امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نویسنده‌هایی در مظان اتهام!

#1
جنگ برای بسیاری از نویسنده‌های بزرگ دنیا منبع الهام بوده و هرچه باشد این هم نظری است که: «در مرکز رمان‌های بزرگ همیشه یا جنگ حضور دارد یا عشق.» در ایران ما هم نویسنده‌های زیادی از اعاظم قدما تا جوان‌ترها و تازه‌کارها با الهام از جنگ تحمیلی هشت‌ساله دست به خلق آثار داستانی زده‌اند و هنوز هم می‌زنند؛ گرچه کم‌کمک نسلی از نویسنده‌ها دارد وارد بازار ادبی می‌شود که هیچ خاطره و یادگاری از جنگ ندارد و متولد سال‌های بعد از امضای قطع‌نامه صلح است.در کلی‌ترین تقسیم‌بندی آثار مربوط به ادبیات جنگ هشت‌ساله ایران و عراق را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد.گروه اول آنهایی هستند که به «دفاع مقدس» می‌پردازند و هدف‌شان بیشتر به تصویر کشیدن رشادت‌های نیروهای خودی و جنایت‌های دشمن غاصب است و گروه دوم آنهایی هستند که مفهوم «جنگ» را به‌عنوان پدیده‌ای شوم و خانمان‌برانداز در کانون تمرکزشان قرار می‌دهند، به خصلت‌های فرازمانی و فرامکانی آن می‌پردارند و خیلی تلاشی برای نزدیک شدن به نگاه رسمی نمی‌کنند. از جمله نویسندگان شناخته‌شده و صاحب نگاه در این حوزه می‌توان از احمد دهقان‌، داوود غفارزادگان، مجید قیصری و محمدرضا بایرامی نام برد؛ در ادامه دیدگاه‌های این نویسندگان را درباره جنگ و نوشتن از آن بازخوانی و مرور می‌کنیم.

***

احمد دهقان نویسنده رمان «سفر به گرای 270 درجه» و مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» که خود در جنگ حضور داشته است، درباره نوشتن از جنگ می‌گوید: یکی از امتیازهای بزرگ جنگ، فرهنگ جبهه بود. فرهنگی که حاصل زندگی مشترک انسان‌های آرمان‌گرا در شرایط خاصی است که آن‌ها را متحول ساخته و بسیاری با به یادآوردن آن لحظات و آن روزها و آن آدم‌ها، حسرت آن را می‌خورند. آدم‌هایی هم که از جنگ هشت‌ساله برگشتند، به گذشته که نگاه می‌کنند، جنگ را زیبا می‌بینند. در این فرهنگ، کشت و کشتار جایی ندارد و همه در خاطرات‌شان از زندگی زیبای مشترک و با هم خندیدن‌های‌شان می‌گویند.

او در این گفت‌وگو که چند سال قبل انجام شده اظهار می‌کند: در این روزها عده‌ای می‌گویند ادبیات جنگ به بن‌بست رسیده و حجم آثار زیاد است، ولی یکی را هم نمی‌توانی بخوانی؛ در حالی‌که ادبیات جنگ می‌تواند باعث سرافرازی ما باشد. همچنان که بسیاری از بزرگان ادبیات آرزوی نوشتن درباره آن را دارند.

دهقان درباره فضای انتقادی نسبت به آثار خود نیز می‌گوید: عده‌ای افراطی همه آدم‌ها را در خط‌کشیِ ساختگی خود جا می‌دهند و نویسندگان را طبقه‌بندی می‌کنند. آنان نمی‌خواهند نویسنده خودش باشد و چنان جوی ایجاد می‌کنند که ادبیات ریا و دروغگویی شکل می‌گیرد؛

این داستان‌نویس در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به لزوم تغییر زاویه نگاه داستان‌نویس دفاع مقدس در سال‌های ابتدایی و سال‌های بعدتر می‌گوید: کسانی که امروزه یخه‌درانی می‌کنند و فریاد می‌کشند، بی‌هنرانی هستند که در جنگ حتا از دور هم دستی بر آتش نداشته‌اند، ولی همه‌چیزشان را از جنگ دارند، که اگر جنگی نبود، امروز در سر چهارراه‌ها می‌دیدی‌شان که آکاردئون می‌زنند.

***


کسانی که امروزه یخه‌درانی می‌کنند و فریاد می‌کشند، بی‌هنرانی هستند که در جنگ حتا از دور هم دستی بر آتش نداشته‌اند، ولی همه‌چیزشان را از جنگ دارند

مجید قیصری نویسنده رمان «جنگی بود، جنگی نبود» درباره فضای نوشتن درباره جنگ می‌گوید: به نظرم می‌رسد که فضای جنگ مانند دایره است. مانند سنگی است که در آب می‌اندازید و موجی ایجاد می‌کند که هرچه عقب‌تر می‌آید، بزرگ‌تر می‌شود؛ کوچک‌تر نمی‌شود. این‌ها الآن باید نوشته شوند؛ نه بعدا. به نظر من، جنگ حالا حالاها تأثیرش را بر همه چیز جامعه‌ ما می‌گذارد.

او درباره منتقدانی که به آثار متفاوت‌ جنگ انگ «ادبیات ضدجنگ» بودن می‌زنند اظهار می‌کند: ما داریم تلاش می‌کنیم فضای جدیدی ایجاد کنیم؛ اما عده‌ای نمی‌خواهند. در دنیا این‌گونه است که وقتی شما راه جدیدی را ایجاد می‌کنید، تشویق می‌شوید و بقیه آن را می‌بینند. این متأسفانه در کشور ما نیست.

***

داوود غفارزادگان درباره خلق آثار داستانی خوب درباره جنگ و همچنین وضعیت نهادهای متولی حمایت از ادبیات دفاع مقدس در گفت‌و‌گویی می‌گوید: نهادها و ارگان‌هایی که با نیت خوب در این نوع ادبیات سرمایه‌گذاری کردند، نتیجه‌ خوبی نگرفتند، چون در ادبیات، حکومت و دولت فقط باید زمینه را برای چاپ آثار فراهم کند، ولی این‌که نهادهایی فقط از انتشار یک‌سری آثار حمایت کنند، تنها به سوءاستفاده برخی دامن می‌زند و باعث می‌شود برخی تنها برای استفاده‌های مالی وارد کار شوند که این مسأله در جهت خلق آثار خوب نتیجه‌ معکوس دارد.

نویسنده «فال خون» اظهار می‌کند: در نهادهای متولی برخی وقتی وارد می‌شوند می‌خواهند همه را درو کنند و در برابر ادبیات جدی جنگ موضع‌گیری می‌کنند و اتفاقا در برابر کارهایی که از طرف مردم پذیرفته شده و مورد استقبال واقع شده‌اند، موضع می‌گیرند.

غفارزادگان در ادامه درباره‌ این‌که چرا عده‌ای با عنوان‌هایی مثل ضدجنگ و سیاه‌نمایی قصد تخریب آثار و نویسندگان جدی حوزه‌ جنگ را دارند، می‌گوید: اگر در گذشته با نویسندگان این حوزه ملایم‌تر برخورد می‌شد، به این‌جا نمی‌رسیدیم که جلو انتشار کارهای خوب با بهانه‌هایی مثل ضدجنگ، سیاه‌نمایی و ضدانقلاب گرفته شود و اگر امروز هم زمینه فراهم شود، نویسنده‌هایی که فرم و زبان و حیات قلم و داستان را می‌شناسند، می‌توانند آثار پخته‌ای خلق کنند.

***

محمد‌رضا بایرامی درباره لزوم نوشتن از جنگ می‌گوید: ما هنوز از تبعات جنگ خلاص نشده‌ایم و به این زودی هم خلاص نمی‌شویم و به هر حال در معیشت ما و نوع رفتار دیگر کشور‌ها با ما دخیل بوده؛ به همین دلیل جنگ از جمله موضوعاتی است که نویسنده نمی‌تواند به آن نپردازد.

این نویسنده که آثاری را مانند «آتش به اختیار» و «سایه ملخ» منتشر کرده، درباره اطلاق سیاه‌نمایی به برخی از آثار جنگ نیز معتقد است: سیاه‌نمایی و واقع‌گرایی دو واژه‌ متفاوت هستند. اما بسیاری از آن‌هایی که می‌گویند چیزی سیاه‌نماست، منظورشان این است که واقعیت‌نماست و چون شاید روی‌شان نمی‌شود به صراحت، آن چیزی را که واقع‌نماست، تخطئه کنند، اول سیاه‌نما می‌نامندش تا بعد، پروژه زدن و تخطئه و حتا تحقیرش راحت‌تر انجام بشود.

بایرامی همچنین می‌گوید: جنگ یک حادثه‌ بزرگ و به شدت اجتماعی است که ابعاد اجتماعی، روان‌شناختی و تاریخی را توأمان دارد و شما وارد عرصه‌های اجتماعی، تحلیل اوضاع و احوال اجتماعی و حتا انتقاد می‌شوید و همه‌ این‌ها برای نویسنده‌ای که می‌خواهد کار کند، مشکل‌ساز می‌شود؛ بنابراین نویسنده‌ای وقتی روی کارش زحمت می‌کشد و بعد بد و بی‌راه هم می‌شنود، چه کار می‌کند؟ خیلی از وقت‌ها دو دو تا چهار تا می‌کند، با خودش می‌گوید بروم سراغ یک کار آدمیزادی، چه کاری است که این‌قدر زجر بکشیم و بد و بی‌راه بشنویم؟ اگر آدم عقل معاش داشته باشد، سراغ این کار نمی‌رود. عمری را که من صرف همین چند کار کردم، اگر صرف سرگرمی‌آفرینی می‌کردم، تاکنون چندده رمان پانصدصفحه‌یی عامه‌پسند نوشته بودم. این کار را نکردم و بعد از این هم نمی‌کنم. اما این فضا عرصه را برای کار جدی تنگ‌ می‌کند، بخصوص که عده‌ای هم دارند ترویج ساده‌پسندی و سهل نوشتن را می‌کنند و در جوایز و جاهای مختلفی که دست‌شان می‌رسد، سعی می‌کنند بخشی را باز کنند برای آن و به عنوان نسخه‌ تجویزی مطلوب.

***

قاسمعلی فراست‌، محمدرضا کاتب‌، جواد مجابی، منصور کوشان‌، محمد محمدعلی‌، محسن مخملباف، جواد مجابی، علی موذنی‌، منیرو روانی‌پور‌، حسن بنی‌عامری، فرهاد حسن‌زاده، طاهره ایبد و ابراهیم حسن‌بیگی از جمله دیگر نویسندگانی هستند که در حوزه جنگ داستان نوشته‌اند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ÆҐÆŠĦ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  درس‌هایی از سوزان سانتاگ برای بهتر نوشتن_ نکته نویسندگی
  برگزیره های کتاب "دروغ هایی که به خود می گوییم | جان فردریکسون"
  رویای تو، | نویسنده عطیه احمدی | گوینده سالار بختیاری
  نویسنده پیش‌گو نیست اما...
  کتاب هایی از حقایق تکان دهنده سیاست و تاریخ
  ۱۰ نویسنده ی زنده ی جهان که در تاریخ ماندگار می مانند
  نویسنده هایی که نمی توانند بدرد بخور بنویسند!
  درگذشت سوسن طاقدیس،نویسنده ی محبوب کودک و نوجوان
  تاثیر غرب در نقش موفقیت نویسنده های روس در ایران
  چگونه نویسنده رمان طنز های پرفروش شوم؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان