امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نقد «دستور زبان فارسی معاصر» ژ.لازار

#1
برای آموزگارانِ زبان‏های بیگانه، گذرگاه میان‏زبانی پدیده بسیار آشنایی است. در این گذرگاه، زبان‏آموز در روند دریافت زبان بیگانه، دست به الگوسازی‏هایی بر مبنای زبان مادری‏اش می‏زند تا آن چه را که از این زبان بیگانه می‏فهمد در سامانه‏ای آشنا پذیرا شود. این دوران گذر با تفکیک نسبی دو سامانه زبانی،یعنی زبان مبداء و زبان مقصد در روند طولانیِ زبان‏آموزی کم‏رنگتر می‏شود، بی این که هرگز حذف شود.

نقد «دستور زبان فارسی معاصر» ژ.لازار

در نوشته پیش رو به بررسی کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» نوشته ژیلبر لازار می‏پردازیم. ترجمه فارسی این کتاب در سال 1389 خ. (2ظ 1ظ م.) در تهران منتشر شده است. بنا به سرشناسه کتاب فارسی، این کتاب از چاپ نخست کتاب (سال 1957 م.) ترجمه شده است. البته مترجمِ متنِ فارسی کتاب، در یادداشت خود نوشته است که از متن انگلیسی کتاب نیز بهره گرفته است.

در نوشته پیش رو، محتوای کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» را در حد توانمان در چهار بخش بررسی کرده‏ایم؛ گردآیه زبانی، دستور زبان، گروه‏های دستوری و تفسیر نادرست داده‏های زبانی این چهار بخش را تشکیل می‏دهند. مبنای نقد ما از کتاب یادشده، به تناوب ویراست دوم کتاب به زبان فرانسه (2ظ ظ 6 م.) و برگردان فارسی کتاب بوده است و اگر ضرورتی هم دست داده، به ویراست انگلیسی آن رجوع کرده‏ایم.

1. گردآیه زبانی

گردآیه زبانی گروهی از سازه‏های زبانی را در برمی‏گیرد که در پیوند با تحلیلی که بنا است صورت بگیرد در پاره‏ای از خصوصیات با یکدیگر همگن باشند. همین سازه‏های زبانیِ گردآیه است که در روند تحلیلی و یا توصیفی به کار نمونه آوردن می‏آیند.

در پیشگفتار چاپ نخست متن فرانسوی کتاب (1956 م.)، که در چاپ سال 2ظ ظ 6 م. هم آمده است، نویسنده، با تاکید بر این که در آثار ادبی پرشمار، زبان روزمره بیش از بیش به کار می‏رود، بر آن شده است که به دستور زبان فارسی در گفتار و در نوشتار به گونه‏ای که در تهران به کار می‏رود بپردازد. وی، از میان نویسندگان معاصر بیشتر از همه از نوشته‏های صادق هدایت نمونه آورده است و پس از او از نوشته‏های دیگر نویسندگانی چون محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، علی اکبر دهخدا، عبدالرحیم طالبوف و فضل‏الله صبحی یاد کرده است. در میان آثار دیگر نویسندگان، از نوشته‏های علی دشتی، محمد قزوینی، ملک الشعراء بهار، احمد کسروی تبریزی و مجتبی مینوی بهره برده است. افزون بر اینها، موارد متفرقه ی دیگری هم بخشی از گردآیه ژ. لازار برای نوشتن این کتاب بوده‏اند.

آن چه که هدایت و صبحی و دشتی را در یک پژوهش «زبان‏شناسانه» کنار هم می‏نشاند، بی‏تردید پیوستگی زبانی‏شان به گویش تهرانی نیست و باید دنبال همگنی آنها در جای دیگری بود!

ناگفته پیدا است که زبان، و به ویژه زبان گفتاری، کاملاً وابسته به خاستگاه و متن اجتماعی‏ای است که در درون آن پدیدار می‏شود. مشخصه‏های زبان گفتار از روستا به روستا و از شهر به شهر و حتی در بخش‌های مختلف برخی شهرها فرق می‌کند. چه می‏شود که زبان گفتاری گویش «تهرانی» - حتی اگر نویسنده به یقین رسیده است که این گویشِ مورد نظر ایشان بر گویش همه تهرانی‏های آن روز تعمیم‏پذیر بوده است - نماینده «زبان فارسی معاصر» باشد و برای آن «دستور»ی هم بر مبنای این داده‏ها نوشته شود؟

2. دستور زبان

ژ. لازار در آغاز پیشگفتارش می‏نویسد: «امیدواریم که این دستور زبان برای کسانی که فارسی را آموزش می‏دهند و کسانی که آن را فرامی‏گیرند و همچنین برای زبان‏شناسانی که می‏خواهند منابعی درباره زبان ملی ایران معاصر بیابند مفید باشد.» این کتاب، بر خلاف آن چه نویسنده می‏گوید، نه دستورِ زبانِ ملی ایران است و نه می‏تواند به کار آموزش این زبان بیاید. در ادامه به این مسئله می‏پردازیم.

الف. دستورِ زبان در گسترده‏ترین معنای خود، توصیف و تشریح کامل بنیادهای سامانده هر زبان است. ساختار کتاب لازار هیچ نشانی از این رویکرد ندارد.

ب. اگر دستور زبانی بخواهد آموزشی هم باشد، باید بتواند انشایی و تجویزی هم باشد و توصیفی یکدست و فراگیراز زبان به دست دهد که بر مبنای آن زبان‏آموز بتواند فراورده‏های زبانی خود را سامان بخشد و آموزگار زبان هم بتواند بر همین مبنای دستور زبانِ پذیرفته سره را از ناسره بازشناسد و زبان‌آموز را راه درست بنمایاند. زبان‏آموز این «دستور آموزشی زبان فارسی» زمانی به دست‏انداز می‏افتد که بخواهد ضمیرهای شخصی متصل -ش و -ت را در نمونه‏های زیر یاد بگیرد:

- بابا جون کوشش؟ ص. 141 م. فار.

- اونوختش، ص. 141 م. فار.

- کوشت؟[25] ص. 1ظ 2 متن فرا.

- تو رو دوسِّت دارم. ص. 136 م. فار.

- مهتی [=مهدی]، ص. 134 م. فرا.

آیا بنا است که زبان‏آموزِ خارجی بر مبنای این عبارت‏ها فارسی یاد بگیرد؟

نکته درخور توجه دیگر این است که در این کتاب، نمونه‏های فراوانی از فهم داده‏های دستور زبان فارسی در قالب مفهوم‏های دستور زبان فرانسه به چشم می‏خورد، که البته همچنان که گفتیم ریشه در دوران گذار میان‏زبانی زبان‏آموز دارد.

3.گروه های دستوری

بنا به دستور رایج زبان فارسی، گروه‏های دستوری واژه‏های فارسی عبارت اند از: اسم، ضمیر، فعل، صفت، قید، صوت و حرف. گروه‏های دستوری جنس واژه را مستقل از کارکرد آن در جمله تعیین می‏کنند. اگر به نقش واژه در درون جمله بپردازیم وارد گفت‏وگویی نحوی می‏شویم و در این حال واژه‏ها را می‏توانیم بر مبنای نقش‏هایی که دارند بررسی کنیم.

الف. گروه‏های دستوری ترکیبی

· صفت-قید / قید-صفت: در زبان فارسی، مانند بسیاری زبان‏های دیگر، برخی واژه‏ها به چند گروه دستوری تعلق دارند. اما نویسنده بر پایه این که در زبان فارسی واژه «عاقلانه» را هم می‌توان در عبارت «رفتار عاقلانه» به عنوان صفت و هم در عبارت «او عاقلانه جواب داد» به عنوان قید به کار بُرد، گروه دستوری جدیدی به نام «قید-صفت» برساخته است.

· قید-اسم. نویسنده با این توضیح که مقوله قید در زبان فارسی به خوبی روشن نیست و با مقوله صفت و اسم تداخل دارد، گروه دستوری جدیدی به نام «قید-اسم» را ارایه می‏کند.
ژ. لازار در آغاز پیشگفتارش می‏نویسد: «امیدواریم که این دستور زبان برای کسانی که فارسی را آموزش می‏دهند و کسانی که آن را فرامی‏گیرند و همچنین برای زبان‏شناسانی که می‏خواهند منابعی درباره زبان ملی ایران معاصر بیابند مفید باشد.» این کتاب، بر خلاف آن چه نویسنده می‏گوید، نه دستورِ زبانِ ملی ایران است و نه می‏تواند به کار آموزش این زبان بیاید.

ب. گروه های دستوری برساخته

افزون بر این گروه‏های دستوری ترکیبی، خواننده کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» با اختراع گروه‏های دستوری نوینی هم روبرو می‌شود. نمونه‏هایی از این گروه‏های دستوری نوزاده را در این جا می‏نویسیم:

- واژه «دیگه» که در جمله «بیا دیگه!» آمده است، به گفته ژ. لازار ذره‏ای است که به کار تاکید می‏آید. ص. 117 و 118، م. فرا.[38]

- نشانه نهی[39] «مَـ» را نویسنده «ذره نهی» نامیده است. ص. 135 و 151 م. فرا.[40]

- نویسنده قید «هم» را در ترکیب «شما هم – شمام» ذره نامیده است. ص. 47، م. فرا.

... .

4. تفسیرهای نادرست داده‏های زبانی

در این قسمت به برخی تفسیرهایی می‏پردازیم که در بخش‏های مختلف کتاب از داده‏های مختلف زبانی شده است:

- از آنجا که نویسنده کتاب بحث صرف و نحو را با هم درآمیخته، در تحلیل جمله «سفیدهاش خیلی قشنگه» (ص. 1ظ 4، م. فار.) به این نتیجه رسیده که در زبان فارسی، صفت هم جمع بسته می‏شود. حال آن که در این جمله، صفت بدل از اسم است (لباس‌های سفید) و در نقش بدل، جمع هم بسته شده است.

- نویسنده ادعا کرده صفت تفضیلی بی‌متمم، معنی تاکید دارد، مانند «آقا زودتر بیا» یا «سگ تو اطاق که باشه کمتر اذیت می‌کنه» (ص. 11ظ ، م. فار.). حال آن که در این دو عبارت، «زودتر» و «کمتر» قید تفضیلی اند نه صفت، و هیچ ربطی هم به تاکید چیزی ندارند.

- ژ. لازار صرف فعل «بودن» را به صورت «هستم / هستی / هست / هستیم / هستید / هستند» آورده است (ص. 168، م. فار.). حال آن که اینها صورت‏های صرفی فعل «هستن»‌اند نه فعل «بودن». البته نویسنده صورت امری آن را هم «باشید» دانسته شده است.[48] شاید نیازی نباشد که به نویسنده یادآوری کنیم که در زبان فارسی فعل «باشیدن» هم وجود دارد.

- در صفحه 224 (م. فار.)، نوشته شده است در صورت‏هایی، یک حرف اضافه می‏تواند به جای «را» به کار رود و مثال‏هایی آورده است مانند «تو را گفتم» و «خدا را شکر». آشکار است که «را» حداقل در این دو مورد با هم متفاوت اند و نقش‏های یکسانی ندارند.

- یکی دیگر از «نکته‏گویی‏های» کتاب آن است که عنوانِ کسان یا واحد اندازه‌گیری را نوعی اضافه دانسته که در آن نشانه اضافه حذف شده است، یعنی به نظر ژ. لازار در ترکیب‏های «شیخ سعدی»، «خواجه حافظ» و «سه سیر پیاز» ما با مضاف و مضاف‌الیه سروکار داریم. (ص. 92، م. فار.)

- ژ. لازار بر پایه گویش تهرانی گفته است که دو نویسه «ق» و «غ» مانند هم خوانده می‌شوند (ص. 5، م. فرا.) و از این رو «غذا» و «قضا» را مانند هم qazۆپ نوشته است. باید یادآور شویم که در استان‏های دیگر ایران (مانند یزد و کرمان و کردستان) و به ویژه در افغانستان و تاجیکستان (که آنها هم به «فارسی معاصر» سخن می‏گویند) این دو صدا متفاوت از هم به زبان می‏آیند.[49]

... .

و سخن پایانی

افزون بر کاستی‏هایی که این کتاب در شناخت و شناساندن داده‏های زبانی فراهم‌آورده‏اش دارد و به برخی از آنها اشاره کردیم، به نظر می‏رسد که رویکرد ویژه‏ای سرنوشت این گونه نوشته را پیشاپیش رقم زده است و خود در جنبه‏های گوناگونی جلوه کرده است.

نخست این که این رویکرد تقلیل‏گرا است و زبان ملی مردمانی را به گویش عامیانه قشرهایی در پایتخت فرومی‏کاهد و می‏خواهد که داده‌های این گویش را به همه آن زبان تعمیم دهد. دوم این که این رویکرد، رویکردی مدرن است، در معنی سنّت‏گریز آن، و در نتیجه هر آنچه را که ریشه در ژرفای تاریخ ملتی دارد برنمی‏تابد و دست‏وپاگیر می‏داند. بخشی از پی‏آمدهای آن هم کنار نهادن آشکار و اعلام شده نوشته‏های ادبی است که مولف آنها را کهنه می‏داند.

این چشم بر هم نهادن بر سُنّت‏های ادبی، البته تنها نوشته‏های بزرگان تاریخی ادب فارسی چون فردوسی و سعدی و مولوی را شامل نمی‏شود، بلکه هم‏عصران خودش را هم که ادبی می‏نویسند در بر می‏گیرد. اگر هم به صادق هدایت توجه شده است به نوشته‏هایی از وی ارجاع داده شده است که غوطه‏ور در روزمرّگی، زبان ناسخته عامیانه را تکرار می‏کند. رجوع نکردن به نوشته‏های هیچ کدام از دستور‌نویسان ایرانی هم بیش از آن که نشان از یگانه بودن اندیشه‏های نویسنده فرانسوی زبان درباره زبان فارسی باشد، نشان از جامع نبودن نگاه ایشان به این زبان دارد. ناگفته هم نگذاریم که خواننده در پایان این کتاب، هیچ کتاب‏نامه‏ای نمی‏بیند.


منبع: انسان شناسی و فرهنگ- یوسف امیری، محسن حافظیان
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Eye-blink کتاب زبان بدن (چگونه افکار دیگران را بخوانیم)
  اموزش زبان کره ای :)
  معرفی کتبی برای آموزش زبان عربی
  برای حفظ موجودیت زبان فارسی چه کرده ایم؟
  برگزاری نشست «پاسداشت زبان و ادبیات فارسی در منطقه اکو»
  نکاتی راجب زبان و ادبیات ترکیی
  سخت ترین زبان دنیا چیست؟!
  چرا نمیتوان کلمات بیگانه را -یکسره- از زبان حذف کرد!؟
  تاثیر فضای مجازی بر ادبیات و زبان فارسی
  کدام کتاب برای نخستین بار تحولات ادبی و هنری معاصر را نشان داد؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان