ارسالها: 19
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Sep 2015
سپاس ها 54
سپاس شده 36 بار در 16 ارسال
حالت من: هیچ کدام
28-09-2015، 20:48
(آخرین ویرایش در این ارسال: 28-09-2015، 20:48، توسط Sayata.)
یکنفر به قهوه خانه رفت و یک چایی خواست. قهوه چی یک چایی برایش آورد. مرد پس از چند دقیقه، با رفیقش مشغول صحبت شد. آنگاه متوجه شد مگسی در استکان چائیش افتاده است. قهوه چی را صدا کرد و از او خواست تا چایی را برده، عوض کند. قهوه چی چایی را برد و پس از چند دقیقه، یک چایی بازگرداند. مشتری پس از نوشیدن جرعه ای از چای، قهوه چی را احضار کرد و بدو گفت: چرا چائی مرا عوض نکردی و همان را آوردی؟ او از کجا فهمید قهوه چی چایی را عوض نکرده است؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
پاسخ معما:
زیرا چائیش را قبلاً شیرین کرد بود و چون قهوه چی معمولاً چائی را قند پهلو می آورد، مرد با چشیدن جرعه ای از چای، فهمید که قهوه چی چائی را عوض نکرده، بلکه همان چائی را پس از بیرون آوردن مگس، برگردانده است.
ارسالها: 1,836
موضوعها: 462
تاریخ عضویت: Dec 2015
سپاس ها 5019
سپاس شده 9886 بار در 5287 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ان چیست که بالا میرود ولی پایین امدنش محال است
ارسالها: 610
موضوعها: 80
تاریخ عضویت: Jan 2014
سپاس ها 1691
سپاس شده 1674 بار در 472 ارسال
حالت من: هیچ کدام
وقتی که نمی دانی آن چیست خوب یک چیزی هست اما وقتی که می دانی آن چیست می فهمی که هیچی نیست. آن چیست؟
تلخ ترین حرف دوستت دارم اما …
شیرین ترین حرف … اما دوستت دارم