امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مرگ از منظر شاعران جهان

#1
اشاره:
آه مرگ !

در مصاحبه‌ها‌يي که با شاعران بزرگ جهان از غرب تا شرق ‌داشته‌ام اين پرسش ثابت من از تک‌تک آن‌ها بوده:

" انيس باتور" شاعر ترک عقيده دارد مرگ تنها محرک شاعران براي سرودن است‌.

از منظر ِ" اونو مونو"‌، فيلسوف ِ شاعر مسلک ِ اسپانيايي هم اين دردِ جانگداز ِ جاودانگي‌ست که سرشتِ زندگي را براي شاعران سوگ‌ناک جلوه مي‌دهد و آن‌ها را به سرودن وا مي‌دارد‌. نگاه ِ شما به مرگ چگونه است؟‌

تعدادي از پاسخ‌هايي را که دريافت کرده‌ام با شما در ميان مي‌نهم‌. متن کل مصاحبه‌ها که همه پيرامون شعر و شاعري‌ست در کتابي جداگانه با عنوان "در مصاحبت جان‌هاي شيفته" به چاپ خواهد رسيد.


سام هميل
آه مرگ !

سام هميل معتقد است ترس از مرگ در مقابل ترس از مرگ ِ تدريجي ِ آزادي و انسانيت هيچ است‌. براي او رشد ديکتاتوري در سرزمينش آمريکا و زياد شدن فاصله طبقاتي ميان ثروتمندان و تهيدستان‌، بسي موحش‌تر از مرگ است‌. او در جواب سؤال من مي‌گويد‌:

« ‌در برابر چنين فاجعه‌اي مرگ من هيچ اهميتي ندارد. مرگ من هر زمان فرا رسد‌، فرا رسيده است‌. چه بسا در برابر آن مقاومت کنم چه بسا به آن خوشامد گويم‌. تا فرارسيدن آن اما کاري ندارم جز‌: مشقِ شفقّت‌، مشقِ شعر‌‌.»


ديما.ک. شهابي

اين شاعر فلسطيني مرگْ‌انديشي ِ ذهن ِ خود را ناشي از تراژدي‌‌ ِ فلسطين مي‌داند:

مي‌پذيرم که مرگ‌، درون‌مايه‌ي شعر است‌. اگر پوست ِ شعر را خراش دهيم، در لايه‌هاي زيرين ِ حتي شادترين و آرام‌ترين مصراع‌ها‌ نشاني از آن مي‌يابيم. خودِ من شخصا ناچارم اعتراف کنم با شعر گفتن قصدِ چيره شدن بر مرگ دارم‌؛ اميد ِ منکوب کردن ِ آن را و در عين حال آماده شدن براي آن را‌.

مرگ انديشي ِ ذهنِ من تنها به دليل شاعر بودن نيست‌. چگونه مي‌توان فلسطيني بود و با مشاهده‌ي مردمي که نان و آب‌شان به مرگ آغشته است ذهني داشت سرشار از شور و شوقِ زندگي‌؟ نه. انکار نمي‌کنم که روحِ ناميراي ملت من به مقاومت انس دارد اما واقعيت اين است: سرنوشتي که براي فلسطين ا‌ز سوي ابر‌قدرت‌ها رقم زده شده است نابودي‌ست. در عين حال تجربه‌ي تلخ و تراژيک ِ فلسطين‌، نهضتي جهاني و فراگير به وجود آورده که همه‌ي زشتي‌ها و پلشتي‌هاي ِ نژادپرستي، ملي‌گرايي و ميهن‌‌پرستي فاشيستي را به نمايش گذاشته است‌.


کريستوفر مريل

مريل که مسيحي مؤمني‌ست و مدتي نيز پس از حضور در مناطق جنگي به عبادتگاهي در کو‌هستان پناه برده تا در آرامش و انزوا به هر دو جهان بينديشد در جواب اين سوال مي‌گويد:

مرگ انگيزه‌اي‌ست براي همه‌ي فضايل بشري همچون هنر و ادبيات‌، موسيقي و رقص‌، علوم و رياضيات‌، فلسفه و الهيات. نيز تعيين کننده‌ي مرز ِ خلاقيت‌هاي گوناگون ما در‌باره‌ي موضوعي به نام زندگي. من شخصا به عنوان يک شاعر جوان سخت تحت تاثير نوشته‌هاي" فدريکو گارسيا لو‌رکا" در‌باره‌ي دوئندو Duendo بودم‌. و دوئندو مي‌دانيد که اعتقاد گيتاريست‌ها و رقاصان فلامينکوست مبني بر اين‌که حضور مرگ، ذهن را تيزتر و روح را هشيارتر مي‌کند و بصيرتي به هنرمند مي‌بخشد که موجب خلاقيت او مي‌شود. "‌اما همچون عشق تيراندازان نابينايند." گارسيا لورکا اين را مي‌گويد و خاطر نشان مي‌کند شاعران با تيرِ اين تيراندازان نابينا که عشق و مرگ را نشانه مي‌روند زخمي مي‌شوند‌.

يادِ والت ويتمن و اين مصراع‌هاي شکوهمند در من زنده مي‌شود:

بي‌گمان مرگ براي پيوند دادن است همان‌گونه که زندگي.

بي‌گمان ستارگان ديگر بار پديدار مي‌شوند از پس گم شدن در نور ....


راتي ساکسنا

راتي منکر ارتباط ِ ناگسستني ِ ذهن ِ شاعر و مرگ نمي‌شود اما‌:

شکي نيست که شاعر حتي در شب‌هاي شعر‌خواني و در برابر ِ انبوه ِ ‌مخاطبان ِ شعرش‌، سنگيني ِ نگاهِ مرگ را احساس مي‌کند‌؛ زيرا شاعر به از دست دادن ِ زندگي بيشتر از ديگران حساس است. کلا شاعران به اقتضاي طبيعت ِ شکننده‌شان بيشتر به مرگ فکر مي‌کنند. مي‌خواهم بگويم اگر خيلي‌ها فقط در انتهاي عمرشان مي‌ميرند‌، کساني هستند که روزي هزار بار مي‌ميرند و زنده مي‌شوند. من يکي از آن‌ها هستم‌.

از زمان‌هاي قديم اشعار ِتکان‌دهنده‌اي در‌باره مرگ سروده شده است‌. همه‌ي وداها و اوپانيشاد‌ها که اشعار ناب‌اند اشاراتِ گوناگوني به مرگ دارند‌. آن‌چه انسان را هراسناک مي‌کرد نه پيوستن به دنياي مردگان که رفتن از دنياي زندگان بود. در هند ِ قديم رسم بود وقتي پيرمرد يا پيرزني مي‌مرد‌، مرگش طي ِ مراسمي که آن را "‌جاناجايا‌" يا آخرين سفر مي‌ناميدند جشن گرفته مي‌شد اما مرگ ِ جوان هميشه دردناک بوده است‌. در او‌پانيشادها مرگ‌، انگيزه‌ي پيدايش ِ جهان خوانده شده است‌. بنابر‌اين‌ شعر به شيوه‌اي روان‌شناسانه‌، مرگ را تعبير مي‌کند‌. اجداد ما دنياي بعد از مرگ را جان مي‌بخشيدند و در‌باره‌ي آن خيال‌پردازي مي‌کردند تا انسان ايمانش را به زندگي از دست ندهد‌. واقعيت اين است که مرگ‌، کششِ ما را به زندگي قوي مي‌کند‌. اگر مرگ نبود‌، عشق به زندگي در ما مي‌مرد‌. مرگ در حقيقت عشق است‌. در زبان ِ هندي اصطلاحي که براي مرگ وجود دارد اصطلاح عاشقانه‌اي‌ست‌. اين معنا از آن استنباط مي‌شود که شخص ِ مرده‌، سخت به دام ِ عشق افتاده و يادِ يار او را با خود برده است‌. جالب اين‌جاست که عوام‌، شاعرانه‌تر با اين مسئله برخورد مي‌کنند؛ در حالي‌که فلاسفه آن را مي‌پيچانند. فرهيختگان همان‌طور که اشاره کردم مرگ را به معضلي تبديل کرده‌اند که بحث و حرف و حديث در‌باره‌ي آن تمامي ندارد اما مردمِ عادي آن را به راحتي جزئي از زندگي دانسته‌اند‌. در فرهنگ ِ عامه‌، مرگ مرحله‌اي از زندگي‌ست‌؛ سفري که آن را پاياني نيست. نسل ِ وداها دنياي بعد از مرگ را بسيار زيبا تصور مي‌کرد‌. اولين کسي که مٌرد Yama نام داشت و در آن دنيا ميزباني ِ بقيه‌ي مردگان را به عهده گرفت‌. او از مردگان ِ ديگر با موسيقي و شراب پذيرايي مي‌کرد‌. من اين نگرش را قابل ارج مي‌دانم‌.
واقعيت اين است که مرگ‌، کششِ ما را به زندگي قوي مي‌کند‌. اگر مرگ نبود‌، عشق به زندگي در ما مي‌مرد‌. مرگ در حقيقت عشق است‌.
س.پ.ابوبکر

اين شاعر هندي که به شدت نگران اوضاع جهان به خاطر سياست‌هاي نادرست آمريکاست چندان با پرسش‌هاي فلسفي موافق نبود و نظرش را در‌باره‌ي مرگ به اين چند خط محدود کرد‌:

چرا بايد از مرگ بترسم؟ خبري از آمدنش نمي‌دهد و هر وقت که آمد خوش آمده است‌. اما نه اين‌که فکر کنيد من دوست‌دار ِ اويم‌. نه‌. اما اجتناب‌ناپذير است؛ زيرا زندگي را براي‌ ِ ما ممکن مي‌کند‌. در يکي از اشعارم که به زبان مالايالام نوشته‌ام از مرگ چنين گفته‌ام:

‌نوميدانه اميد دارم

مرگ‌، پايان ِ راه نباشد:

آه مرگ‌! کجاست فصل ِ من

در کتاب ِ خاطرات ِ تو از وصل؟
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Earth سخنان متفکران جهان:]
  گزیده شعر شاعران رمانتیسم ایران / فریدون توللی
  در انجمن شاعران مرده
  اشعار شاعران خارجی(ترجمه فارسی)
Thumbs Up معرفی برگزیدگان اجلاس شاعران همسُرا !
Thumbs Up خیابان‌های شهر به نام شاعران معاصر شد!
Thumbs Up برگزاری همایش "سپندوار..." شاعران انقلاب
Smile چند قدم در جهان ادبیات زنانه
Star شاعران بدون کتاب هم شرکت داده شوند
Exclamation در ایران شاعران را نمی‌شناسند

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان