امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به دنبال زيبايي!

#1
سيمين‌دخت‌ وحيدي:
شعر انقلاب، شعر مبارزه‌ با اجحاف، ستمگري‌ و زشتيهاي‌ جامعه‌ است. من‌ شعر انقلاب‌ را امروز بسيار كمرنگ‌ مي‌بينم‌ و دليلش‌ هم‌ جز اين‌ نيست‌ كه‌ در ذهنها، فكر و درد انقلابي‌ و بسيجي‌گونه‌ كم‌ شده‌ است.

اكثر گروههاي‌ هنري‌ در دفاع‌ از انقلاب‌ و آرمانهاي‌ آن‌ سستي‌ مي‌كنند. گاهي‌ از يك‌ سري‌ نوشته‌هاي‌ عاشقانه‌ سطحي‌ به‌ نام‌ شعر انقلاب، دفاع‌ مي‌كنند، در اشعار انقلاب‌ تنها كارهاي‌ تقليدي‌ ديده‌ مي‌شود. تنها اسم‌ بسيج‌ كافي‌ نيست؛ ما به‌ تفكر بسيج‌گونه‌ احتياج‌ داريم‌ كه‌ به‌ عمل‌ بسيجي‌گونه‌ تبديل‌ مي‌شود. انقلاب‌ كرديم‌ كه‌ به‌ گفته‌ امام‌ (ره)؛ زشتيها از بين‌ برود و زيباييها بيشتر شود. ما بايد دنبال‌ او مي‌رفتيم؛ اما انگار راه‌ را اشتباه‌ طي‌ كرده‌ايم.


"جلوه بديع"

بابك‌ نيك‌طلب: "شعر انقلاب" نام‌ و عنوان‌ كلي‌ حركتي‌ است‌ كه‌ در ادبيات‌ معاصر جلوه‌ و سبك‌ و سياق‌ تازه‌ و بديعي‌ به‌ وجود آورد. شايد منظور از شعر انقلاب‌ در اينجا مربوط‌ به‌ اتفاق‌ مهم‌ سال‌ 57 باشد كه‌ درواقع‌ يك‌ نقطه‌ كوچك‌ از اين‌ پهنه‌ وسيع‌ و حوزه‌ گسترده‌ را شامل‌ مي‌شود. به‌ هر حال‌ فكر مي‌كنم‌ ما هنوز در حال‌ و هواي‌ لحظه‌لحظه‌ روزهاي‌ انقلاب‌ و سپس‌ دفاع‌ مقدس‌ و پس‌ از آن‌ غوطه‌وريم‌ و مانده‌ است‌ تا روزگار شعر انقلاب‌ و شاعران‌ اين‌ عرصه‌ سپري‌ شود. البته‌ ممكن‌ است‌ برخي‌ از سرايندگان‌ شاخص‌ شعر انقلاب‌ بر اوج‌ قله‌هاي‌ فتح‌ شده‌ خود نشسته‌ باشند و نوآمدگان‌ پا به‌ چكادهاي‌ بلندتر نهاده‌ باشند تا تماشاگاههاي‌ نوين‌ را به‌ روي‌ مخاطبان‌ شعر انقلاب‌ بگشايند. ناگفته‌ نماند برغم‌ برخي‌ تلاشهاي‌ متمركز و پراكنده‌ كه‌ در آستانه‌ بهمن‌ هر سال‌ انجام‌ مي‌شود، هنوز آثار و آراي‌ سرايندگان‌ به‌طور كامل‌ درباره‌ شعر انقلاب‌ گرد نيامده‌ است.


"فراز و فرود"

عباسعلي‌ مهدي: انقلاب‌ اسلامي‌ چون‌ يك‌ انقلاب‌ فرهنگي‌ / ارزشي‌ بود، همه‌ جوانب‌ فرهنگ‌ را مورد تأ‌ثير قرار داد، كه‌ طبيعتاً چون‌ شعر از جنبه‌هاي‌ فرهنگ‌ است، متأ‌ثر از آرمانهاي‌ انقلاب‌ شد. بخصوص‌ جوانها به‌ اين‌ حوزه‌ روي‌ آوردند. در شعر انقلاب‌ آزادي‌ و اعتراض‌ و انتظار اوج‌ گرفت‌ و اشعار پايداري‌ هم‌ بسيار سروده‌ شد. بخصوص‌ دفاع‌ مقدس‌ به‌ اين‌ قضيه‌ دامن‌ زد و شعر مقاومت‌ در شعر انقلاب‌ جلوه‌ خاصّي‌ يافت؛ كه‌ شايد شامل‌ هفتاد، هشتاد درصد شعر انقلاب‌ باشد.با توجه‌ به‌ اينكه‌ جوانهاي‌ اين‌ حوزه‌ به‌ صورت‌ احساسي‌ فعاليت‌ مي‌كردند و تعداد كمي‌ به‌ صورت‌ علمي‌ و با مطالعه‌ فعاليت‌ داشتند؛ از اوج‌ انقلاب‌ و دفاع‌ مقدس‌ كه‌ گذشت‌ شعر انقلاب‌ دچار افت‌ شد. بدين‌ ترتيب‌ تعداد كمي‌ پايدار ماندند. بسياري‌ از كساني‌ هم‌ كه‌ دم‌ از ارزشها مي‌زدند پايدار نماندند، شايد به‌ اين‌ دليل‌ كه‌ آنها دچار نوعي‌ سرخوردگي‌ شدند.

پس‌ نخست‌ به‌ دليل‌ كم‌رنگ‌ شدن‌ ارزشها در جامعه، دوم‌ پايان‌ جنگ‌ و بعد تحقيق‌ و تدبر اندك‌ شعراي‌ اين‌ حوزه‌ باعث‌ افت‌ شعر اين‌ عرصه‌ شد.

البته‌ از حق‌ نگذريم‌ كه‌ اشعاري‌ بخصوص‌ در حوزه‌ دفاع‌ مقدس‌ سروده‌ شد كه‌ جزء ماندگارهاي‌ اين‌ عرصه‌ محسوب‌ مي‌شود و شعرايي‌ ماندگار ماندند و آثار ماندگاري‌ برجاي‌ گذاشتند. كساني‌ چون‌ قيصر امين‌پور كه‌ احساس‌ و عاطفه‌ را همراه‌ با تحقيق‌ و علم‌ به‌ ادبيات‌ فارسي‌ و اعتقاد به‌ ارزشها به‌ كار بردند.

شعر انقلاب، شعر مبارزه‌ با اجحاف، ستمگري‌ و زشتيهاي‌ جامعه‌ است. من‌ شعر انقلاب‌ را امروز بسيار كمرنگ‌ مي‌بينم‌ و دليلش‌ هم‌ جز اين‌ نيست‌ كه‌ در ذهنها، فكر و درد انقلابي‌ و بسيجي‌گونه‌ كم‌ شده‌ است.
"ره‌آورد اوج"


اسماعيل‌ اميني:
شعر انقلاب‌ اگر نوعي‌ نامگذاري‌ براي‌ شناخت‌ و دسته‌بندي‌ تاريخي‌ باشد، البته‌ منحصر است‌ به‌ شعرهايي‌ كه‌ در سالهاي‌ حوالي‌ انقلاب‌ سروده‌ شدند و طبعاً حال‌ و هواي‌ آن‌ سالها را دارند، اما اگر به‌ تبع‌ روشهاي‌ نامگذاريهاي‌ سياسي‌ و تبليغاتي‌ بخواهيم‌ همه‌ حوادث‌ ريز و درشت‌ سالهاي‌ پس‌ از انقلاب‌ را نيز نوعي‌ تداوم‌ انقلاب‌ محسوب‌ كنيم، طبيعي‌ست‌ كه‌ شعر جنگ، شعر پس‌ از جنگ‌ و شعرهاي‌ تأ‌ثيرگرفته‌ از رخدادهاي‌ مختلف‌ سالهاي‌ اخير نيز شعر انقلاب‌ محسوب‌ مي‌شود. اما من‌ همان‌ شيوه‌ نخست‌ را مي‌پسندم‌ كه‌ مبنايي‌ علمي‌تر و منطقي‌تر دارد.

يك‌ منظر ديگر اين‌ است‌ كه‌ تأ‌ثير انقلاب‌ بر فرهنگ‌ و هنر و البته‌ بر شعر انكارناپذير است‌ و روشن‌ است‌ كه‌ اين‌ تأ‌ثير مي‌تواند موضوع‌ مطالعه‌ و تأ‌مل‌ باشد، البته‌ در فضايي‌ فارغ‌ از اغراض‌ غيرعلمي، در اين‌ صورت‌ يك‌ نكته‌ اساسي‌ را بايد در نظر داشت‌ و آن‌ اينكه‌ برخلاف‌ تصور رايج، شعر سالهاي‌ اخير بيش‌ از شعر سالهاي‌ اول‌ انقلاب‌ نشانه‌هاي‌ تأ‌ثير انقلاب‌ را در خود دارد. اما در اين‌ ميان‌ تفاوتي‌ هست‌ و آن‌ اينكه‌ شعر آن‌ سالها، مثل‌ آدمهاي‌ آن‌ سالها پرشور و خروش‌ است‌ و در صورت‌ و سطح، تفاوت‌ بارز خود را مي‌نماياند؛ اما شعر امروز مثل‌ آدمهاي‌ امروز اگرچه‌ در همه‌ جنبه‌ها، تحت‌ تأ‌ثير انقلاب‌ و تحولات‌ آن‌ است، اما اين‌ تأ‌ثير نمود بيروني‌ چنداني‌ ندارد و در درون، پايدار و عميق‌ شده‌ است.

شعر امروز ديگر كفش‌ كتاني‌ و اوركت‌ سربازي‌ و محاسن‌ بلند و واكنشهاي‌ آشكار عاطفي‌ ندارد، اما خطوط‌ چهره‌اش، شيوه‌ سخن‌ گفتن‌ و نگاهش‌ به‌ هستي، نشان‌ مي‌دهد كه‌ چه‌ راهي‌ را پيموده‌ و چه‌ رهاوردي‌ از آن‌ سالهاي‌ بي‌نظير و به‌يادماندني‌ دارد.



"دريا و جزر و مد"

دكتر منوّري: به‌ نظر من‌ شعر انقلاب‌ شايد كمرنگ‌ شود، اما موضوعي‌ نيست‌ كه‌ تمام‌ شود. چون‌ هيچ‌ وقت‌ نمي‌توانيم‌ تصور كنيم‌ كه‌ انقلاب‌ تمام‌ شده‌ است. البته‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ هميشه‌ هم‌ نبايد انتظار داشت‌ كه‌ يك‌ موضوع‌ شعري‌ در اوج‌ قرار داشته‌ باشد. گاهي‌ شعر حماسي‌ رواج‌ داشت‌ كه‌ با كم‌رنگ‌ شدنش‌ شعر عرفاني‌ جايگزين‌ آن‌ شد و به‌ اين‌ ترتيب، آنچه‌ تاريخ‌ براي‌ جامعه‌اي‌ تعيين‌ مي‌كند، هنر به‌ آن‌ راه‌ مي‌رود. انقلاب‌ و آنچه‌ در اوست‌ شايد گاهي‌ دچار جذر و مد شوند، جذر و مدي‌ كه‌ وارد شعر انقلاب‌ نيز بشود.



"آهسته‌ به‌ سوي‌ كمال"


ذكريا اخلاقي:
طبيعت‌ هر انقلابي‌ اقتضا مي‌كند كه‌ در آغاز همراه‌ با شور و تحوّل‌ باشد و پس‌ از آن‌ بتدريج‌ از سطح‌ به‌ عمق‌ حركت‌ كند؛ با اين‌ حساب‌ شعر انقلاب‌ هم‌ به‌ تبع‌ تغيير مراحل‌ انقلاب‌ بايد تغيير كند و در مسيري‌ تكاملي‌ گام‌ بردارد. در طليعه‌ انقلاب، شعر انقلاب، شعر حركت‌ و حماسه‌ بود، اما با پشت‌ سر گذاشتن‌ شور و حال‌ خاص‌ آن‌ ايام‌ و مقطع‌ دفاع‌ مقدس، شعر انقلاب‌ تعريف‌ ديگري‌ پيدا كرد. امروز شعري‌ را بايد انقلابي‌ خواند كه‌ برخاسته‌ از جهان‌بيني‌ خاص‌ شاعر باشد؛ يعني‌ شعري‌ كه‌ پيوند قلبي‌ و اعتقادي‌ با آرمانها و ارزشهاي‌ انقلاب‌ دارد. هرچند در نگاه‌ اول، اصلاً وجه‌ انقلابي‌ آن‌ به‌ چشم‌ نيايد. همانگونه‌ كه‌ در باب‌ شعر فلسفي‌ و ديني‌ نيز صادق‌ است. يعني‌ اين‌ اشعار هستند كه‌ از جهان‌بيني‌ خاص‌ شاعر سرچشمه‌ گرفته‌اند، گرچه‌ هيچ‌ اصطلاح‌ ديني‌ در آن‌ مشاهده‌ نشود. نمي‌شود با جزم‌ حكم‌ كرد كه‌ شعر انقلاب‌ كم‌رنگ‌ شده‌ چون‌ شاعران‌ انقلاب‌ با همه‌ اختلاف‌ سليقه‌هايي‌ كه‌ دارند، به‌ همه‌ ارزشها و آرمانهاي‌ انقلاب‌ معتقدند. آنچه‌ باعث‌ اين‌ گمان‌ شده‌ اين‌ است‌ كه‌ شاعران‌ نسل‌ اول‌ انقلاب‌ امروز ديگر از اصل‌ شعر فاصله‌ گرفته‌اند. نسل‌ جديد يعني‌ ميدان‌داران، اغلب‌ چندان‌ دركي‌ از آرمانهاي‌ الهي‌ انقلاب‌ ندارند. درنتيجه‌ آنچه‌ امروز به‌ عنوان‌ شعر ارائه‌ مي‌شود، از آنچه‌ ما آن‌ را شعر مي‌ناميم‌ فاصله‌ گرفته‌ است‌ و اين‌ گسستگي‌ ناشي‌ از همين‌ امر است. اما اين‌ كمرنگ‌ شدن‌ اگر لزوماً يك‌ تحول‌ تازه‌ را در محتوا و مضمون‌ در پي‌ داشته‌ باشد نمي‌توان‌ پيش‌بيني‌ كرد در باب‌ فرم‌ و مسايل‌ تكنيكي‌ اين‌ مسئله‌ صادق‌ باشد. اما در مسايل‌ محتوايي‌ اين‌طور نيست.

در جريان‌ كار شعر، همواره‌ شاعراني‌ موفقند كه‌ در حوزه‌ ساختار، ذهن‌ و زبانشان‌ همراه‌ زمان‌ به‌روز شود بي‌ آنكه‌ جاذبه‌هاي‌ كاذب، آنها را به‌ آن‌ سوي‌ بام‌ بيندازد. اما در حوزه‌ انديشه، بنياد فكري‌ و فلسفي‌شان‌ در عين‌ پويايي‌ حركت‌ به‌ سوي‌ كمال‌ و در عين‌ نوانديشي، بر اساسي‌ محكم‌ و تغييرناپذير استوار باشد.

در انتها بايد گفت‌ در توفيق‌ يك‌ شاعر، تعادل‌ ذهني‌ و زباني‌ و حركت‌ آهسته‌ به‌ سوي‌ كمال‌ مهم‌ است.
پاسخ
 سپاس شده توسط مبینا1379
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان