در دوره مغول به علت کاهش جمعیت و بهره کشی بیشتر از جمعیت کم به اوج تکامل خود رسید. این روابط تا زمان اصلاحات ارضی ادامه داشت و با اصلاحات ارضی دوره تاریخی فئودالیسم به پایان رسید.

برای اینکه بدانیم آیا فئودالیسم در ایران وجود داشته یا خیر، می بایست به ارزیابی ویژگی های این مسئله بپردازیم که آیا ویژگی های فئودالیسم در اروپا قابل انطباق بر ایران می باشد یا خیر؟

الف . وجود زمین های مشروط و غیر مشروط:

در ایران شش نوع زمین وجود داشت که شامل زمین های:

1. دیوانی

2. سلطنتی

3. وقفی

4. مالکی

5. خرده مالکی

6. اقطاع، تیول و سیورغال

می شد از این زمین ها پنج نوع اول، زمین های غیر مشروط و نوع ششم مشروط به حساب می آمد.

1 . زمین های دیوانی: این اراضی متعلق به دولت بود و در ازای پرداخت مالیات اراضی به روستاییان واگذاری می شد و روستاییان تحت تابعیت مستقیم دولتی واقع می شدند که در آن واحد به عنوان حاکم و ارباب بر آنها حکومت می کرد، در زمان ساسانیان وسعت این زمین ها زیاد بود اما در زمان اعراب بر وسعت زمین های اقطاع و در زمان مغول بر وسعت زمین های سیورغال افزوده شد و از وسعت زمین های دیوانی کاسته شد.

2 . زمین های سلطنتی: این زمین ها متعلق به شاه و دربار بود و از طریق مصادره و پیش کشی بدست می آمد، این زمین ها در زمان ساسانیان گسترده بود، در زمان اعراب نیز صاحبان املاک اراضی خود را به دربار واگذاری می کردند و تحت حمایت خانواده سلطنتی در می آمدند، سلسله های محلی حاکم بر نواحی مختلف ایران نیز زمین های سلطنتی را گسترش می دادند و هر گروهی که پیروز می شد زمین های حاکم قبلی را از آن خود می کرد، چنانچه قسمت عمده املاک سلطنتی شاهان صفوی از مصادره املاک سلسله های قبلی و املاک بزرگان و رجال بدست آمده بود. تفاوت این زمین ها با اراضی دیوانی در این بود که درامد حاصل از زمین های سلطنتی صرف هزینه های درباری می شد و خصوصی شاه بود اما درامد املاک دیوانی صرف هزینه های عمومی می شد. زمین های سلطنتی در ایران به زمین های پادشاهی در اروپا شباهت داشت.

3 . اراضی مالکی: این اراضی در مالکیت بلاواسطه و بلاشرط مالکان قرار داشتند و آزادانه از طریق ارث به اخلاف منتقل می شده اند و مالکان آنها به انجام خدمت نظامی یا اداری ملزم نبوده اند، مالک زمین بخش بزرگی از مازاد تولید را به منظور تامین زندگی خود و خانواده اش و نیز بازسازی تولید تصاحب می کرد و مابقی آن را به شکل مالیات یا خراج در اختیار دولت قرار می داد. این اراضی به اراضی مانوری در اروپا شبیه بود.

4 . زمین های خرده مالکی: این اراضی نیز خصوصی بود و وسعت آنها از زمین های مالکی خیلی کوچکتر بود و متعلق به دهقان بود. این اراضی شبیه به اراضی آلو در اروپا بود.

در زمان ساسانیان بخش وسیعی از اراضی مالکی در دست خاندان های بزرگ اشکانی و ساسانی و اشراف بود و در کنار مالکان بزرگ مالکان کوچکتری بنام دهقان هم وجود داشتند آنها نجبای درجه دوم این دوره بودند و اداره امور محلی را به صورت موروثی در اختیار داشتند، در زمان اعراب به تدریج املاک خصوصی ایرانیان به ملک خصوصی اعراب تبدیل شد. در زمان سلجوقیان به رغم گسترش اقطاع داری، اراضی مالکی وجود داشت و مالکیت خصوصی به رسمیت شناخت شده بود، در زمان مغولان به رغم ضبط زمین ها توسط ایلخانان و دیوانیان یکی از خصایص بارز این دوره افزایش املاک شخصی بوده است. ظاهراً پاره ای از ماموران کشوری و لشکری اراضی اقطاعی، سلطنتی و وقفی را به ملک شخصی مبدل کردند، در دوره صفویه نیز مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده بود و افراد نسبت به املاک خود از حق کامل مالکیت برخوردار بودند و می توانستند آنها را بفروشند و یا وقف کنند. مهمترین تغییری که در دوره صفویه در ترکیب مالکان خصوصی بوجود آمد افزایش مالکان روحانی بود.

5 . زمین های وقفی: این زمین ها شا مل زمین هایی می شد که شاهان، خلفا، فئودال ها و ثروتمندان به نفع اشخاص خاص و موسسات دینی مانند مساجد، مدارس، مزارها و خیریه وقف می کردند. ا داره این زمین ها در دست روحانیون بود مانند زمین های کلیسا در اروپا.

6 . اراضی اقطاع، تیول و سیورغال: این اراضی زمین های مشروط بودند،مالیکت این اراضی در ازای خدمتی اداری یا نظامی به صورت موقت یا دائم و موروثی در اختیار افراد مختلف قرار می گرفت تا زندگی خود را از طریق اخذ بهره مالکانه و در نتیجه بهره کشی از روستاییان تامین کنند، اقطاع در واقع اجاره دادن درامد یک ناحیه به قرار مبلغی مقطوع و به مدتی معین بود و تیول در صورت انجام خدمت اداری یا نظامی و بطور موروثی داده می شد اما به مرور اقطاع نیز مانند تیول به صورت موروثی در آمد و در بعضی زمان ها به یک معنا و به جای هم بکار می رفت.

در واقع زمین هایی اهدایی در زمان اعراب را اقطاع، در زمان سلجوقیان تیول و در زمان مغول ها سیورغال می گفتند، هر چند در ابتدا این سه با هم تفاوت هایی داشتند اما به مرور هر سه نوع اهدای زمین موروثی شدند و از معافیت های مالی و اداری و قضایی برخوردار گشتند.

تکامل مالکیت مشروط در دوران پس از اعراب این امر را نشان می دهد که بخش وسیعی از اراضی ایران به صورت اقطاع، تیول و سیورغال در دست مالکان قرار داشته است. با این وجود حقوق عالیه مالکیت این اراضی در دست شاهان، دولت یا امام بوده است و اقطاع، تیول و سیورغال داران گماشته یا دست نشانده آنان بوده اند.

این زمین ها شبیه به زمین های فیف و بنفیس در اروپاست. با این تفاوت که فیف داران اتباع فئودال ها بودند ولی اقطاع داران اتباع پادشاه، دولت و امام،و با تغییر این افراد آنها نیز امکان داشت تغییر کند.

در آخر می توان گفت هنگامی که یک قبیله در ایران قدرت را بدست می گرفته در ابتدا اراضی دیوانی و سلطنتی گسترش می یافته اما برای اداره جامعه حکام مجبور می شدند زمین ها را به صورت اقطاع در اختیار ماموران قرار دهند و به همین دلیل زمین های مشروط گسترش می یافته است. گسترش زمین های مشروط منجر به استقلال صاحبان آن و ضعف دولت مرکزی می شده است.

ب . عدم تمرکز قدرت سیاسی و وجود سلسله مراتبی از آن (قدرت سیاسی بین پادشاه، روحانیون، خان ها، سران قبایل و بزرگان لشکری و کشوری تقسیم شده بود)

مساله عمده در تعریف دولت فئودالی در ایران وجود دولت های نیرومند متمرکز در دوره های متوالی تاریخ ایران است که در تضاد کامل با دومین ویژگی دولت فئودالی در اروپا یعنی عدم تمرکز قدرت سیاسی قرار دارد، مورخان مارکسیست به منظور فایق آمدن بر این مشکل،تحلیل خود را در بستر دوره های متوالی تمرکز گرایی – تمرکز گریزی ساختار دولت در ایران قرار می دهند بدین طریق صورت بندی و تکامل ساختار فئودالی بر اساس تضاد میان اقطاع داران و دولت مرکزی تئوریزه می شود. زوال قدرت و کنترل حکومت مرکزی و افزایش استقلال اقطاع داران بدین سان به عنوان شرط اساسی وجود فئودالیسم در ایران قلمداد می شود.

مارکسیست ها بر این اساس به بررسی تاریخ ایران می پردازند و می گویند در دروه ی ساسانی با وجود اینکه دولت یک دولت متمرکز بود اما مالکان بزرگی نیز در این دوره وجود داشتند. در این دوره از شش خاندان قدرتمند سه خاندان از خاندان های قدیمی اشکانی بودند علاوه بر آن شهرداران، روحانیون، وزرگان و نژادگان یعنی ماموران عالی رتبه لشکری و کشوری و اسواران نیز قدرت زیادی داشتند که دولت ساسانی در قلمرو این خاندان ها قدرتی نداشت.

در دوره خلافت عباسیان اراضی اقطاع به ضرر اراضی دیوانی گسترش یافت، مالکان در حوزه اقطاع خود از قدرت زیادی برخوردار بودند، با افزایش قدرت سیاسی و نظامی اقطاع داران، قدرت مرکزی خلافت به شدت متزلزل شد، تجزیه طلبی سیاسی فئودال های بزرگ افزایش یافت و منجر به ایجاد حکومت های مستقلی گردید.

در قرن چهار تا پنج گرایش قدرتمندی به سوی تمرکز گریزی سیاسی وجود داشت که تحت حاکمیت سلجوقیان به اوج خود رسید، عدم تمرکز سیاسی که عامل آن بزرگان سیاسی و سرکردگان نظامی بود با گرایش به سوی پاره پاره شدن و خصوصی شدن زمین میان طبقه حاکمه تشدید شد و منجر به ظهور انواع گوناگون اقطاع گردید که با گسترش زمین های وقف و املاک خصوصی همراه بود و همه این گرایش ها به قیمت نابودی زمین های دولتی تمام شد.

در دوره سلجوقی واگذاری اقطاع گسترش زیادی یافت، رواج اقطاع داری گرایش به عدم تمرکز را افزایش داد و سوء استفاده مقطع ها از امتیازات اقطاع هایشان فزونی گرفت و قدرت حکومت مرکزی رو به ضعف گذاشت.

با تسلط مغول بر ایران یکبار دیگر یک دولت متمرکز بر ایران حاکم شد اما از آنجا که مغول ها برای دستگاه اداری و وصول مالیات کارکنان آزموده و آموزش دیده نداشتند مجبور شدند که ماموران محلی ایرانی را برای اداره امور بگمارند از این رو در بسیاری از بلاد ایران خانواده هایی قدیمی که از فئودال های محلی به شمار می آمدند موقعیت خود را حفظ کردند به این ترتیب در دولت هلاکو بیان گروه حاکمه فئودال به چهار قشر یعنی سلطنتی و اعیان نظامی چادرنشین مغول، ماموران کشوری که اکثراً ایرانی بودند، روحانیون عالی مقام و اعیان محلی شهرستانی ایرانی تقسیم می شدند.

از سویی دیگر در دوره مغول اعطای سیورغال گسترش یافت. سیورغال ها از مصونیتی مالیاتی و قضایی و اداری برخوردار بودند گسترش روش مصونیت مالیاتی در زمین های سیورغال و وقف درامد خزانه دولت را به میزان زیادی کاهش داد، از آنجا که مالیات جمع آوری شده به جیب مالکان منصوب سرازیر می شد، قدرت مرکزی به ناتوانی گرایید و فئودال های بزرگ نیرو گرفتند.

در دوران صفوی شاه عباس برای جلوگیری از عدم تمرکز به قشر اداری طبقه فئودال رو آورد و نقش عنصر ایرانی را در دولت خویش تقویت کرد، اتکای شاه به خان های ایلات ترک کاهش یافت و و نقش ارتش دائمی در مقابل سپاهیان ایلاتی قزلباش افزایش یافت، با این همه شاه عباس نیز قادر نبود که کاملاً تجزیه طلبی فئودالی را از میان بر دارد، چرا که بزرگان نظامی و شهرستانی هنوز در مرکز و نواحی خود از نفوذ زیادی برخوردار بودند و نیرو نظامی برای مقاومت در مقابل مرکز را در اختیار داشتند.

در دوره قاجار محمد شاه سعی کرد تمرکز بوجود آمده را حفظ کند به همین دلیل مواجب سپاهیان را به پول نقد پرداخت می کرد و تمایلی به واگذاری اراضی یا عواید اراضی و اعطای تیول به فرماندهان ارتشی و کارمندان نداشت اما بلافاصله بعد از مرگ او روش اعطای تیول و اقطاع به ماموران لشکری و کشوری توسط فتحعلی شاه محول گردید. این شیوه باعث استقلال مالی و حقوقی و نظامی صاحبان اقطاع و تیول و گسترش تمایلات گریز از مرکز و تضعیف مدام قدرت حکومت مرکزی شد.

در زمان مشروطه عدم تمرکز گسترش بیشتری یافت و به گونه ای که فئودال ها در مجلس از قدرت زیادی برخوردار شدند.

در زمان رضا شاه یکبار دیگر تمرکز قدرت بوجود آمد و بسیاری از زمین ها مصادره شد با این وجود فئودال ها در حوزه خود از قدرت زیادی برخوردار بودند و آنچه قدرت آنها را از بین برد اصلاحات ارضی در دهه چهل بود که فئودال ها را تبدیل به سرمایه داران و تاجران نمود و قدرت مبتنی بر زمین را از فئودال ها گرفت.

ج . بهره کشی فئودال از سرف ( ارباب از رعیت )

رایج ترین شکل بهره کشی فئودال از کشاورزان دریافت بهره مالکانه بود. بهره مالکانه بر اساس فرمول پنج سهمی تقسیم می شد. دارندگان زمین، آب، بذر، دام کارگر و نیروی کار هر کدام یک سهم از محصول را می بردند بنابراین کشاورز که عموماً دارای زمین و آب نبود و حتی غالباً بذر و دام کارگر هم در اختیار نداشت از نصف تا ثلث و حتی محصول نصیبش می شد.)( البته بعضی از مورخان وجود چنین فرمولی را انکار می کنند و معتقدند سهم رعیت بر اساس نیازهای او و در حد اینکه زنده بماند و کار کند به او داده می شده و بقیه محصول به ارباب تعلق داشته است).

علاوه بر این دهقانان ناگزیر بودند قسمتی از مواد خوراکی یا اجناس مصرفی فئودال ها را تامین کنند و وظایف دیگری چون کار بدون مزد در راهها، دژها، کانال ها و همچنین تهیه خوار و بار افراد ارتشی، پذیرایی مجانی از ماموران رهگذر، تقدیم پیش کشی اجباری به فئودال ها و ... را بر عهده داشتند.

در زمان ساسانیان عمده مالیات روستاییان به شکل بهره – مالیات بود که ثلث مقدار محصول را شامل می شد و خراگ ( خراج ) نام داشت علاوه بر این مالیات سرانه ای وجود داشت که هر مرد و زن 20 تا 50 ساله می پرداخت، در این دوره ملاکین بزرگ و دولت از روستاییان بهره کشی می کردند، در زمان اعراب نیز این وضع ادامه داشت ولی میزان خراج و جزیه فوق العاده پیش از زمان ساسانیان بود، گذشته از این،تفویض حق وصول مالیات به دهقانان و کدخدایان،کشاورزان را پیش از پیش تابع و وابسته به طبقه حاکم می ساخت. وضع روستاییان از جهت دیگری نیز بدتر شده بود زیرا اعراب بیش از زمان گذشته از مردم روستا کار اجباری طالب می کردند مانند حفر و تنقیه مجاری آبیاری، احداث و تعمیر جاده ها، ساختمان های حصار قلعه ها، مسجد و کاخ برای حکام عرب. در زمان اعراب موضوع مهر کرن افراد روستا نیز معمول شد. این عمل چنین بود که به گردن هر روستایی که خراج و جزیه می پرداخت صفحه ای سربی می آویختند و روی آن مشخص می کردند که این مرد اهل کدام بخش و دهکده است اگر مرد روستایی به ناحیه دیگری می رفت وی را بازداشت کرده به ملح سکونتش اعزام می کردند و اگر کشاورز به جایی می رفت و صفحه سربی به گردن نمی داشت او را به عنوان ولگرد بازداشت می کردند. این صفحه را فقط پس از پرداختن تمام مالیات از گردن کشاورزن باز می کردند و مجدداً هنگام حاصل نو می آویختند این رسم داغ بردگان را به یاد می آورد .

در عهد سامانیان و آل بویه حمله فئودال ها به جماعت های روستایی شدیدتر شد فئودال ها زمین های اینان را از طریق مرافعات قضایی یا به زور تصاحب می کردند و روستاییان مزبور به مستاجر فئودال مبدل می شدند و یا به ولگردان بی خانمان می پیوستند.

در دوره مغول هم زوال شدید زمین های قابل کشت و هم کاهش شدید جمعیت فعال روستایی منجر به کاهش اساسی حجم مازاد قابل اخذ از دهقانان گردید. واکنش اولیه حکام مغول به این وضعیت تشدید استثمار کشاورزان از طریق افزایش سطح بیکاری در املاکشان بود.

در این دوره استثمار فئودالی هر چه بیشتر شدت یافت در یکی از فرمان های این دوره 27 اصطلاح در دیگری 31 و در سومی 15 اصطلاح به کار رفته که مفهوم آنها مالیات ها و وظایف و حقوق است که خزانه دولت به فئودال های مشخص بر پایه واگذاری تیول ها و یا پاداش ها داده است در میان این اصطلاحات از مالیات های ارضی، کار اجباری نام برده شده است.

در دوران صفویه شاه اسماعیل اول که می خواست روستاییان را به سوی خود جلب کند خراج را تا محصول کاهش داد و در زمان شاه عباس اول مالیات های مربوط به استان های مرکزی کم شد اما در زمان جانشینان شاه عباس مالیات ها افزایش یافت علت آن پایان جنگ های خارجی و کم شدن درامد دولت و اشراف نظامی بود. اینان از طریق افزایش بهره مالکانه سعی می کردند به درامد خود بیفزاید.

بنابراین در پایان دوره صفویه پیشرفت و اعتلای اقتصادی جای خود را به انحطاط و سقوط داد و علت مستقیم آن افزایش فوق العاده بهره فئودالی و مالیات ها بود که از زمان جانشینان شاه عباس شروع شده بود. در دوره قاجاریه بهره کشی از رعیت افزایش بیشتری یافت و روستاییان بر اثر اعمال شیوه های ظالمانه صاحبان اقطاع،دهکده ها را ترک کردند. مجاری آبیاری ویران شد و ارزش زمین پایین آمد زیرا حکومت مرکزی و صاحبان اقطاع به مردم به چشم نیروی که تنها وظیفه اش پرداخت مالیات های کلان و کمرشکن برای تامین لشکرکشی های بی حساب و مخارج دربار بود نگاه می کرد.

در زمان رضاشاه به علت نیاز کشور به پول جهت ایجاد اصلاحات بر شدت فشار بر رعیت افزوده شد اصلاحات ارضی در زمان محمدرضاشاه نیز نتوانست استثمار رعیت را از بین ببرد چرا که با کنار رفتن فئودال ها افرادی چون نزول خورها، سلف خرها و مغازه داران و دلال ها جایگزین آنها شدند.

انتقادات:

1 . فئودالیسم در اروپا فاقد یک نهاد سیاسی متمرکز و قدرتمند دولتی بود، سه قدرت کلیسا، فئودال ها و پادشاه به صورت نهادهای جدا از یکدیگر در رقابت، تضاد و همکاری با هم بودند و آنچه به صورت سیستم غالب در آمده بود حکومت های محلی در واحدهای کوچک بود که زیر سلطه زمین داران فئودال عملاً دولت مستقل خود را تشکیل می دادند در حالی که در ایران سیستم سیاسی قدرتمند مرکزی مالک بیشترین زمین های کشاورزی بود و حاکمان محلی در واقع کارگزاران حکومت مرکزی بودند.

2 . در اروپا فئودالیسم دیکتاتوری یک طبقه بود اما در ایران دیکتاتوری یک دستگاه دولتی مرکزی

3 . در اروپا مناسبات قانونی مشخص بین دولت مرکزی و فئودال ها از یک سو و دهقانان از سویی دیگر وجود داشت و هیچ کدام از این نیروها خارج از این قاعده نمی بایست عمل کند در حالی که در ایران چنین نبود.

4 . در سیستم فئودال غرب بر خلاف شرق نظام کلیسای کاتولیک به موازات رقابت با هر قدرت دیگری یعنی شاه و اربابان زمین دار بوجود آمد در حالی که در شرق ادغام این دو نهاد ( دین و دولت ) خشن ترین نوع حکومت استبدادی را بوجود آورد.

نتیجه گیری:

در پایان می توان گفت نظام ارباب – رعیتی ایران شباهت ها و تفاوتهایی با فئودالیسم اروپا دارد، شباهت های آن شامل:

1 . وجود دو طبقه ی متمایز مالک زمین و فاقد زمین یا ارباب و رعیت

2 . بهره کشی ارباب از رعیت

3 . وابستگی ارباب و رعیت به زمین

4 . اقتصاد طبیعی که تولید در آن برای مصرف است نه فروش

5 . تشابه نزدیک در انواع زمین ها

6 . انجام خدمات نظامی و اداری توسط پیروان و اعطای زمین به آنها.

علاوه بر این شباهت ها این دو نوع نظام تفاوت های عمده ای نیز با هم دارند که همین تفاوت ها باعث شده است بسیاری نظام ارباب – رعیتی ایران را نظام فئودالی ندانند، تفاوت اصلی در وجود دولت متمرکز در ایران است که در فئودالیسم اروپایی وجود نداشت، این دولت متمرکز و مقتدر، به هیچ قانونی پای بند نبود خود را مالک همه چیز حتی جان افراد و زیردستان خود می دانست،مالکیت خصوصی را به رسمیت نمی شناخت هر فردی به اشاره دولت ممکن است در کمترین زمان صاحب املاک وسیعی گردد یا از آن محروم شود، این مسئله باعث شده است که بسیاری دولت ایران را یک دولت فئودالی ندانند اما از آنجا که بهره کشی در این نظام وجود داشته است و دولت خود را بزرگترین فئودال بود که از طریق بهره کشی و استثمار رعیت، امور خود را می گذارنده است. بعضی زمین داری ایران را نوعی فئودالیسم بروکراتیک یا بزرگ مالکی دیوان سالارانه دانسته اند تا هم خصلت بهره کشی فئودالی در نظر گرفته شود و هم نقش مهم و تمرکز یافته سازمان ها و اداره های دولتی در سازماندهی و رهبری تولید ( به ویژه در امر آب رسانی ) و وصول و توزیع بهره مالکانه .

فهرست منابع



1. آدرنو، م.ر. دولت نادرشاه افشار، ترجمه حمید امین، انتشارات شبگیر، تهران، 2536

2. ایوانف،م.س و دیگران، تاریخ ایران، ترجمه سیروس ایزدی و حسن تحویلی، انتشارت دنیا، تهران، 1358

3. بشیریه، حسین، جامعه شناس سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، نشر نی، تهران، 1358

4. بلوخ، مارک لئویولد بنجامین، جامعه فئودالی،ترجمه بهزاد باشی،انتشارات آگاه،تهران،1363

5. پطروشفسکی، ایلیا پاولویچ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، انتشارت نیل، تهران، 1358

6. پوجی، جانفرانکو، تکوین دولت مدرن، درآمدی جامعه شناختی، ترجمه بهزاد باشی، تهران 1377

7. پیگولوسکایا، ن. و و دیگران، تاریخ ایران از دوران باستان تا قرن هجدهم، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات پیام، تهران، 1354

8. داب، موریس، انحطاط فئودالیسم در اروپا، ترجمه ایرج مهدویان، چاپخانه سپهر، تهران، 1360

9. دیاکونوف، م.م،تاریخ ایران باستان، ترجمه رومی ارباب، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1380

10. سوداگر، محمد، نظام ارباب – رعیتی در ایران، موسسه تحقیقات اقتصادی و اجتماعی پازند، تهران، 1359

11. فشاهی، محمد رضا، تکوین سرمایه داری در ایران، 1905-1796، گوتنبرگ، تهران، 1360

12. فشاهی، محمدرضا، از گات ها تا مشروطیت، گزارش کوتاه از تحولات فکری و اجتماعی در جامعه فئودالی ایران،انتشارات گوتنبرگ،تهران،1354

13. فشاهی، محمدرضا، واپسین جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، ا نتشارات جاویدان، تهران، 2536

14. گرانتوفسکی، ا. آ و دیگران، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، پویش، تهران، 1361

15. لئونتیف، ل،اقتصاد سیاسی و سرمایه داری، ترجمه ا. پویا و م . آذر، نشر آینده، تهران، 1361

16. مارکس،کارل، گروندرسه مبانی نقد اقتصاد و سیاسی، باقر پرهام و احمد تدین، جلد اول ، انتشارات نقش جهان، تهران، 1363

17. نعمانی، فرهاد، تکامل فئودالیسم در ایران، انتشارات خوارزمی، 1358

18. ولی، عباس، ایران پیش از سرمایه داری، ترجمه حسن شمس آوری، نشر مرکز، تهران، 1380

19. کنفورت، موریس، ماتریالسم تاریخی، نشر ایران، تهران، 1358

20. کولسینکف،آ.ای و دیگران،ترجمه محمدرفیق یحیایی،انتشارات آگاه،تهران،1355
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  معرفی کتاب های تاریخ
Science بزرگترین معما‌های تاریخ که هیچ گاه حل نخواهند شد.
  برگی از تاریخ فلشخور
  دوست داشتی در تاریخ چه اتفاقی هرگز روی نمی داد ؟؟؟؟؟؟؟؟
  " تاریخ چیست "
Book ☽تاثیرگذار های تاریخ☾اسحاق نیوتون Isaac Newton
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ ابن رسته
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ابن حوقل
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ استرابون
Book تاریخ دموکراسی در ایران باستان✔

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان