امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سبک زندگي در رمانهاي دهه 80

#1
جهانگير خسروشاهي معتقد است: شورابه‌زار روشنفکري و از بام افتادن برخي از شاعران و نويسندگان سبب شده نسل آينده به باتلاق و لجنزار کشيده شود.
 
برخي‌ها حس مي‌کنند روشنفکري يعني دوري از مذهب، دين و پرچم خود اما نمي‌دانند اين يعني باتلاق و لجن‌زار.
هنرمند بايد آيينه تمام نماي کشورش باشد،‌ در غرب اين ايده از شعار به عمل تبديل شد و رمان‌هاي نوشته شده از سر صدق نويسنده به شدت آيينه تمام نماي کشورش است. رمان "سقوط"‌ آلبر کامو يکي از رمانهايي است که نحوه زندگي فرانسوي را به خوبي به تصوير مي‌کشد.
اين آيينگي در ادبيات داستاني ايران اتفاق نيفتاد و مدعيان نويسندگي ايراني نه تنها نتوانستند در عرصه بين‌الملل موفق باشند بلکه در عرصه  داخل هم بازنده ميدان بودند.
رمانهاي اوليه در عصر مشروطيت نشان مي‌دهد تقليد از غرب در آن زمان هم وجود داشت اما هنرمندان رمان‌نويس داخل سعي مي‌کردند اين رمانها را بازسازي کنند و همزاد پنداري در آنها به وجود آوردند اما آن دسته که به هيچ عنوان مردم را قبول نداشتند و زندگي ايراني را دوست نداشتند مجبور شدند به گوشه‌اي بخزند و هيچ‌کس به آنها توجهي نمي‌کرد در حالي‌که در اين دوره اينچنين نيست.
خواست رهبري و مردم را بايد از طريق ادبيات بيان کرد و اين درحالي است که به اين خواست توجهي نمي شود و‌ ارتباط نامشروع، بي احترامي به پدر و مادر و چيزهايي از اين قبيل در اين دوره به فور در رمان‌ها ديده مي‌شود!
آنچنان در رمان‌هاي دهه 80 بحث مذهب به سخره کشيده شده و نيش و کنايه  به آن زده مي‌شود که گاهي اين حس به افراد دست مي‌دهد که نام نويسنده کتاب را بايد به اسمي خارجي تغيير داد.
دقيقا رمانهاي امروزي مقابله مذهب و کشيشان را نشان مي‌دهد فقط به جاي مذهب و کشيش و غرب،‌ ايران و مسجد و مومن شده است و اين جاي تاسف دارد.
برخي‌ها از شعر دفاع مقدس و انقلاب دوري کردند، وقتي شاعري فکر تنهايي و چيني‌اش است و در مقابل تهاجم به مملکتش سکوت مي‌کند و حس مي‌کند شان او بالاتر از شان ديگران است چه بايد گفت.
سپهر فرهنگي غرب بايد از بين برود و آن هم بدون تلاش نويسندگان داخلي امکانپذير نيست.
برخي‌ها از شعر دفاع مقدس و انقلاب دوري کردند، وقتي شاعري فکر تنهايي و چيني‌اش است و در مقابل تهاجم به مملکتش سکوت مي‌کند و حس مي‌کند شان او بالاتر از شان ديگران است چه بايد گفت.
همانطور که ايران در حال حاضر از جوهر تکنولوژي غرب بي‌نياز است بايد در زمينه ادبيات هم اين مسئله را حل کند و اينقدر ضعيف عمل نکند.
تا چه زماني قرار است مميزي کنيم؟ تا کي به عقبه نويسنده قرار است توجه شود؟ تا چه زماني مي‌خواهيم به ديگران فرصت دهيم که وارد ميدان شوند و غيرت ايراني ما را به بازي بگيرند.
ناموسمان را به دست کساني سپرديم که غيرت کشور را هدف قرار داده‌اند و توانستند به واسطه وسايل ارتباطي جديد در دهه 80 از جمله ماهواره ذهن و فکر فرزندان ايران را به بازي بگيرند.
ايران هم‌اکنون ميراث ارزشمندي به نام قرآن دارد،‌ قصص قرآني بهترين منبع براي نويسندگان ما هستند که عرفا و شاعران گذشته  از آنها بهترين بهره را بردند.
در رمان‌هاي ترجمه شده بارها به موضوع برابري زن و مرد اشاره شده اما هيچ دليلي براي اين آزادي نياورده است و هيچ‌کس نيز از آنها سئوال نکرده که اين آزادي آيا تحقق پيدا کرده است يا نه؟
در حال حاضر نويسندگاني را مي‌بينيم که براي دفاع مقدس و انقلاب قلم زدند و آثار فاخري را هم به چاپ رساندند اما هم‌اکنون تحت تاثير غرب وادادگي را  به راحتي در قلم آنها مي‌توان ديد.
نويسندگان خطوط قرمز را رد مي‌کنند تا کتاب‌هايشان خوانده شود و به خاطر آنها ارزشگذاري‌ها را از بين مي‌بريم.
وقتي نويسنده بخواهد در يک خط کشي مشخص براي ناشر بنويسد نتيجه‌اش اين مي‌شود مه ظرف و محتوا در کنار هم نمي‌توانند قرار بگيرند و قلمشان را به پول مي‌فروشند.
يک نويسنده نيمي از نوشته‌هايش را مديون خودجوش بودن حسش است و اگر بخواهد آن را قالب‌بندي کند به طور قطع موفق نخواهد بود و نتيجه‌اش اين مي‌شود که در ادبيات داستاني اين روزها به طور کامل قابل ديده شدن است.
رمان‌هاي دهه 80 را نمونه بارز بي‌بند و باري، فرقه‌گرايي و دهن کجي به دين است، هر چند اين کتاب‌ها در ابتداي امر مجوز چاپ نمي‌گيرد اما با کمي تعديل موفق مي‌شود وارد بازار نشر شود و ادبيات داستاني را وارد باتلاق غرب مي‌کند.
عادي‌سازي رابطه زن و مرد از ديگر نکات رمانهاي دهه 80 است، ابتذال و برهنگي در مقابل يکديگر و برابري حقوق زن و مرد فريب غرب است و ما در اين فريب فرو رفته‌ايم در صورتي که مرد در اسلام جايگاهش تعقل است و زن عاطفه. اما در رمان‌هاي تاليفي و ترجمه دهه 80 زن و مرد شرب خمر مي‌کنند و مسائلي را انجام مي‌دهند که شرم مي‌کنيم بيان شود.
****
جهانگير خسرو شاهي ، اول آذر 1340 در روستاي‌ دهق‌ واقع در 84 کيلومتري شمال غرب اصفهان در خانواده‌اي مذهبي و روحاني متولّد شد . او خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت و پس از دوره‌‌اي تحصيل در مدرسه وارد حوزه شد و به تحصيلات حوزوي پرداخت. فعاليت‌هاي فرهنگي خود را از ابتداي انقلاب اسلامي شروع کرد و از سال 1368 تا کنون با حوزه هنري همکاري دارد.
حضور در مجله سوره ، دو دوره عضويت در شوراي بررسي کارگاه قصه و رمان حوزه هنري ، عضويت در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، همکاري با گروه تلويزيوني جهاد سازندگي و گروه تلويزيوني روايت فتح از فعاليت‌هاي فرهنگي خسرو شاهي است. در سال 1377 به عنوان داور جشنواره فيلم دفاع مقدس و در سال‌هاي 1377، 1379، 1383 به عنوان داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس حضور داشته است و در سال 1383 نيز داوري انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبيات داستاني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را عهده‌دار بوده است.
او تا کنون آثار زيادي از جمله داستان کوتاه، رمان و زندگينامه داستاني و مقاله به چاپ رسانده است.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان