امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نویسنده ای از «سرزمین گناه»

#1
خردادماه 1392مصادف است با سومین سالروز درگذشت ژوزه ساراماگو، نویسنده‌ معروف پرتغالی و برنده‌ نوبل ادبیات. رمان‌نویسی که وی را یکی از قطب‌های ادبیات غرب می‌دانند.

نویسنده ای از «سرزمین گناه» 1
ژوزه [خوزه] دو سوسا ساراماگو (José de Sousa Saramago) در 16 نوامبر سال 1922 میلادی در روستای کوچک «آزینهاگا» در صد کیلومتری شمال شرق لیسبون، مرکز کشور پرتغال، به دنیا آمد. آزینگها در ساحل رودخانه «آلموندا» قرار دارد.
«ساراماگو» نام علفی وحشی است که در آن دوران، خوراک فقیران بوده است. خانواده ژوزه ساراماگو کشاورزانی بدون زمین بودند. پدر ژوزه در جنگ جهانی اول، سرباز رسته توپخانه در کشور فرانسه بود. او در سال 1924 میلادی تصمیم گرفت تا برای گشایشی در معیشت خانواده خود، کشاورزی را رها کند و با خانواده اش به پایتخت مهاجرت کند. پدر ژوزه در آنجا پلیس شد. چرا که تنها شغلی بود که به سوادی بیش از خواندن و نوشتن و دانستن کمی ریاضیات نیاز نداشت.
 
ژوزه زمان بسیاری از دوران کودکی و نوجوانی خود را با والدین مادرش در روستا سپری کرد. ساراماگو در دوران دبستان، دانش آموز خوبی بود. او در کلاس دوم بدون هیچ اشتباهی می نوشت و موفق شد سال سوم و چهارم را در یک سال بگذراند.
پس از این دوره، ساراماگو به مدرسه متوسطه ای رفت که در آن دستور زبان تدریس می شد. نمرات ژوزه در سال اول عالی بود. در سال دوم، هرچند که نمرات وی به خوبی سال اول نبود اما از نظر شخصیتی، دانش‌آموزی مورد علاقه دبیران و دیگر دانش آموزان بود. به گونه ای که در 12 سالگی به عنوان خزانه دار اتحادیه دانش آموزان انتخاب شد.
در همان زمان، پدر و مادر وی به این نتیجه رسیدند که به خاطر کمبود منابع مالی، توانایی تامین هزینه ادامه تحصیل ژوزه را ندارند. تنها گزینه جایگزین برای ادامه تحصیل او، فرستادنش به مدرسه فنی بود. ژوزه پنج سال در آنجا درس آموخت تا مکانیک شود. اما از قضای روزگار، در آن دوره، با اینکه مواد درسی کاملا فنی بودند اما یک موضوع ادبی، یعنی زبان فرانسه را هم شامل می شدند.
چون ژوزه ساراماگو در خانه کتابی نداشت (تازه وقتی نوزده سالش بود توانست با پولی که از یک دوست قرض گرفته بود، کتابی را برای خودش بخرد) تنها چیزی که پنجره لذت خواندن ادبیات را به روی او می گشود، کتابهای متن زبان پرتغالی، با اشعار برگزیده شان، بودند.
 
نویسنده مکانیک
پس از پایان درس، او دو سال به عنوان مکانیک در یک تعمیرگاه خودرو مشغول به کار شد. در آن دوران، در اوقات فراغت عصرانه، او مکررا به یک کتابخانه عمومی در شهر لیسبون می رفت. و در آنجا بود که بدون هیچ کمک یا راهنمایی فرد دیگری، و تنها به مدد حس کنجکاوی شخصی و میل به یاد گرفتنش، ذائقه ژوزه برای انتخاب کتاب‌های خواندنی، پیش‌رفت کرد. وقتی که ساراماگو در سال 1944 برای اولین بار ازدواج کرد، مشاغل مختلفی را تجربه کرده بود. آخرین شغل وی در زمان ازدواج، کارمندی یک دستگاه متولی امور رفاه اجتماعی بود.
در آن زمان، همسر اول وی، «ایلدا رئیس» حروف نگار شرکت راه آهن بود. او بعدها به یکی از مهمترین هنرمندان پرتغالی بدل شد. ایلدا رئیس در سال 1998 درگذشت.
چون ژوزه ساراماگو در خانه کتابی نداشت(تازه وقتی نوزده سالش بود توانست با پولی که از یک دوست قرض گرفته بود، کتابی را برای خودش بخرد) تنها چیزی که پنجره لذت خواندن ادبیات را به روی او می گشود، کتابهای متن زبان پرتغالی، با اشعار برگزیده شان، بودند

نخستین کتاب
در سال 1947، تنها فرزند وی، «ویولانته» به دنیا آمد. ساراماگوی 25 ساله، در همان سال، اولین کتاب خود را منتشر کرد. رمانی که خود وی آن را «پنجره» نامیده بود اما برای بازاریابی بهتر و جذب مخاطب بیشتر، به پیش‌نهاد ناشر با عنوان «سرزمین گناه»  منتشر شد.
او رمان دیگری را با عنوان «نور آسمان» نوشت. در همان زمان، نوشتن رمان دیگری را آغاز کرد که البته به جز چند صفحه آغازین آن، ادامه نیافت. اسم این رمان «عسل و تاول» و شاید «لوئیس پسر تادئوس»  بود. حقیقت امر این بود که ساراماگو خودش نوشتن آن رمان را رها کرد چرا که برایش کاملا روشن شده بود چیزی در چنته ندارد که ارزش بازگویی داشته باشد.
او به مدت 19 سال، یعنی تا 1966، که «اشعار محتمل» را منتشر کرد، ساراماگو از صحنه ادبیات پرتغال غایب بود.
 
خانه نشینی سیاسی
به دلایل سیاسی، ساراماگو در سال 1949 بی کار شد. اما به واسطه لطف یکی از دبیران پیشین مدرسه فنی، توانست در شرکت فلزی که دبیر سابقش از مدیران آن بود، کار خوبی دست و پا کند.
در پایان دهه 1950 میلادی، او کار را در یک شرکت انتشاراتی با نام «استودیوز کر» ، با سمت مدیریت تولید آغاز کرد.بدین ترتیب او به دنیای کلمات بازگشت اما نه به عنوان یک نویسنده. این دنیایی بود که سالها پیش آن را ترک کرده بود.شغل جدیدش به او این اجازه را می داد که با برخی از مهمترین نویسندگان پرتغالی آن زمان آشنایی و رفاقت پیدا کند.
 
نویسنده مترجم
در سال 1955، هم برای افزایش درآمد خانواده و البته بیشتر به خاطر لذت این کار، ساراماگو اوقات فراغتش را به ترجمه می گذرانید. فعالیتی که تا سال 1981 ادامه یافت.
نویسنده ای از «سرزمین گناه» 1
 
نقادی و شاعری
در فاصله ماه می 1967 تا ماه نوامبر 1968، به طور همزمان به نقد ادبی هم اشتغال داشت. در همان دوران، یعنی در سال 1966، ژوزه 44 ساله، کتاب شعر «اشعار محتمل» را چاپ کرد که به عنوان بازگشت وی به عرصه ادبیات شناخته شد.پس از آن، در سال 1970، کتاب شعری به اسم «شاید شادمانی» و مدتی کوتاه پس از آن، به ترتیب در 1971 و 1973«از این جهان و آن دیگری» و«چمدان مسافر» دو مجموعه از مقالات وی در روزنامه منتشر شد. منتقدان این دو کتاب را لازمه فهم کارهای اخیر وی می دانند.
 
ورود به دنیای روزنامه نگاری
پس از ترک انتشارات در پایان سال 1971، او دو سال بعد را در روزنامه عصر «دیاریو دو لیسبو» سپری کرد. ساراماگو در این روزنامه، دبیر یک ضمیمه فرهنگی بود.
ساراماگو در سال 1974، نوشته‌هایی را با عنوان «عقاید دی ال هاد» منتشر کرد که نگاهی دقیق به تاریخ گذشته دیکتاتوری پرتغال را ارائه می داد. حکومت خودکامه ای که در ماه آوریل سال 1975 در اثر انقلاب سرنگون شد.
ساراماگو در آوریل 1975، به عنوان جانشین مدیر روزنامه صبح «دیاریو دو نوتیسیا» منصوب شد. اما در ماه نوامبر، در نتیجه مسائل سیاسی و تبعات انقلاب، این شغل پایان یافت.
کتاب «سال 1993»  و مجموعه مقالات سیاسی با عنوان «یادداشت‌ها» دو کتابی هستند که به این دوره زمانی اشاره دارند. «سال 1993» یک شعر طولانی است که در سال 1975 منتشر شد و بعضی منتقدان آن را طلیعه آثاری دانستند که دو سال بعد، با چاپ رمان «فرهنگ نقاشی و خوش‌نویسی» انتشار آنها آغاز شد.
 

دوباره ادبیات
ساراماگو دوباره بیکار شد و کوچکترین احتمالی برای یافتن شغلی جدید وجود نداشت. این وضعیت سخت و بی تحملی او نسبت به اوضاع سیاسی کشور پرتغال سبب شد تا ساراماگو تصمیمی مهم بگیرد. او مصمم شد که خود را وقف ادبیات کند. حالا زمان آن بود تا بفهمد به عنوان یک نویسنده، چند مرده حلاج است.
در ابتدای سال 1976، ساراماگو چند هفته در دهکده ییلاقی «لاوره» در استان «آلنتجو» ساکن شد. این دوره، زمانی برای آموختن، مشاهده و یادداشت برداری بود که در سال 1980 میلادی به تولد رمان «برخاسته از زمین»  انجامید. شیوه روایت این رمان، شاخصه کار ساراماگو در مجموعه رمانهایش است.
نویسنده ای از «سرزمین گناه» 1
او در سال 1978مجموعه داستانی را با عنوان «تقریبا یک شیء» و در سال 1979 نمایش نامه «شب»را منتشر کرد.
او در دهه 80 چند نمایش نامه دیگر نیز منتشر کرد.
اما به استثنای این چند نمایش نامه، تمام دهه 80 به نوشتن رمان اختصاص داشت: «بالتازار و بلیموندا» در 1982، «سال مرگ ریکاردو ریش» در 1984، «بلم سنگی» در 1986 و «تاریخ محاصره لیسبون» در 1989.

در سال 1993دولت پرتغال معرفی رمان «انجیل به روایت عیسی مسیح»  ـ که در سال 1991 منتشر شد ـ به جایزه ادبیات اروپایی را وتو کرد. بهانه دولت پرتغال برای این اقدام، اهانت آن به عقاید کاتولیکها و موج مخالفتهای آنان با این رمان بود. در نتیجه این اقدام، ساراماگو و همسرش، اقامتگاه خود را به جزیره «لانزاروته» در جزایر قناری کشور اسپانیا تغییر دادند.
او در سال 1995 و در سن 73 سالگی، رمان «کوری» و در سال 1997، رمان «همه نام‌ها» را منتشر کرد.
ساراماگو در سال 1995، برنده جایزه «کامو» شد و در سال 1998 توانست در 76 سالگی جایزه «نوبل» برای ادبیات را از آن خود کند. او این خبر را از مهماندار هواپیمایی شنید که سوار آن شده بود تا در بازگشت از نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به مادرید نزد همسرش برود. این اولین باری بود که ادبیات پرتغال، جایزه نوبل را از آن خود می کرد.
او درسال2010 در سن 88 سالگی درگذشت.
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، mr.destiny ، ⓢⓘⓛⓔⓝⓒⓔ ، رامین 1993
آگهی
#2
خخخ فقط اونجاش که خبر نوبل رو از مهماندار شنید خخ
البته کوری واقعا شاهکاره... دمش خیلی گرم...
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بیوگرافی|5 نویسنده برجسته
  بیوگرافی اسدی طوسی شاعر و نویسنده ایرانی
  ریچارد براتیگان،نویسنده ای با ذهن و نگاه شرقی
  نویسنده‌ای که با کلمات شوخی می‌کند
  درباره نورمن میلر، نویسنده مطرح آمریكایى
  درباره چند نویسنده
  مشهورترین نویسنده زنده آمریکا
  اسماعیل کاداره | نویسنده شاعر و روزنامه نگار
  بیوگرافی ارنست همینگوی | نویسنده
  زندگینامه موریس مترلینگ نویسنده و شاعر بلژیکی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان