امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاثیر پذیری حافظ از فردوسی

#1
شعر حافظ عصاره ادبیات پارسی تا قرن هشتم هجری است. این جمله نشان دهنده قدرت حافظ در عرصه ادبیات و سخن است. حافظ تمام آثار پیش از خود را مطالعه کرده و هر آنچه که در آثار بزرگان ادبی پیش از خود، برایش جلب توجه کرده، بهتر از شاعر اصلی در شعر آورده است.
تاثیر پذیری حافظ از فردوسی 1
از جمله آثاری که تاثیر بسیاری بر حافظ و شعر او گذاشته، شاهنامه فردوسی است. قهرمانان و اسطوره ها ی شاهنامه تاثیر بسیاری در زندگی و شعر افراد مختلف از جمله حافظ گذاشته اند.
همانطور که در بالا گفتیم، معجزه حافظ این است که هر آنچه شاعران پیش از او ذکر کرده اند را به شیواترین شکل و در نهایت زیبایی و ایجاز در قالب یک بیت و یا حتی یک مصرع در شعر خود آورده است.
شخصیت و اسطوره ها ی شاهنامه فردوسی از جمله مواردی است که در شعر حافظ بسیار دیده می شود و ما در این مقاله به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
جمشید و تخت جم
یکی از شاهان شاهنامه که شخصیتی خاص نزد ایرانیان و پایه گذار نوروز است؛ در شاهنامه او چهارمین پادشاه است که در ابتدا جم به معنی سلطان و پادشاه بزرگ نامیده می شد و سپس به جمشید معروف گشت.
حافظ بارها در دیوان اشعارش از جمشید و تخت او نام برده و داستان زدگی او و از بین رفتن تخت و بارگاهش را نشانه ای برای انسان ها گرفته که کمتر به دنیای مادی وابستگی و تعلق داشته باشند.
قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
" غزل شماره 101"
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
" غزل شماره 120"
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
" غزل 291"
کاووس
یکی دیگر از شاهان، شاهنامه که رستم پهلوان دوران اوست و حق بسیاری بر گردن این شاه دارد. پادشاهی که به گفته رستم همه کارش از یکدیگر بدتر است و باعث مرگ دو جوان عزیز شاهنامه یعنی سهراب پسر رستم و سیاووش فرزند خودش می شود.
حافظ در اشعار خود به سرگذشت کاووس و ناپایداری زمانه اشاره می کند.
دلیل یگانه بودن شعر حافظ همین است که او تمام داستان ها ی مهم ادبیات فارسی را با تبحر خاصی در یک مصرع یا نهایت در یک بیت برای ما بازگو کرده است

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند
که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد
" غزل 101"
کی بود در زمانه وفا ؟ جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم
" غزل 351"
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
" غزل 407"
سیاووش
یکی از عزیزترین شخصیت ها ی شاهنامه که پسر کی کاووس است. او برای اینکه به عهدی که با تورانیان بسته پایدار باشد، راه بازگشت به ایران را نداشته و مجبور می شود که به توران پناهنده شده و با دختر افراسیاب ازدواج می کند و در نهایت به شکل مظلومانه ای به دست تورانیان کشته می شود.
حافظ در غزلیات خود تنها یکبار از این شخصیت نام برده است.
شاه ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
" غزل 105"
شاه ترکان، افراسیاب
شخصیت بعدی که در اشعار حافظ دیده می شود، افراسیاب شاه توران یا همان شاه ترکان است. یکی از شخصیت های منفی شاهنامه که باعث مرگ سیاووش شده و در نهایت توسط کیخسرو پسر سیاووش کشته می شود. حافظ در چهار بیت به داستان افراسیاب ( پسر پشنگ) اشاره می کند.
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب ، کافراسیاب انداختی
" غزل 433"
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه شد داستان انجمن
" غزل 390"
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغست از حال ما، کو رستمی؟
" غزل 470"
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
" غزل 345"
رستم، تهمتن
ابر پهلوان شاهنامه، پشت و پناه ایران، یگانه روزگار و پهلوان مورد علاقه فردوسی است که حافظ در دو غزل به او اشاره می کند.
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغست از حال ما ، کو رستمی؟
" غزل 470"
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چکنم؟
" غزل 345"
کیخسرو
بهترین پادشاه کیانی شاهنامه که پسر سیاووش است و انتقام خون او را می گیرد.
بیفشان جرعه برخاک و حال اهل دل بشنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
" غزل 120"
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
" غزل 407"
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
" غزل 433"
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
" غزل 121"
خسرو پرویز، بهرام گور، سیامک، فریدون، بهمن، کیقباد، دارا و اردوان از دیگر پادشاهانی هستند که حافظ در اشعارش به آنها اشاره کرده است.
دلیل یگانه بودن شعر حافظ همین است که او تمام داستان ها ی مهم ادبیات فارسی را با تبحر خاصی در یک مصرع یا نهایت در یک بیت برای ما بازگو کرده است. از این روست که گوته ادیب و فیلسوف المانی در مورد او می گوید:
" ای حافظ
سخن تو همچون ابدیت بزرگ است.
زیرا آن را آغاز و انجامی نیست.
کلام تو چون گنبد آسمان تنها به خود وابسته است.
تو بزرگی؛ چه، تو را نقطه پایانی نیست .
بی سرآغازی نیز، قرعه فال به نام تو زدند.
شعر تو دوارست، همچنان ستاره سیارست،
مطلع و مقطع آن یکسان ست
و آنچه در فاصله این دو همی هست عیان
عین آنست که در اول و در پایان ست.
تو همان چشمه شعری که روان ست از آن
نغمه شوق و سرور همچو موج از پس موج ......
غزلی دلکش از سینه تو می تراود بیرون
و گلویت که عطشناک مدام جرعه ای می طلبد
و دلی داری نیک که پراکنده کند مهر و صفا
...."
منابع:
بررسی اساطیر در دیوان حافظ، دکتر محمد همایون سپهر
حافظ نامه، بهاء الدین خرمشاهی
پاسخ
 سپاس شده توسط чернаяЛуна ، # αпGεʟ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  هوشنگ مرادی کرمانی و اثر پذیری اش از نویسندگان
  نسل امروز را به شناخت فردوسی فرامی‌خوانم
  حافظ پژوهیِ خودمانی.
  چند کتاب خوب در باب شاهنامه فردوسی
  تاثیر فضای مجازی بر ادبیات و زبان فارسی
  چرا شاهنامه فردوسی حماسه‌ای بین‌المللی است؟
  تاثیر غرب در نقش موفقیت نویسنده های روس در ایران
Star مراسمی برای بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی!
Star پخش گفت‌وگوی سروش صحت و عادل فردوسی‌پور با موضوع کتاب
Exclamation حافظ و مولوی در مقابل خیام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان