امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیـــــــــــــــــــــــاتو بیــــــــــــــــــــــا فقـــــــــــــــط چند لحظه

#11
(06-12-2015، 13:47)KING ERFAN ╬ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
قشنگ بود..باز اون مرده اعصاب داشت..ب مولا من بودم زنرو جر میدادم بقچرو نشونش میدادم!
اما چ چیز قشنگی افتاد تو مخ مرده هاا :>>>

25r30
والا راس میگی!
پاسخ
آگهی
#12
عالي بود  THAT GOOD
بیـــــــــــــــــــــــاتو  بیــــــــــــــــــــــا فقـــــــــــــــط چند لحظه 2
پاسخ
#13
فوق العاده بود بازم بزار
اهای تویی که پشت پازدی به قلبم و رفتی دیگه برنگرد چون تو دنیای من هیچ اشغالی بازیافت نمیشه
راستی من عوض نمی شم ولی خیلی جاها عوضی میشم اینو تو مخت فرو کن1818
پاسخ
#14
واقعا بعضی از مردا از سیب زمینی هم کمترن
جلوی خودشدن زناشون باز میگردن و چیزی بهشون نمیگن
.Haters  are my greatest  motivators
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16596388991788

پاسخ
#15
مسخرس
عمومی و خصوصی ربطی به حجاب نداره
خیلیا حجاب دارن ولی عمومین
خیلیام بی حجاب ولی خصوصین
اصالت و تربیت خانوادگی و میزان ارزشی که هر ادم برای خودش قاعله مهمه
ن پوشش
انگار رفتم تو کما
می بینم
راه میرم
می شنوم
ولی هیچ حسی ندارم
پاسخ
#16
Heart 
(23-08-2015، 1:48)ηἔ∂Δ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین‌های شیراز رو سوار شدیم.
یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمی‌کردن!
هی دقیقه‌ای یکبار موهاشو تکون می‌داد و سرشو تکون می‌داد و موهاش می‌خورد
تو صورت من. هی بلند می‌شد می‌شست، هی سر و صدا می‌کرد.
می‌خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته
(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!

گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟
همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.
یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده!
زد رو ترمز.
گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه!
ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم.
ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می‌دونم!
چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ،
انگولکش نکنن ،
خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی‌کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن.
این ماشین عمومیه!
کسی چادر روش نمی‌کشه!
اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
"منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".

خیلی زیبا بود Heart
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان