امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان'

#41
آشنایی با فرقه نو ظهور شیخیه

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
مسلک نوظهور شیخیه گرچه هیچ ارتباطی از نقطه نظر اعتقادی با بابیت و بهائیت ندارد؛ ارائه عقاید و آموزه‌‌هائی متفاوت و خارج از چهار چوب‌های مقبول شیعی، زمينه و بستر لازم فکری و فرهنگي را براي ادعاي دروغين سيد علي محمد شيرازي فراهم كرد.
سيد علي محمد که بعلت ادعای باب، بابيت که بعداً بهائيت بر خرابه های آن بنا شد بر مذهب شیخ احسائی و از شاگردان سيد کاظم رشتي رهبر وقت مسلک شيخيه بوده است و بنيان بسياري از دعاوي اوليه خویش را بر آموزه هاي شيخيه نهاده است. و ميرزا حسينعلي نوري ملقب به بهاءالله نيز با توجه به اهميت دعاوي اين دوتن براي شکل گيري هسته اوليه نهضت منحرف و پوشالي بابيت شيخ احمد احسائي و سيد کاظم رشــــتي را « نورين نيرين لقب ميدهد و آنها را مبشّران ظهـــور خودش و باب مي خواند»و نخستين گروندگان به بابيه همه از پيروان و طرفداران شيخيه بشمار مي رفتند. بنا براين ابتدا جريان شيخيه را مورد نقد و نظر قرار ميدهيم


شيخ احمد احسائي بنیانگذار شیخیه

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
شيخ احمد بن زين الدين الاحسائي در روستاي مطَيرفي واقع در استان الاحساء ديده به جهان گشود. الاحساء در ساحل غربي خليج فارس از قديم الايام يکي از کانون‌هاي تشيع بوده است که اکنون نيز اکثريت شيعيان عربستان در اين استان سکونت دارند.
اجداد شيخ احمد بر طريقه اهل سنت و جماعت بودند و در محل ديگري سكونت داشتند تا آنكه يکي از آنها بنام شيخ داغر به دليل اختلاف با پدرش ترك وطن نمود، و در «مطيرفي» كه يكي از قراء «احساء» است، اقامت گزيد.وي در اين منطقه از مذهب اجدادي خود دل بريد، و به مذهب شيعه اثني عشري دل سپرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
1. محمد باقر نجفي ـ بهائيان ـ نشر مشعر ـ 1380 ص17

دانش و تحصیلات شیخ احمد احسایی

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
احسائي دانش خويش را اکتسابي نمي داند بلکه خود را ملهم از ائمه معصومين و بهرمنــــد از دانش آنان معرفي مي‌کند، اما بررسي تاريخ زندگي وي حکايت از تحصيلات رسمي او دارد.
در مکارم الآثار آمده است: تحصيلات خود را با فرا گيري قرآن نزد پدرش شيخ زين‏ الدين احسايي آغاز کرد دروس مقدماتي متداول عصر خويش را در همان جا نزد عالمان محلي فرا گرفت و درسال 1186 چون در آن سامان (زادگاهش)كسي را براي رشد و هدايت نيافت راهي نجف و كربلا شد.(1)
آقا محمدباقر وحيد بهبهاني، سيد علي طباطبايي صاحب رياض، ميرزا مهدي شهرستاني و سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر کاشف‏الغطاء اساتيد برجسته اي هستند که شيخ احمد از وجود آنها بهره ورشد. (2) و پس از ارائه شرحي بر كتاب «تبصرة المتعلمين علامه حلّي»(3) از جانب مرحوم آقاسيدمهدي بحرالعلوم، مرحوم مبرورآقا سيد علي صاحب رياض، مرحوم مبرورشيخ جعفر بن شيخ خضر و... به اخذ درجه اجتهاد در روايت و درايت نائل گرديد. احسايي علاوه بر فقه و اصول و حديث، در طب و نجوم و رياضي قديم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتي درسطوح مختلف داشته است
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
`پي نوشت:
1 .مكارم الآثار، محمدعلي حبيب‌آبادي ،( ۱۲۶۹ - ۱۳۵۵)اول اص‍ف‍ه‍ان‌.ناشر: کمال، ۱۳۶۲ - ج 4 ،ص  1135.
2.  دايرةالمعارف بزرگ اسلامي . ج 6 .ص 663
3 . «تبصرة المتعلمين فى أحكام الدين» كتابى است در فقه اماميه، كه شرح هاي متعددي از جانب فقهاى شيعه بر آن نگاشته و بسياري نيز منتشر شده است..شرح شيخ احمد به نام «صراط اليقين» در مجموعه آثار شيخ: «جوامع الكلم» منتشر شده است. اين شرح تنها شرح مبحث طهارت از كتاب «تبصره المتعلمين » است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
آگهی
#42
سفر شیخ احمد احسایی به ایران

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
شيخ احمد احسائي، پس از شيوع بيماري وبا در عراق، به موطن خود بازگشت. و پس از ازدواج با مريم بنت خميس آل عصري، چهار سال در بحرين اقامت کرد(1) سپس در سال 1221 قمری به قصد زيارت عتبات به کربلا و نجف سفر کرد و سپس به قصد زيارت حضرت رضا، عليه‏السلام عازم خراسان گشت. در بين راه در يزد توقفي کرد. گرمي استقبال اهالي يزد دليلي شد تا پس از بازگشت از مشهد، يزد را مسکن خويش قرار دهد، شهرت فراگير شيخ از اين شهر آغاز شد.
پس از مدتي به دعوت  فتحعلي شاه به تهران و چند ماهي درجوار شاه اقامت کرد به رغم تمام اکرامي که توسط شخص شاه و درباريان در حق شيخ اعمال مي‌شد وي تهران را ترک کرد و به يزد بازگشت.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:

1. مكتب شيخى، هانرى كربن، تهران، 1346، ترجمه دكتر فريدون بهمنيار، ص 28

بهشت فروشي شيخ احمد
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
در سال 1229 قمری.در راه زيارت عتبات به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و شاهزاده محمدعلي ميرزاي دولتشاه حاکم کرمانشاهان روبرو گشت و به اصرار حاکم در کرمانشاه اقامت کرد.
ميرزا محمد تنكابني، در باره عمق ارادت شاهزاده محمد علي ميرزا به شيخ، داستان ذيل را نقل مي‌کند که البته حاکي از رندي شيخ وشايد عمق ارادت شاهزاده است.«در بعضي از ازمنه شيخ را قروضي پيدا شده بود. پس شاهزاده آزاده، محمدعلي ميرزا به شيخ گفت كه يك باب بهشت به من بفروش من هزار تومان به تو مي‌دهم كه به قروض خود داده باشي. پس شيخ يك باب بهشت به او فروخت، و به خط خود وثيقه نوشته و آن را به خاتم خويش مختوم ساخته، به شاهزاده داد و هزار تومان از او گرفته و قروض خود را پرداخت».(1)
«شيخ عبدالرضا ابراهيمي آخرين رهبر شيخيه از اولاد کريم خان کرماني، ضمن رساله كوتاهي كه در رد كتاب «مزدوران استعمار در لباس مذهب»، اصل قضيه را انكار نکرده و مي‌نويسد: «شايد يك چيزي بوده و شاخ و برگي بر آن افزوده‌اند».(2) سپس با ذکر حديثي از پيامبر(صلي الله عليه وآله) مي‌‎کوشد تا به توجيه اين داستان بپردازد كه: «هركسي تطوع كند براي خداوند به نمازي در اين روز (اوّل شعبان) پس به تحقيق به شاخه‌اي از درخت طوبي آويزان شده است. هركس تخفيف بدهد از تنگدستي از قرضش يا از آن كم كند، پس به تحقيق آويزان شده است به شاخه‌اي از آن...». مثلاً ذكر اين حديث يا امثال اين حديث در ميان بوده و شاهزاده محمدعلي ميرزا خواسته با اداي قرض شيخ به اين ثواب برسد و قرض ايشان را پرداخته و اشخاصي امثال نويسنده كتاب «مزدوران»، شاخ و برگ براي آن درست كرده‌اند كه شيخ بهشت فروخته...».(3)
بهر تقدير شيخ احمد پس از مرگ دولتشاه، در سال 1237 ق. عازم مشهد شد و در ميانه راه چندي در قزوين توقف کرد.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
 1. « محمد تنكابني، قصص العلما، تهران، علميه اسلاميه، بيتا ص36
 2. «پاسخ به كتاب مزدوران استعمار»،چاپخانه سعادت كرمان  ص51
 3. همان، ص51


نقطه جدائي و اختلاف با علماء
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
در قزوين به علت عقيده خاص شيخ در باب معاد جسماني از جانب ملا محمد تقي بَرَغاني، معروف به شهيد ثالث، مورد تکفير قرار گرفت که در پي آن جمعي از علما و بسياري از مردم خود را از شيخ دور کردند، تلاش «شاهزاده ركن الدوله علينقي ميرزا»، حاکم قزوين نيز براي آشتي دادن شيخ احمد و مرحوم برغاني نه تنها فايده‌اي در بر نداشت بلکه موجب انتشار هرچه بيشتر خبر اين تکفير شد شيخ احمد احسايي ناچار از قزوين به مشهد و سپس به يزد و از آنجا به اصفهان و کرمانشاه رفت ولي اين بار در تمام شهرها با سردي از او استقبال شد، گر چه هنوز هم کما بيش از پايگاه مردمي برخوردار بود. اما انتشار خبر تکفير از سوي برغاني به عنوان عالمي نامدار تأثير خود را گذاشته و موجب نگراني علما از وي و صدور فتاواي مشابهي در کربلا ونجف شد!(1)
ابوالقاسم خان ابراهیمی می‌نویسد: « تا يكي دو سال بآخر حيات ايشان مانده بود و قضيه عجيبي پيش آمد و آن قضيه حكايت تكفير شيخ بزرگوار بود كه در شهر قزوين حادث شد و من در صدد ذكر جزئيات قضيه نيستم و صاحب قصص‌العلماء هم شرحي از مسموعات خود در اين باره نوشته و فقط چيزي كه مسلم است و قابل انكار نيست و از مجموع روايات مختلفه پيدا است همانا مسأله تكفير است كه قطعا واقع شده و مرتكب اول آن مرحوم ملا محمدتقي برغاني معروف به شهيد ثالث بود »(2)

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:

 1 .«قصص العلماء، ميرزا محمد تنكابنى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه »، ص42
 2 .فهرست»، ص190
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#43
تکفیر کنندگان شیخ احمد احسایی
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
ميرزا محمد باقر همداني مؤسس فرقه شيخيه باقريه به برخي علماي شيعه مخالف شيخ احسائي اشاره مي‌کند(1) که عبارتند از:
1. حاج ملا جعفر استرآبادي(2)وي کتاب حياة الأرواح في الرد علي الشيخ احمد البحراني(الاحسائي) و اتباعه را در رد اين فرقه نگاشته است (3)
2. ملا آقا دربندي؛ مؤلف كتب خزائن الاصول و خزائن الاحكام (متوفي 1285 ه .)(4)
3. سعيد العلماء مازندراني(5)
4. ملا محمد تقي قزويني (شهيد ثالث)، (متوفي 1264 ه.)
5. شيخ محمد حسن صاحب جواهر  (متوفي 1266 ه .) (6) 
6. سيد محمد مجاهد؛ نويسنده‏ي مناهل (متوفي 1242 ه .)
7. سيد مهدي طباطبايي؛ فرزند نويسنده‏ي كتاب رياض (متوفي 1260 ه .) (7)
8. شيخ محمد حسين؛ نويسنده‏ي فصول (متوفي 1261 ه .) (8)
9. سيد ابراهيم قزويني؛ مؤلف ضوابط (متوفي 1262 ه .) (9)
10. شيخ شريف العلماء (متوفي 1265 ه .) (10)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:

1. ميرزا محمد باقر خندق آبادي همداني ، الاجتناب 1308ه/ق بيتا ، بيجا ، ص30
2.  بهائيان ص 70 به نقل از : «مظاهرالآثار» ، نسخه خطى.، ج1، ص1064 .
3. ر.ک.اعيان‏الشيعة، ج‏4، ص: 85
4. شرح حال وي در فهرس‏التراث، ج‏2، ص: 166آمده است
5. قال الشيخ عباس القمي في الكنى و الألقاب: كان من أجلّاء تلاميذ شريف العلماء، مسلّما في الفقه و الأصول ر.ک.فهرس‏التراث، ج‏2، ص: 150
6 . «فهرست»، ص200
7 . «قصص العلماء»، ص44
8 . «فهرست»، ص200
9 . «فهرست»، ص200
10 . «روضات الجنات»، ج2، ص126


تقابل عقائد بهائيت با اديان آسماني

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
پیش از بیان تفاوت عقاید بهائیت با ادیان توحیدی لازم است، در مورد اصول مشترك و مورد اتفاق ادیان توحیدی و آسمانی مطالبی بیان گردد، تا ویژگیهای ادیان الهی با ادیان ساختگی مانند بهائیت بهتر روشن شود.
ادیان توحیدی كه همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند، دارای سه اصل كلی و مشترك می باشند:
1- اعتقاد به خدای یگانه.
2-اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فرد انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و كیفر اعمال كه در این جهان انجام داده است
3-اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر بسوی كمال نهائی و سعادت دنیاو آخرت.
بنابراین توحید و نبوت و معاد، اساس و ركن ادیان آسمانی را تشكیل داده و از ویژگی های آنها به حساب می آید. البته ممكن است بر اثر اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی تحریفات در برخی از ادیان توحیدی بوجود آمده باشد. مانند اعتقاد به تثلیث مسیحی كه با توحید در تضاد است هر چند مسیحیان در صدد توجیه آن برآمده اند.
از آنجایكه فرقه بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد بلكه بر اثر خواست های نفسانی و شیطانی عده ای شكل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و تناقض می باشد. توحید كه از اصول بنیادی و اساسی اسلام و ادیان توحیدی می باشد، نه تنها در آیین بهائیت مورد اشاره و تاكید قرار نگرفته بلكه رهبر و بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت نموده و به شرك گرفتار آمده است، او به صراحت در كتاب «مبین ص 293 می گوید:«ای خدائی كه برای خود آفریده ای مسلمانان نگذاشتند كه این خدا نظری به دوستان خود كه بهائیان می باشد بیاندازد.» در كتاب اقدس ص 77 می گوید:«گوش فرا دهید ای جماعت بهائیان كه خدای شما از زندان بزرگ پیام می دهد كه نیست خدائی جز من توانا و متكبر و خودپسند.» و همچنین خطاب به ارامنه می گوید: ای جماعت عیسویان آن خدائی را كه شما او را خدای پدر میخوانید آمده است، با مجد اعظم در بین امم، پس متوجه او باشید.» در كتاب مبین ص 289 می نویسد: گوش دار كه از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد كه نیست خدایی مگر من تنها كه در زندان بدست بندگان ظالم خود گرفتارم.»]
حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را كاملاً انكار نموده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو ساخته و پرداخته دشمنان اسلام و خصوصاً روسیه می باشد كه به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.
بنابراین بهائیت با اصلی ترین اصول ادیان الهی كه توحید می باشد، مخالف است و بندگان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء الهی به اطاعت و خشوع از خودشان یعنی میرزا علی محمد باب و حسینعلی بهاء دعوت می كند، حسینعلی بهاء می گوید: به تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمانها و زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین.
انكار قیامت:
قیامت كه یكی از اصول مسلم ادیان توحیدی بوده و بر آن تاكید شده است، از نگاه میرزا علی محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده و از دیدگاه حسینعلی بهاء واقع شده است و در كتاب لوح اقدس می گوید: به تحقیق قیامت برپا شد و اسرافیل هم در صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل شد و كوه ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پیچیده شد. و بهشت هم در طرف راست قرار داده شد. و آتش هم باشتعال درآمد باز هم انكار می كند.
بعد می گوید: ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت كه بقاء جمال من است و همچنین در جای دیگر می گوید: بگو به مردم كه قیامت برپا شد و گذشت. قیامت تمام شد قیامت و صاحب قیامت كه من باشم آمد و زلزله زمین تمام شد و اگر كسی بگوید كه بهشت كو و كجاست آتش دوزخ، پس ای جماعت بهائیان جواب مردم را بگوئید كه قیامت عبارت از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا حسینعلی است، آتش دوزخ همان جان توست. در صورتیكه ایمان به حسینعلی نیاورده باشید. از آنچه گذشت به خوبی استفاده می شود كه مفهوم قیامت از دیدگاه آنها با مفهوم قیامت از دیدگاه ادیان آسمانی كاملاً متفاوت است، قیامت از نظر آنها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افتاده است. و قیامت بعد از مرگ را قبول ندارند. آنچه در یك جمع بندی می توان گفت: این است كه حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را كاملاً انكار نموده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو ساخته و پرداخته دشمنان اسلام  خصوصاً روسیه می باشد كه به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1-بهائیت در ایران،‌ دكتر سید سعید زاهد زاهدی
2-انشعاب در بهائیت، اسماعیل رائین

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
1- كتاب مبين
2- كتاب اقدس
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط #ɗѳkɦtɑʀʝɑɦɑɳɑɱi
#44
مهدی (عجل الله) در غربت
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله)می فرماید:هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .
حال از خود می پرسم که آیا امام زمان خود را می شناسم ؟اگر کسی پرسید نام پدر امام زمانت چیست جوابش را چه بدهم ؟ آیا می دانم امام زمانم اسمش چیست؟ ،مادرش کیست؟ ،کجا بدنیا آمده؟ به چه دلیل غائب است ؟ کی ظهور میکند؟ علائم ظهورش چیست؟ اصلا از کسی در مورد کیفیت ظهورش سؤال کرده ام؟
اگر در روایات کاوشی بکنیم امام زمان خود را کامل خواهیم شناخت.امام زمان ما شیعیان نامش محمد است،لقبش مهدی است ،کنیه اش اباصالح است ،نام پدرش حسن(علیه السلام) امام یازدهم شیعیان ونام مادرش نرجس خاتون است،متولد سامرا و بدلیل حفظ جانش در سن شش سالگی از دیدگان غائب شده ،در آن هنگام که عده ای او را صدا می زنند و به یاریش می شتابند تکیه بر دیوار کعبه می دهد و ندای انا بقیة الله سر می دهد طوری که تمام عالم صدای دلنواز موعود را می شنوند.
اگر کسی حداقل همین چند خط را یاد بگیرد و آن را در ذهن خود Hک کند، دیگر طرف هر کس و نا کسی که خود را امام زمان معرفی می کند نمی رود و حتی به اینکه نکند واقعا او امام زمان باشد فکر نمی کند.
در این چند قرن اخیر افراد زیادی خود را امام زمان معرفی کردند و چون عده ای پایبند به دین خود نبودند و یا امام زمان خود را نمی شناختند و یا قصد سیاسی داشتند دور آنان جمع و خود را با دست خود گمراه نمودند.
پروفسور میرزایی از کسانی بود که خود را امام زمان معرفی کرد.او کنگ فو کار و در ورزش رزمی بی نظیر بود،بخاطر همین امام زمانی خود را اعلام کرد و عده ای از شیفتگان را دور خود جمع کرد .الان هم در اینترنت خبر مرگ او را داده اند،بیچاره مرد و نتوانست ظهور کند.
در همین ندامتگاه شهر قم شش نفر وجود دارند که ادعای امام زمانی کرده اند و حتما عده ای که امام زمان خود را نشناخته اند بوسیله ی آنها گمراه شده اند و حتی با خود فکر نکرده اند که ما یک امام زمان بیش نداریم شش منجی در یک زندان چه می کنند؟
علی محمد باب شخصی بود که ادعاهای بسیاری کرد. اولین آن باب امام زمان بود؛ او ادعا کرده بود که هر کس می خواهد با امام زمان در ارتباط باشد باید از طریق او وارد شود. علی محمد به همین بسنده نکرد و پس از مدتی ادعای امام زمانی کرد و بوسیله همین ادعا بود که فرقه ی بابیت و به تبع آن بهائیت شکل گرفت و امروزه حدود پنج میلیون بهائی در سراسر جهان به خیال اینکه دارای یک دین الهی و کامل هستند، گمراهانه زندگی می کنند .
بهائیان علی محمد باب را امام دوازدهم ما مسلمانان می دانند.آنان اسلام را بعنوان دین قبل از دین خود قبول دارند و روایات پیامبر اکرم و ائمه ی اطهار را قبول دارند.پیامبر اکرم و ائمه ی اطهار در روایات امام زمان را کامل معرفی کرده اند تا کسی گمراه نشود؛اما بهائیان حتی مشخصات علی محمد باب را با روایات تطبیق نداده اند .
حال ما بعضی مشخصات علی محمد باب را می گوییم تا شما آن را با مشخصات امام زمان که در چند خط اول گفته شد مطابقت بدهید:
نامش علی محمد و نام پدرش سید محمدرضا بزاز و نام مادرش فاطمه بیگم است. او متولد شیراز است و پس از ظهور او عدالت جهانی که وعده ی الهی بود صورت نگرفت و حتی دو جنگ جهانی رخ داد که باعث مرگ تعداد زیادی شد.قحطی در زمین زیاد شد و از کامل شدن عقل ها هم هیچ خبری نشد.
با این اوصاف چطور می شود علی محمد باب امام زمان ما باشد؟البته باید یک امام زمانی باشد که قبل ازدین جدید(بهائیت) ظهور کند چون اگرامام زمان بعد از دین جدید ظهور کند لازمه اش این است که تبلیغ دین آخر یعنی بهائیت را بکند اما آن حضرت امام مسلمان است و لذا برای آنکه دین جدید براه بیفتد باید پرونده ی دین قبلی بسته می شد بخاطر همین علی محمد باب با نقشه ای از قبل طراحی شده بعنوان قائم آل محمد معرفی شد.
پس باید در راه شناخت امام زمانمان تلاش کنیم تا بوسیله ی مدعیان دروغین گمراه نشویم و به فرموده ی پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) به مرگ جاهلیت از دنیا نرویم.   


حسینعلی نوری ملقب به بهاء الله
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
در دنیا ادیان، مذاهب و فرقه های زیادی وجود دارد که تعداد آنها به چندین هزار رسیده است. ازمیان این همه فرق و ادیان آنهایی که (الله)را می پرستند نسبت به بقیه فرق و ادیان رنگ و لعاب و طرفداران زیادتری دارند. علت آن این است که انسان در ذات خود گرایش به توحیدو خدا پرستی دارد که فقط به یک مقدار تقویت نیاز دارد.
فرقه بهائیت هم خود را از این قائده مستثناء نکرده و فرقه ی خود را جزء ادیان الهی می داند. اما آنچه که از ظواهر کتابهای مهم آنها پیداست خدای آنها الله نیست و خدای آنها مردی است که در سال 1233ه.ق به دنیا آمده و در سال 1309ه.ق از دنیا رفته و نامش حسینعلی نوریست.در حالی که در قرآن که خود بهائیت آنرا قبول دارند خداوند متعال در وصف خود می فرماید،(لم یلد و لم یولد/نه کسی فرزند اوست و نه او فرند کسی است)ولی حسینعلی نوری ملقب به بهاء الله مانند تمام انسانهای عادی متولد شد و دارای فرزند است.

البته قابل توجه است که بهائیان حسینعلی نوری را پیامبر خدا می دانند.ما برای آنکه ادعای خود رانسبت به بهائیت ثابت کنیم مطالبی را از کتابهای آنها ارائه می دهیم و قضاوت را بعهده ی خواننده می گذاریم.
1-اسمع ما یوحی من شطر البلا علی بقعه المحنه و الابتلاءمن سدره القضاء انه لااله الا انا امسجون الفرید)؛بشنو آنچه را که وحی می شود از مصدر بلا بر زمین غم و اندوه از سدره قضا بر ما به اینکه خدایی جز من زندانی یکتا نیست.
میرزا حسینعلی نوری،کتاب مبین،ص286
2-کذلک امر ربک اذکان مسجوناٌ فی أخرب البلاد؛پروردگارت چنین امر کرد زمانی که در خراب ترین شهرها زندانی بود.
همان،ص342
3-ان الذی خلق العالم لنفسه منعوه أن ینظر الی أحد من احبائه؛کسی که جهان را برای خودش خلق کرد او را منع می کنند که حتی به یکی از دوستانش نظر افکند.
همان،ص233
4-ان الذی خلق العالم لنفسه قد حبس فی أخرب الدیار بما اکتسبت ایدی الظالمین؛آنکه جهان را برای خود خلق کرد در خراب ترین مکانها به دست ستمکاران زندانی است.
همان،ص56

حال شما تصور کنید خدایتان را که به دست مخلوق خود یعنی انسان های ضعیف زندانی شده باشد و توان ارتباط با دوستانش را نداشته باشد.
5-یکی دیگر از چیزهایی که ثابت می کند حسینعلی نوری ادعای خدایی داشت اینست که به پیروان خود امر کرده که به طرف قبرش نماز بخوانند و به بهاء الله توجه قلبی داشته باشند.حال قسمتی از نماز آنها را توجه کنید که باید این متن را با توجه قلبی به طرف قبر حسینعلی نوری بخوانند (لااله الا انت المهیمن القیوم) نیست خدایی جز تو که مسلط و قائم به نفسی.محمد علی قائنی در درس نوزدهم از کتاب دروس الدیانه می نویسد؛(قبله ما اهل بهاء روضه مبارکه در مدینه عکا است که در وقت نماز خواندن باید رو به آن بایستیم و قلباٌ متوجه به جمال قدم،یعنی بهاء باشیم....
6-در بهائیت خدا آن است که در عین بی نیازی و صمدیت،نیازمند است؛آن هم به بنده ای که خود،سرا پا نیازمندی است.به این جمله از بهاء الله در کتاب ایقان درباره ی ملا حسین بشرویه ای توجه کنید؛
از آن جمله  جناب ملا حسین است که محل اشراق شمس ظهور شدند.(ما استوی الله علی عرش رحمانیته و ما استقر علی کرسی صمدانیته/اگر بشرویه ای نبود خدا بر عرش رحمانیت جای نمی گرفت و بر کرسی بی نیازی قرار نمی یافت.) می دانیم صمد به معنای بی نیازی مطلق است.این چه خدایی است که برای نیل به بی نیازی ،نیازمند بنده ی نیازمند خود ،ملا حسین بشرویه ای است؟
7-مردم از او می پرسیدند تو که خود را خدا می دانی چرا بعضی مواقع میگویی؛ای خدا ودر بعضی از نوشته هایت از او استمداد می طلبی؟پاسخ می دهد؛(یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفله/باطنم ظاهرم را و ظاهرم باطنم را می خواند.در جهان معبودی غیر از من نیست؛ولی مردم در غفلت آشکارند.)
8-در کتاب بدیع نیز آمده است؛(انه یقول حینئذ اننی انا الله لا اله الا انا کما قال النقطه(سید باب)من قبل و بعینه یقول من یأتینی من بعد/بها می گوید خدایی جزمن تنها نیست همانگونه که باب قبل از من چنین گفت و نیز همانگونه که کسی که بعد از من می آید چنین خواهد گفت.)
میرزا حسینعلی نوری،بدیع،ص154
حال ممکن است یک مبلغ بهایی بگوید این متون هم ظاهر دارند هم باطن که شما فقط باطن آنرا گرفته اید.در پاسخ به آنها می گوییم حسینعلی نوری و عباس افندی امر کردند که سخنان و متونشان تأویل نشود و به معنای ظاهری و صریح آن تمسک جویید؛
حضرت احباء باید آنچه نصوص کتاب است بیان نماید و ادنی کلمه ای تجاوز ننماید.
(امر و خلق ص9) عباس افندی

از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه ی اسم اعظم (بهاء)اینست که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب یعنی بمعنای لغوی مصطلح قوم تمسک جوئید
(گنجینه حدود/340) عباس افندی
با وجود این ادله ثابت می شود که این فرقه الهی نیست بلکه ساخته دست بشر است برای فتنه افکنی و افتراق بین انسانها.
شما در رابطه با این فرقه چه قضاوتی دارید؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#45
جدایی دین از سیاست و یا اتحاد آندو -

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
چند  قرن است در دنیا بین دو گروه اختلاف وجود دارد. گروه اول می گویند ما باید سیاستمان رااز دین بگیریم . این گروه کسانی هستند که فرمانروای مطلق را خدا می دانند و می گویند اوست که خوب و بد ما را می داند و اعمال سیاسی باید در ذیل فرمان الهی باشد.اما گروه دوم کسانی هستند که معتقد به جدایی دین از سیاست هستند. آنها می گویند خدا به ما عقل داده تا از آن در امور اجتماعی و سیاسی خود استفاده کنیم و احکام الهی فقط منحصر در اعمال فردی و شخصی است و ربطی به امور کشور ندارد و نباید دین را داخل در آن کرد.
فرقه ی بهائیت به جدایی دین از سیاست تمسک جسته و آنرا قبول دارد و رهبران آن در این امور سخنان زیادی گفته اند.
از جمله ی این رهبران عباس افندی است که درباره ی این موضوع نظراتی دارد که لازم است آنرا مطالعه کنید؛
1-بین قوای دینیه و سیاسیه تفکیک لازم است.
2-بهائیان به امور سیاسی تعلقی ندارند.
3-به نصوص قاطعه الهیه ،در امور سیاسی ابدا مدخلی نداریم.
4-نفسی از بهائیان اگر بخواهد در امور سیاسیه در منزل خویش یا محفل دیگران مذاکره بکند،اول بهتر است که نسبت خود را از این امر (بهائیت)قطع نماید و جمیع بدانند که تعلق به این امر ندارد.
5-از منظر وی میزان بهائی بودن و نبودن اینست که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه خویش حرفی بزند یا حرکتی نماید،همین برهان کافی است که بهائی نیست.
شوقی  افندی هم در این مورد نظری دارد؛
معاذ الله از مداخله در امور سیاسی باید به کلی از این شئون در کنار باشند و از هر وظیفه ای که منجر به مداخلی در امر سیاست شود بیزار گردند.
اما وقتی به تاریخچه بهائیت نیم نگاهی می اندازیم می بینیم سخنان آنها با اعمالشان زمین تاآسمان فرق می کند.
امیر کبیر صدر اعظم ایران و جزء رجال سیاسی بود که اگر بخواهی بدنبال علت و ریشه کشته شدن او بگردی ته نخ به بهائیان می رسد.
ناصرالدین شاه ،شاه ایران بود اول مرد سیاسی ایران در آن زمان که ترور شد.در تاریخ آمده کسی که نقشه ترور ناصرالدین شاه را کشید حسینعلی نوری پیامبر بهائیان بود. حال خود حسینعلی نوری می گوید؛این حزب (بهائیت)در مملکت هر دولتی ساکن شوند باید به امانت و صدق و صفا با آن دولت رفتار نماید.
آنها تا توانستند برای ضعیف کردن دولت ایران تلاش کردند و برای این کارشان نفوذی های زیادی در دولت ایران زمان پهلوی داشتند از جمله آنها می توان هژبر یزدانی،حبیب ثابت،عبدالکریم ایادی،عین الملک هویدا،دکترَ ذبیح الله قربانی را نام برد که همه آنها بهایی بودند و به حرف پیامبرشان که آنها را از نقش در مسائل سیاسی نهی کرده بود عمل نکردند.
بهائیان در انقراض دولت عثمانی و قاجاریه نقش بسزایی داشتند ؛در حالی که در دینشان مخالفت با دولتها به شدت نهی شده است.
بهائیان امروزه با تمام کشورها در صلح و دوستی هستند الا ایران که برای از بین بردن دولت آن تمام نیروی خود را بکار گرفته اند؛از شبکه ی ماهواره ای بی بی سی فارسی گرفته تا ایجاد فتنه و انجام عملیات بر ضد ایران در درگیری های انتخابات ریاست جمهوری سال 88.
با نیم نگاهی به این قضایا و اندکی تدبر متوجه می شویم که بهائیان در حرف و عمل یکی نبوده اند و این شعارها و احکام را صادر کرده اند تا به دو هدف برسند؛
1-اینکه تحت فشار دولتها نباشند تابراحتی بتوانند به تبلیغ و نشر فرقه ی خود برسند.دولتها عرصه را بر گروهها و حزبهایی که مخالف آنها بودند تنگ نگه می داشتند و آن حزب هایی که موافق بودن و یا لااقل کاری با دولت نداشتند اجازه ی فعالیت داشتند و این سیاست دولتهاست برای سر پا نگه داشتن حکومت خود.
2-با نشر این عقیده که دین از سیاست جداست مبارزه خود را با علماء شیعه شروع کرده بودند. علماءشیعه همواره با دخالت در امور سیاسی پاسدار حریم اسلام و میهن اسلامی بودند.این عمل علماء همیشه باعث در تنگنا گذاشتن پادشاه و مخالفت مردم با آنها بود.به همین خاطر بهائیان با شیوع شعار جدایی دین از سیاست می خواستند دست علماء را از سیاست برچینند و پادشاهان را برعلیه علماء بشورانند که با اینکار انتقام خود را از علماء بگیرند.
با  وجود تناقض بین حکم جدایی دین از سیاست و عمل رهبران بهائی یکسری سؤالات برای هر کس پیش می آید؛
1-حال بهائیان در مورد حکم دین و سیاست به حرف پیامبرشان عمل کنند یا به اعمال آن؟
2-آیا جدایی دین از سیاست سیره ی پیامبران است؟
3-آیا پیامبری از پیامبران الهی وجود داشته که حرفش با عملش یکی نباشد؟
4-آیا وقت آن نرسیده که به دروغ بودن پیامبری حسینعلی نوری و باطل بودن دین او شک کنیم؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#46
شيخ احمد احسایی و مرحوم صاحب جواهر(ره)

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
ازحکايت هائي که عليه شيخ احمدنگاشته شده است ماجراي شيخ با مرحوم صاحب جواهر است :
«(شيخ احمد احسائي) مي¬گفته است كه من قطع به احاديث دارم و از نفس حديث براي من قطع ميشود كه كلام امام است و حاجت به رجال و عنوان ندارم... مجملاً در وقتي از اوقات شيخ احمد به نجف رفت. شيخ محمد حسن صاحب جواهرالكلام اگرچه فن او منحصر به فقه بود ليكن در محاجه و مجادله يد طولايي داشت، به نحوي كه غلبه بر او در غايت اشكال بود. پس شيخ محمدحسن خواست كه اين سخن را مكشوف كند كه شيخ احمد از نفس عبارت مي تواند كه قطع كند كه اين كلام امام است يا نه، پس شيخ محمد حسن ـ رحمةالله عليه ـ حديثي جعل كرد و كلمات مغلقه در آن مندرج ساخت كه مفردات آن در نهايت حسن و مركبات آن بيحاصل بود و آن حديث مجعول را در كاغذي نوشت، آن ورق را كهنه كرد از ماليدن و بالاي دود و غبار نگه داشت. پس آن را به نزد شيخ احمد برد و گفت: «حديثي پيدا كرده ام شما ببينيد كه آن حديث است يا نه و آيا معني آن چيست؟» شيخ احمد آن را گرفت و مطالعه نمود و به شيخ محمد حسن گفت كه اين حديث كلام امام است. پس آن را توجيهات بسيار كرد. پس شيخ محمدحسن آن ورقه را گرفت و بيرون رفت. و آن را پاره كرد!...».( 1)
سيد جلال الدين آشتياني ضمن اشاره به موقعيت شيخ احمد در اصفهان مي نويسد: «شيخ احمد احسائي اگرچه معروف به زهد است و حاجي سبزواري در شأن او گفته است که علم او در مقابل علماي اصفهان نمودي نکرد ولي در زهد بي نظير بود. ليکن از نحوه رفتار او معلوم مي شود که مرد دنياطلب و مريدباز بوده است و همچنين هواي نفس و توغل در دنيا او را به دنبال رياست برانگيخت در شهرهاي مختلف مسافرت نمود و آراء عجيب و غريب از خود ظاهر ساخت و حب نفس او را وادار کرد که در علم فلسفه و عرفان بدون تخصص و ديدن استاد وارد شود ( 2)
تبصره
براي رعايت انصاف بايد اين نکته نيز مورد تذکر قرار گيرد که  برخي ازعلما نيز نسبت به شيخ احمد احسائي نظر منفي نداشته و براي وي منزلتي نيز قائل بودند که از آن ميان ميتوان به افرادي نظير كاشف الغطاء اشاره کرد او در باره شيخ أحمد احسائي مي نويسد:
« اختلاف مردم درباره شيخ احمد بين است کساني که او را غالي( 3) دانسته و کساني که  او را از آنهائي که شأني براي ائمه قائل نيستند ميدانند ، ميان آنها که قائل به رکنبت اويند و کساني که قائل به کافر بودن اويند اما ميانه روي بهترين کار است و حق آنست که او مردي از بزرگان علماء وعرفاء اماميه است ،آنگونه که ما ازمعاصرين او که مورد وثوق ما بوده و او را ديده اند ، شنيده ايم وي در نهايت ورع و زهد و پرتلاش در عبادت بوده است » .( 4)
برخي ديگر از علما نيز مانند مرحوم  ميرزا محمدباقر خوانساري تفصيل داده و شيخ را از شيخيه جدا دانسته اند نظر وي  درباره شيخ احمد أحسائي چنين است :
 برترين حکيمان متأله و زبان عرفاء و سخنوران ، برگزيدة روزگار ، و فيلسوف عصر ،آگاه  به أسرار مباني و معاني ، شيخ ما أحمد بن الشيخ زين الدين بن الشيخ ابراهيم الأحسائي البحراني...( 5)
صاحب روضات  درباره پيروان فرقه شيخيه نظر بسيار نامساعدي داشته است زيرا آنگاه که درباره شيخ رجب برسي نوشته است ، رويه او و اتباعش را به خاطر تأويل، شديداً خلاف اسلام خوانده و شيخيه را به لحاظ تأويل، اتباع اتباع شيخ رجب تلقي کرده است.
وی تداوم راه شيخ رجب را صريحاً در شيخيه و پشت سريه مي داند. که درحقيقت: «آلت معطله تأويل هستند  و هم في الحقيقة أعمهوناو در باره شیخیه می نویسد :
 پيروان اين جماعت که آلت معطله تاويل هستند در اين اواخر پيدا شدند و در حقيقت از بسياري از غلاة تندتر رفته اند... نام ايشان شيخيه و پشت سريه است و اين کلمه از لغات فارسي است که آنرا بشيخ احمدبن زين الدين احسائي منسوب داشته اند و علت آن اينست که ايشان نماز جماعت را در پائين پاي حرم حسيني ميخوانند بخلاف منکرين خود يعني فقهاء آن بقعه مبارکه که در بالاي سر نماز مي خوانند و ببالاسري مشهورند، اين طايفه بمنزله نصاري هستند که درباره عيسي غلو کرده بتثليث قائل شده اند. شيخيه نيابت خاصه و بابيت حضرت حجة عجل اللّه تعالي فرجه را براي خود قائل هستند ( 6).
البته  مرتضي مدرس چهاردهي، شيخ را نيز مشمول اين جملات دانسته و در اين باره مينويسد : درحقيقت فتواي مرحوم ميرزا محمدباقر خوانساري درباره مرحوم شيخ احمد و شيخيه است که او را از جرگه ساير شيعيان جدا ساخته، و در رديف غلات قرار داده است.( 7)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
 1. قصص العلماء، ، ميرزا محمد تنكابنى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه ، ص54
 2. بهائیان سید محمد باقر نجفی ص  90  به نقل از  شرح رسالة المشاعر ملاصدرا، ص29
 3 . آنانکه درباره ائمه غلو کرده و ايشان را تا حد الوهيت بالا ميبرند
 4. سيد محمد حسين حسينى جلالى‏ ، فهرس ‏التراث، ج‏2 انتشارات دليل ما  ، قم 1380، ص: 119
5.روضات الجنات1 : 88 – 89 .
6. روضات الجنات»، ج3، ص342
 7.شيخيگري و بابيگري»، ص65
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
آگهی
#47
آراء خاص شيخ احمد احسایی

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
شيخ احمد احسائي نقطه نظرات متعددي از خود در مباحث مختلف اعتقادي برجاي گذاشته که الزاماًهمه آنهامورد انکار عالمان شيعه نيست  اما برخي ازانديشه هاي وي که مورد انتقاد وحتي صدور فتواي تکفير ايشان قرار گرفته به شرح ذيل ميباشد
معاد با جسم هور قليائي
چالش برانگيز ترين عقيده شيخ احمد که مرحوم برغاني بواسطه آن به تکفير شيخ فتوا داد همين بحث معاد است شيخ احمد احسايي تفسير ي از جسم ارايه مي‏دهد كه نزد ساير عالمان شيعي مقبول نيست زيرا  در نظر آنان  معاد جسماني اين است که انسان در روز رستاخيز با همين بدن عنصري  دنيوي بي هيچ تفاوتي به دنيا باز ميگردد. در حالي که شيخ معتقد است بدن بعد از تصفيه از عناصر دنيوي عود ميکند .
شيخ احمد پيرامون معاد جسماني نظريه خود را چنين نگاشته است :
انسان داراي دو جسد است : يک قسم آن از عناصر زماني تشکيل شده است  و اين بدن مانند لباس است که به بدن پوشيده شده و از بدن کنده ميشود ، نه او را لذتي است  ونه رنجي نه طاعتي و نه معصيتي  آيا نمي بيني هنگامي که زيد بيمار مي شود تمام گوشتهاي بدنش آب ميشود  و از آن گوشتها چيزي نمي ماند ، ولي زيد فرق نمي کند، زيد همان زيد است وتو بالبداهه ميداني اين همان زيد عاصي است و از گناهانش چيزي کاسته نشده اگر گوشت هاي ذوب شده از زيد بود(يعني دخيل در حقيقت زيد بود) بايد آنچه مربوط به زيد است از خير و شر را با خود ميبرد، همچنين اگر ضعيف شود يا چاق شود بعد از اين بيماري او همان زيد است اونه نقصي از لاغري در ذات و صفات و طاعات و معاصي در او پيدا ميشود ونه زيادتي در اثر چاق شدن ، حاصل انکه اين جسد از زيد نيست و جز اين نيست که اين بدن نسبت به زيد مانند سنگ و خاک است نسبت به شيشه ، هنگامي که سنگ ذوب شد وسنگ  وخاک کنار رفت شيشه ظاهر مي شود ، و اين شيشه در واقع همان سنگ و خاک کثيف (قبل)است که ذوب شده و کثافات از او خارج شده است.......و اين جسد مانند کثا فاتي که در سنگ و خاک است و ذاتي آنها نيست ذاتتي زيد نيست مثال ديگر لباس است که در حقيقت همان تار و پود به هم بافته شده است و رنگهاي لباس اعراض هستند که رنگي را مي پوشند و رنگي را خارج ميکنندو لباس همپنان همان لباس است....
جسد دوم :
اين جسد باقي و هميشگي است و اين جسد همان طينت است که انسان از آن آفريده شده، وقتي که زمين جسد عنصري را خاک کرد ، و بين اعضاي آن جدائي افکند هر جزء آن به جايگاه خود بر مي گردد هوا ملحق ميشود به هوا و آب ملحق مي شود به کره آب ، خاک ملحق مي گردد به خاک و آن بدن اصلي باقي ميماند
هذا الجسد الباقي هو من  ارض هُورقليا و هو الجسد الذي فيه يحشرون و يدخلون به الجنّة او النار فاِنْ قلتَ ظاهر كلامِك ان هذا الجسد لايبعث و هو مخالف لما عليه اهل الاسلام من انّها تبعث كما قال تعالي و ان اللّه يبعثُ من في القبور ، قلتُ هذا الّذي قلتُ هو ما يقوله المسلمون قاطبة ،
و اين جسد باقي  از عالم هور قليا مي باشد و همين جسد است که از محشور خواهد شد و به بهشت يا جهنم خواهد رفت ،و اگر کسي بگويد که اين بر خلاف عقيده مسلمانان است ميگويم عقيده همه مسلمين همين است و غير از آن چيزي نمي گويند ..» ( 1)
نکته قابل تأمل آنکه ، شيخ اصرار دارد انديشه خود را مطابق با فرمايشات ائمه طاهرين معرفي نمايد و آنچه که ميگويد از نصوص صادره از معصومين دريافت کرده است چنانکه گفته است :
من ذکر نکرده ام مگر  آنچه رأي ائمه عليهم السلام است و هر کس اعتراضي ميکند از اين جهت است که مقصود مرا نفهميده است و ندانسته که فرمايش ائمه است ( 2)
بنا بر این صدور فتوای تکفیر نیز  قابل تأمل خواهد بود
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
 1.شرح الزياره ،جلد 4 صفحه 365
 2.رساله ناصريه ، حاج محمد کريم خان کرماني ، طبع دوم ، چاپخانه سعادت ،کرمان ، 1375 ه / ق


نقش و جایگاه معصومین(ع) از دیدگاه احسایی

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
يكي ديگر از  عقايدشيخ احمد احسايي امامت و نقش ائمه در آفرينش است بر اساس انديشه شيخ معصومين در خلقت نقش دارند وي ميگويد خدايتعالي وقتي معصومين، (عليهم سلام الله اجمعين)  را خلق کرد، آنان را اذن داد تا  موجودات ديگر را بيآفرينند  بر اساس تئوري شيخ احمد :
ائمه باب الله به سوي خلق هستند و آنها بازوان آفرينشند خداوند برگزيد ايشان را بعد از آنکه تنها آنها را آفريد همراه با آنها آفريده ديگري نبود ، عبادت ميکردند خداي را و هزار دهر تسبيح و تحميد و تهليل و تکبير و تعظيم جلالت و عظمتش مينمودند ، سپس آفريد برايشان خلق را از اشعه انوارشان پس به اين جهت أئمه علت فاعلي زيرا آنها جايگاه مشيت خداوندگاريند
و آنان علت مادي نيز هستند زيرا تمام آفريدگان از شعاع انوار آنها هستند و آن شعاع قائم به انوارآنها ست آنهم به نحو قيام صدوري   
و نيز آنانند علت صوري خلقتند زيرا هر فرد از جميع خلائق از غيب و شهادت و جواهر و اعراض پس صورتش اگر طيب باشد از انوار هياکل آنها است يا از نور هياکل هياکل آنها است و هکذا زيرا ائمه رحمت خدا و مظاهر رحمت خدايند و مظهر رحمت الهي هستند و بد کاران به شکل عکس انوار هيکلهاي ائمه هستند و هکذا  
و آنها علت غائي خلقتند زيرا خداوند سبحان جز اين نيست که خلق را براي آنها آفريد و بازگشت خلائق به سوي آنها است و حساب خلق با آنها است ( 1)
چنين ديدگاه غلوآميزي، زمينه پيدايش افكار ديگري (مثل ادعاي الوهيت، تجلي ذات حق، و حلول حق تعالي در افراد و...) شده است.
 

نحوه حيات امام زمان
از ديگر انديشه هاي شيخ احسائي اعتقاد به حيات امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) بدون جسد عنصري و با بدن  هورقليايي است ( 2) وي معتقد است که امام زمان عليه السلام با بدن غير عنصري و هور قليايي در شهر جابلقا و جابرسا زندگي مي کند ، شيخ احمد احسائي، امام زمان عليه السلام را زنده و در عالمهور قليا ميداند( 3).
و مي گويد:امام زمان عليه السلام در هنگام غيبت در عالم هور قليا است و هر گاه بخواهد بهاقاليم سبعه تشريف بياورد، صورتي از صورت هاي اهل اين اقاليم را مي پوشد و کسي او را نمي شناسد. جسم و زمان و مکان ايشان لطيف تر از عالم اجسام بوده و از عالم مثال است.( 4)
به عقيده اکثريت قريب به اتفاق علماي شيعه اين نظريه در واقع به معناي انكار امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) در روي زمين است زيرا  :
اگر مراد آن است كه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) در عالم مثال و برزخ زندگي مي‏كند ، يا آن چنان كه قبر را آنان از عالم هورقليا مي‏دانند، پس آن حضرت حيات با بدن عنصري ندارد وحيات او مثل حيات مردگان در عالم برزخ است. که با احاديث متواتر «عدم خلوّ زمين از حجت» سازگاري ندارد.ضمن اينکه اين اعتقاد با ادلّه عقلي موجود بر ضرورت وجود امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) درا ين عالم  نيز مناسبت ندارد (5) 

پس ادعاي شيخ مبني بر اينکه  حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) با بدن هورقليايي زندگي مي‏كند، نه تنها يك ادعا است  که هيچ دليل عقلي ونقلي بر آن اقامه نشده است. بلکه طبق نصوص قطعي، مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه) در همين عالم خاكي و با بدن عنصري به زندگي طبيعي خود، ادامه‌ مي‌دهد تا روزي که بنابر مشيت الهي قيام و ظهور فرمايند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1.جوامع الکلم، رساله رشيته، قسمت سوم، ص100
2.علاقمندان مي توانند به کتاب شريف منتخب الاثر، تأليف حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مراجعه فرمايند.
 3.شرح زيارت جامعه کبيره  جلد 1ص 59
 4.هور قليا از کلمه عبري هبل قرنيم گرفته شده هبل به معني هواي گرم  ، بخار، تنفس و قرنيم به معني درخشش و شعاع است که اين ترکيب به معني تشعشع بخار است  /شيخ احمد احسائي در نوشته هاي خود بارها اين کلمه را بکار برده و شرح داده است در تنزيه الاولياء شيخ ابوالقاسم خان ابراهيمي به نقل از ملا هادي سبزواري آورده است هور قليا هم عالمي است از عوالم که خداوند خلق فرموده است مراد از آن عالم اجمالاًعالم مثال است به معني عالم صور..........عالم هور قليا چون فوق اين اقاليم است و ازحدود ظاهر اين اقاليم خارج است اقليم ثامنش گويند (لغت نامه دهخدا )
 5.شيخ محمد کريم خان کرماني  ارشاد العوام، ج2،چاپخانه سعادت كرمان  ص151
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#48
اشرار بهایی در کمین احرار جنگل

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
عبدالله شبهازی در مقاله ای (به نام "بهایی گری، سرویس اطلاعاتی بریتانیا و نهضت جنگل". موعود. اردیبهشت 1388. شماره 99 ) به این نقش خرابکارانه اشاره می کند و ما بخشی هایی از این مقاله را نقل می کنیم:
«احسان الله خان دوستدار، چهرة سرشناس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و «کودتای سرخ» را بر ضدّ میرزاکوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده های سرشناس بهائی ساری (خانوادة دوستدار) تعلق داشت. (1)، نویسنده درخشش های تیره، برادرزادة احسان الله خان دوستدار (پسر عطاءالله خان دوستدار) است.) «سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او- که در دولت «کودتای سرخ» احسان الله خان، وزیر پست و تلگراف شد- از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به ویژه میرزا کریم خان رشتی، به رابطه با «اینتلیجنس سرویس» سازمان اطلاعاتی و امنیتی انگلیس شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم خان رشتی و سردار محیی، مبصر الملک و سعید الملک، را به عنوان بهایی فعال می شناسیم.»(2) فتح الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) برادر دیگر ایشان است که در آستانة کودتای 3 اسفند 1299 رئیس الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود.» (3)  
 فرآیند نفوذ
در آغاز نهضت، هر داوطلب برای عضویت در سلک جنگلی ها باید گزینش می شد. این امر موجب می گردید گروه کوچک "احرار جنگلی" جمعی شجاع، مومن، مردمی، بسان بسیجیان مخلص امروز باشند و نهضت، از وجود عناصر نفوذی، فرصت طلب، مادی گرا و جبون مصون بماند.

ابراهیم فخرایی، یکی دیگر از همراهان میرزا، می نویسد: «داوطلبان عضویت جنگل می بایست علاوه بر نداشتن سوء شهرت، سوگند وفاداری یاد کنند و خدا و وجدان را به شهادت بطلبند؛ چه توهّم اینکه پای افراد بی شخصیت به داخل جنگل باز شود و پیشرویهایشان را با کارشکنیها متوقف سازد، زیاد بود...» (4)
برای آشنائی با خلوص و ایمان مذهبی احرار جنگل، گزارش ارسالی «مأمور اطلاعاتی اعزامی حزب بلشویک به جنگل» به باکو، درباره شخصیت میرزا کوچک خان شاهد مستند قابل توجهی است: «ثابت قدمیِ فوق العاده میرزاکوچک خان و دقت فوق العاده، علاقه و همدردی او نسبت به اطرافیان، و وضع وخیم روستاییان و خویشاوندان، احترام شدید اطرافیان و علاقه به او برانگیخته است... زندگی کوچک خان خیلی ساده است، او در اتاق ساده ای زندگی می کند، همراه رفقای خود و مجاهدها، روی تشکِ کاه می خوابد، هیچ گونه مبل و زرق و برقی که مخصوص خان هاست، وجود ندارد. او زندگی کاملاً متواضعانه ای دارد، سیگار نمی کشد، خوش گذرانی نمی کند، مشروب نمی خورد و از ساعت شش صبح تا نصف شب کار می کند.»
اما با فراگیر شدن نهضت جنگل، دقت در فرآیند گزینش اعضای جدید نهضت، کاهش یافت و افرادی به نهضت راه یافتند که از نظر شخصیتی مقابل میرزا کوچک خان بودند و در عمل نیز به تقابل با وی روی آوردند.
چنانکه فخرایی می نویسد: «از آن زمان که رعایت این سنّت اهمال رفت و شعار صوفی منشانه "هر که خواهد گو بیا" مدار عمل واقع شد و عناصر پلید توانستند خود را به صف یاران موافق جا بزنند صفوف متحد جنگلیها در هم شکست و جدایی در میان سران افتاد...» (5)
مدنی یکی از یاران میرزا کوچکخان  که عضو شورای "اتحاد اسلام" و مدیر روزنامه پرورش بود در خاطرات خود، می نویسد: «همراهان میرزا کوچک را میتوان به صورت دو دسته متمایز از هم شناخت: یک عده از "احرار برجسته" که از اول طلوع آزادی ایران تا خاتمه انقلاب جنگل همه اوقات با میرزا کوچک همعقیده و همقدم بوده و در تمام سوانح و حوادث با او همراه، و دقیقه ای از عقیده پاک و نمونه راسخ و محکم خود منحرف نشده اند. دسته دیگر، از همراهان سست عقیده و منفعت پرست بودند که در جریان انقلاب از آزادیطلبی و وطنخواهی منصرف گشته و در اثنای فداکاری دنبال منافع خصوصی رفته و مسلک و مرام و تمام منافع ملی و مملکتی را به بیگانگان و خائنین داخلی فروختند.(6)
نبود دقت لازم در عضوگیری نهضت موجب گردید افرادی به درون نهضت را یابند که نه تنها ایمان و خلوص "احرار جنگلی" را نداشتند بلکه با قدرت یافتن آنها در نهضت، خوی دنیاگرایی و ریاست طلبی نهضت را به انحراف کشاند.
عناصر فرقه دست آموز بهائی و وابسته به شبکه جاسوسی انگلیس(ام. آی 6) و حتی کمونیستهای وابستگان به شوروی مارکسیستی به درون نهضت راه یافتند و با تبلیغات ضد اسلامی، موجبات تردید مردم گیلان، مازندران و اردبیل در حمایت از نهضت را مهیا ساختند. در ادامه به معرفی اجمالی مهمترین چره بهایی از این، چریک های مخفی و منحرفان فرصت طلب می پردازیم.
  «احسان اللّه خان دوستدار»
وی یک بهائی بود که با اسداله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده، حسین لله، حیدرخان عمو اوغلی و محمدنظرخان مشكات الممالك کمیته مجازات را تحت مدیریت سفارت انگلیس تشکیل دادند تا رهبران بصیر و آگاه نهضت مشروطیت را ترور کنند. احسان الله خان، در جریان رسیدگی به پرونده قتلهای این کمیته توانست به قفقاز بگریزد «كمیته سیمرغ» در افشاگری خود خطاب به رئیس الوزرا كه پس از قتل احمدخان صفا، مسؤول پرونده كمیته مجازات در نظمیه، منتشر شد، می نویسد: «احسان الله خان، قاتل منتخب الدوله و احمد آقای روحی و میرزا ضیاءالله كه عضو عمده كمیته تروریست بودند، هر كدام در یك محلی مشغول عیش و نوش می باشند... ما، كه بر تمام احوال و اسرار اطلاع داریم، نخواهیم گذاشت كه كابینه وزرا از طایفه «بهائی» تشكیل شود زیرا كه اینها شروع به وزیركشی هم خواهند كرد تا اینكه دیگر كسی زیر بار وزارت نرود و میدان را برای خود مصفا نمایند... این رشته سر دراز دارد». (7)
احسان الله خان، بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد، از قفقاز بازگشت و به نهضت جنگل پیوست و کوشید در همراهی با میرزا کوچک خان، در کادر رهبری نهضت جنگل جای گیرد. با این همه منابع تاریخی شخصیت وی را متزلزل و در عین حال ریاست طلب، توصیف می کنند:
«احسان اللّه خان که در تهران مرتکب قتل شد و به جنگل پناه آورد و جنگلیان به خاطر پناهنده شدن او را تحویل ندادند.. احسان اللّه خان در ترور صدرالعلماء مجتهد تهران نقش داشت و از پیروان فرقه ضالّه بهائیت محسوب می شد. او به بلشویکها گرایش داشت و ریاست طلب بود.» (8)
هنگامی که نهضت جنگل در رشت، کمیته انقلاب تشکیل داد، احسان الله خان، عضو کمیته انقلاب گردید و در ستاد ارتش انقلاب به نام «آرمیا» نیز عضویت یافت. اما با اینکه پای وی به مراتب عالی نهضت جنگل رسیده بود، دلش با اجانب و اصحاب قدرت بود.
سفارت انگلیس، گزارش می دهد که احسان االه خان «با کنسول شوروی در طالش به صورت محرمانه ملاقات داشت.» (9)
همچنین «سرانجام با رضاخان نیز آشتی نمود.  (10)

احسان الله خان اندکی بعد، ماهیت خود را نشان داد و با میرزا کوچک درگیر شد و به دشمن سرسخت وی تبدیل شد و رهبران نهضت را به صف آرایی در مقابل هم واداشت. (11)
گویا هدف وی تبلیغ کمونیسم در نهضت جنگل بود. این هدف می توانست با تطمیع مادی یا جلب نظر کمونیست ها و کسب قدرت در آینده، برای او مهم شده باشد. البته میرزا کوچک خان، نمی توانست در برابر اقدامات ضد دین او آرام بنشیند. او که می دید تحرکات کمونیست ها در گیلان، چقدر موجب بدنامی نهضت جنگل، شده است، در نامه ای به احسان اللّه خان و خالو قربان، می نویسد: «من همیشه عقیده داشته ام و هنوز هم دارم که "افکار عامه"، هر نهضت ملی را پیشرفت میدهد نه آهن و آتش. تبلیغات صادقانه و نجیب مردم و احترام به "عقاید" و عادات ملی و مملکتی مؤثرتر از صدها هزار قشون و آلات نارحه است. اهالی مشرق زمین و خاصه ایرانیها که همیشه "مذهبی"اند، زیربار هیچگونه مرام افراطی و خشن و تند نمی روند... آقایان (وابسته به شوروی، به نهضت جنگل) ورود (نفوذ) کردند و مقرّر شد... در امور داخلیمان بی مداخله(باشند)، و زمام انقلاب (جنگل) دست ایرانی باشد و از تبلیغات افراطی خودداری شود... بدون اطلاع کمیته و شورای انقلاب، قشون (حیدر عمو اوغلی) از روسیه وارد شد، تبلیغات کمونیستی آغاز و متعاقبش دخالتها و اذیتها و پس از آن، کودتای شب چهارم ذیقعده 39 و گرفتن زمام امور در دست و تصرف اموال مردم و تعرض به عرض و ناموس و کشتار مردمان بیطرف و حمل آذوقه اهالی به قفقاز و آواره ساختن مردم از خانه و زندگی... افسوس که قدمی از گیلان بیرون نرفته اید تا بدانید که افراد ایرانی در برابرتان مسلح شده و جنگ با انقلابیون را «جهاد مقدّس» نام گذارده اند و عملیات خشنتان آنها را به دامان بیگانه انداخته است. نام سوسیالیست و بلشویک به حدی منفور شده که کسی حتی در خواب میل ندارد آن را بشنود.» (12)
گرچه میرزا کوچک خان، کمونیسم را نپذیرفت اما تبلیغات کمونیست ها، نهضت جنگل را نزد برخی افراد بدنام کرد و زمینه فتوای جهاد از طرف عالمان دینی نظیر حاج میرزا علی اکبر مجتهد اردبیلی علیه انقلابیون، را فراهم نمود و قدرت نهضت جنگل را ضعیف کرد. ذکر این نکته را هم لازم می دانیم که از زمان انشعاب کمونیست ها از نهضت جنگل، به کمونیستها و وابستگان به شوروی «انقلابی» و کسانی که به عقاید دینی و ارزشهای اسلامی وفادار بودند «جنگلی» می گفتند. اغلب جنگلی ها، از همان "احرار" وارسته و مومنی بودند که از ابتدا بر پای] آرمانهای اسلامی با میرزا کوچک خان همراه شده بودند.
با این وصف، احسان الله خان، در توطئه های گوناگون علیه نهضت اسلامی جنگل و رهبر آن میرزا کوچکخان نقش ایفا کرد.  (13)
خوی ریاست طلبی، تمایل به اصحاب قدرت و ثروت و تزلزل شخصیتی وی را باید ناشی از نفاق و فقدان ایمان مذهبی وی ببینیم. وی پس از شکست نهضت جنگل، در مقاله ای که در مجله «نوی وستک» در مسکو چاپ کرد میرزا کوچکخان را از آزادیخواهان دست راستی(نه کمونیست و چپگرا) و خود را ناچار به همکاری با او دانسته و اعتراف کرده که "هرگز نماز نخوانده" است.» (14)
برخی از منابع تاریخی نیز احسان الله خان را آلوده به مواد مخدر و مشروبات الکلی توصیف می کنند. «چنین فردی با نفوذ در نهضت جنگل و با نیرنگ و تظاهر، از رهبران آن شد؛ به گونه ای که میرزا کوچکخان مناطقی را که در اختیار داشت به سه بخش اداری تقسیم نمود و لاهیجان و تنکابن را با دو هزار مرد مسلح زیرنظر او قرار داد.» (15)
«مأمور اطلاعاتی اعزامی حزب بلشویک به جنگل» که پیشتر گزارش ارسالی وی به باکو درباره شخصیت میرزا کوچک خان را خواندیم درباره «احسان الله خان» نیز می نویسد: «احسان الله خان... دارای شخصیت ضعیف، خودخواه، دارای نظرات اغراق آمیز و آدمی شهرت پرست است. او جزو فرقه بابی ها (یکی از فرقه های ایران) است و پدر زن او «میرزا حسن خان» یکی از مقامات مهم این فرقه است. از مشخصات ویژة او عدم ابتکار و نداشتن آگاهی سیاسی است. احسان الله معتاد و الکلی است به طوری که مصرف "ودکا"ی او در روز، پنج بطری و مصرف تریاکش تا دو مثقال است و این مقدار زیادی است. او در اثر نفوذ گروه سردار محیی سریعاً ترقی کرده است... او می خواست کوچک خان را به مرام "باب" جلب کند ولی کوچک خان اعتراض کرد که حالا وقت پرداختن به مذهب نیست؛ لازم است برای آزادی وطن از انگلیسی ها و از ظلم شاه کار کرد. این امر سبب شد که این بابی، که به تدریج شبکه دسایس خود را تنیده بود، با دار و دسته خود از اردوی کوچک خان خارج شود... [سردار محیی] این شخص بی اراده و بی فکر [احسان الله خان] را مطمئن کرده بود که با برقراری کمونیسم در ایران، بهایی گری در ایران موفق خواهد شد و آن را مذهب رسمی اعلام خواهند کرد. این موضوع برای هر فرد بهائی اغواکننده است. این وعده احسان الله خان را کاملاً اغوا کرد که به منظور انتقام از (ادعای) تعقیب دیرینه بهائی ها توسط مسلمانان شعارها و اعلامیه هایی انتشار دهد... این بابی کهنه مغز، باور کرده بود که کمونیسم اجازه خواهد داد بهائی گری در ایران توسعه یابد و مذهب رسمی کشور شود. این بود عللی که احسان الله خان را از کوچک خان دور می کرد و موجب شد به دشمنان او بپیوندد». (؟؟)
پس از شکست نهضت جنگل، که به طور عمده در نتیجه دسایس احسان الله خان بود، وی به شوروی گریخت. اما او نیز فرجامی بهتر از دیگر مزدوران و "چریکهای مخفی" استعمار ییر نیافت. در دوره استالین، احسان الله خان به اتهام وابستگی به سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی 6) دستگیر و اعدام شد.
تورج اتابکی درباره اتهامات پرونده احسان الله خان می نویسد: «عاملیت سرویس های اطلاعاتی بریتانیا و ایران، طرفداری پر و پا قرص از فاشیسم، مبلّغ تبلیغات زهرآگین در میان ایرانیان ساکن اتحاد شوروی، عامل تحویل برخی از انقلابیون ایرانی به مقامات ایرانی، عنصری ضدّ بلشویک که با سازماندهی یک گروه 30 نفره از کارگران حوزه های نفتی تدارک عملیات تخریب را در حوزة نفتی باکو دیده بود».(؟؟)
نهضت جنگل قربانی استعمار پیر

گرچه در انهدام نهضت جنگل، قوای مرکزی(رضا خان) و قوای شوروی نقش جدی داشت و این عوامل در کنار برخی جاه طلبی ها و دنیاخواهی های افراد داخل نهضت انحطاط آن را زمینه سازی کرد اما عامل اصلی فروپاشی نهضت جنگل، همانند نهضت مشروطه، دست های مرموز استعمار پیر بود که چریکهای مخفی و اشرار بهائی را گاه حتی به نام کمونیسم در میان جنگلی ها نفوذ می داد. چنانکه احسان الله خان و همراهانش به ظاهر کمونیسم بودند و به یک انقلاب سرخ(کمونیستی) علیه جمهوری جنگل دست زد اما بعدها در شوروی به جرم جاسوسی برای انگلیس اعدام شد. شهبازی در این خصوص می نویسد:
پیشینة عملکرد احسان الله خان و دوستانش در ایران گواه آن است که سازمان اطلاعاتی شوروی در مورد احسان الله خان به بیراهه نرفته است. علاوه بر دو احسان الله خان و سردار محیی، موارد متعددی از حضور مأموران بهائی اینتلیجنس سرویس بریتانیا در صفوف نهضت جنگل وجود دارد. یک نمونه، «میرزا شفیع خان نعیم»، بهائی گیلانی، است که در انزلی به دست جنگلی ها به قتل رسید. نمونة دیگر، «غلامحسین ابتهاج» است که به وسیلة انقلابیون جنگل دستگیر شد. جنگلی ها قصد محاکمه و مجازات او را داشتند ولی با وساطت احسان الله خان دوستدار و میرزا رضاخان افشار آزاد شد. میرزا رضاخان افشار نیز بهائی بود و نقش مخرب و مرموزی در حوادث نهضت جنگل ایفا کرد. او در زمان آغاز نهضت پیشکار مالیه گیلان بود. به همراهی با جنگلی ها پرداخت و مسئول مالی «کمیته اتحاد اسلام» شد. او سپس 84 هزار تومان از پول کمیته را به سرقت برد و به تهران گریخت و بعدها به آمریکا رفت. افشار پس از بازگشت از آمریکا، مترجم هیئت آمریکایی میلسپو شد و در دوران سلطنت رضا شاه مشاغل مهمی چون حکومت گیلان (1307)، حکومت کرمان (1310) و استانداری اصفهان را به عهده داشت. نمونة دیگر «عبدالحسین نعیمی» است که در حوالی سال 1920 میلادی در صفوف جنگلی ها حضور داشت... عبدالحسین نعیمی پسر «میرزا محمد نعیم»، شاعر معروف بهائی (اهل روستای فروشاه سده اصفهان)، است. میرزا محمد نعیم پس از مهاجرت به تهران در سفارت انگلیس به کار پرداخت. عبدالحسین نعیمی نیز چون پدر، کارمند سفارت انگلیس در تهران بود. (16)

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1.    دربارة خاندان بهائی دوستدار (ساری) مراجعه شود به: تاریخ ظهور الحق، ج 8، ق 2، ص 818. آرامش دوستدار (بابک بامدادان
2.    ( تاریخ ظهور الحق، ج 8، ق 2، صص 776-777
3.    دربارة خاندان اکبر )خان اکبر) و نقش ایشان در تحولات معاصر ایران بنگرید به: میرزا کریم خان رشتی، چهرة مرموز تاریخ معاصر ایران، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 3، صص 49-55
4.    ابراهیم فخرایی. سردار جنگل میرزا کوچکخان. چ پنجم. تهران. جاویدان. 1354. ص 53
5.    ابراهیم فخرایی .همان
6.    میراحمد مدنی. جنبش جنگل و میرزا کوچکخان. به کوشش سید محمّدتقی میرابوالقاسمی. تهران. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. 1377. ص 30
7.    عبداله شهبازی، تاریخ معاصر ایران، ش 27، صص 44 – 45
8.    شاهپور آلیانی، نهضت جنگل و معین الرعایا )حسنخان آلیانی). تهران. میشا. 1375. ص 57
9.    غلامحسین میرزا صالح. جنبش میرزا کوچکخان بنابر گزارشهای سفارت انگلیس. نشر تاریخ ایران. 1369. ص 126
10.    غلامحسین میرزا صالح، پیشین، ص 72
11.    ابراهیم فخرایی. همان. ص 346
12.    ابراهیم فخرایی، پیشین، ص 319ـ323
13.    ابراهیم فخرایی، پیشین، ص 366 و 420
14.    ابراهیم فخرایی، پیشین، ص 451ـ452
15.    غلامحسین میرزا صالح، پیشین، ص 20
16.    عبد الله شهبازی. همان
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#49
خیلی زیبا بودددد
پاسخ
#50
عاقبت شیخ احمد احسایی

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 5
او براساس پيشينه‏ ي فکري صوفي منشي، در عين آن که شيعه بود، اعتقاد به چهار اصل داشت که عبارتند از: 1 - خدا 2 - پيامبر 3 - امام 4 - باب امام (يعني واسطه مخصوص بين امام و مردم) و مدعي بود که من نايب و باب خاص امام زمان (عج) هستم.
او در آخر عمر وقتي که تصميم به مسافرت به مکه گرفت، يکي از شاگردانش به نام «سيد کاظم رشتي» را جانشين خود کرد، و از مريدانش خواست که در غياب خود و پس از مرگش از سيد کاظم رشتي پيروي کنند
درگذشت شيخ احمد
به هر حال احسايي همزمان با حمله وهابيون به عتبات  از کربلا به مکه رفت و سپس از راه مکه عازم موطن خود گرديد،( 1) اما در نزديکي مدينه در سال 1241 ق. درگذشت ( 2)،نبيل در تاريخ خود سالمرگ شيخ را اين گونه بيان ميکند :
وفات شيخ   احمد  احسائي در  سال١٢٤٢ هجري  اتّفاق. افتاد   مدّت عمرش هشتاد ويکسال  بود قبرش در مدينۀ منوّره درقبرستان بقيع  پشت ديوار مرقد   حضرت رسول عليه السّلام است( 3)
ميرزا محمدباقر خوانساري صاحب کتاب روضات الجنات تاريخ فوت شيخ را 1243هـ.ق، در 90 سالگي ذکر مي نمايند .( 4)

تأليفات شيخ احمد احسائی
1. جوامع‏ الکلم
است که در دو جلد چاپ شده است و حاوي پاسخهاي او به سؤالها و نيز قصائدي در رثاي امام حسين، عليه‏السلام، است.
2.  شرح الزيارة الجامعة الکبيره
بزرگترين و معروفترين اثر احسايي است که در چهار مجلد منتشر شده است
. 3.  حياةالنفس في حظيرة القدس
که کتابي مختصر در اصول عقايد مي‏باشد. از ديگر آثار منتشر شده احسايي مي‏توان از شرح العرشيه، شرح المشاعر، العصمة و الرجعة، الفوائد، مجموعة الرسائل، و مختصر الرسالة الحيدرية في فقه الصلوات اليومية نام برد

پی نوشت :
 
 1 ـ دليل المتحيرين ص ٥٢
 2 ـ موسوعة طبقات‏ الفقهاء، ج‏13، ص: 81
 3- عبدالحميد اشراق خاوري . مطالع الانوار (تلخيص تاريخ نبيل زرندي) مؤسسه ملي مطبوعات امري ص16
 4 - «روضات الجنات»، ج1، ص94
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  عاشورا و تاسوعا چیست؟
  دلیل ملقب شدن امام هشتم، علی ابن موسی، به رضا چیست؟
  فشار قبر چیست؟؟؟
  نام دو فرشته نگهبان انسان چیست؟
  عاقبت کسی که خودکشی می کند چیست؟
  علت مخفی بودن شب قدر چیست؟
  فرق صحت یک عمل با قبولي عمل در چیست و ملاک آن کدام است ؟
  علت مخفی ماندن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چیست؟
  علت احیای ایام فاطمیه چیست؟
  طریقه و آداب توسل به اهل بیت علیهم السلام چیست؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان