امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

متن آهنگ "نگار" از علی سورنا { آلبومـ نگار }

#1
دوتا دستی که آرنجت از آفتاب میزنه دمـ

زانو هات رفیق چون تن نگار

یه ترسی از جهان به قدر این جهان

همیشه یه اتلو گیره تو گلوگاه گلوشک

بلیط دیدن منظرست یه عینک خاکستری نیازه

طلای آفتابو مثل خاک

کجای جهانه یار کدوماست

بیارش طبیعتئ طبیعت جنگ میکنن

وقتی سینه هات پیرهنتو تنگ میکنن

هزارتا شاعر منتظرن

قلم بزنن تو پیچو خم زلفت قدم بزنن

نفست نفسمو تنگ میکنه

حاله بدت حال منو بد میکنه

تو پیدا ترین راه  گمراهیامی

تو اعتیاده ترک معتادیامی

اصلی ترین دلیل گستاخیامی

ضخم رو صورت جغرافیامی

تو بهترین نقاش نقشی نگار

روی تن جهان من پخشی نگار

منم شاعرم تو مخلوق من خالقم

زندگیه تو تو دست قلم منه نگار

نوشتم از دیشب پونزده ساله که نوزاد بودی

فراری دادمت از شهری که کودک نداشت

مگه من خواستم آوردی منو

اوووه تا کجا بردی منو

تبر کوره سر میاوردی؟

میمردی ازم یه خانوم در میاوردی؟

من چیم کمتر از سیندرلاست

چی میشد لنگه کفشم توی قصرکی جا میموند

دستام با یه دستس تو قصه یکی میشد

تو یه لنگه از خودت جاگذاشتی سیندرلا

توی رویای کودکی بازیی کن باسرما

چشم گذاشت درو نمیدونمت شاید بدخط نوشتمت

نمیخوننت

دلیلی خلق تو پیچیدست واسه خودم

چمیدونم شاید تو یه طرحی از خود من

همین پیچیدگی باعث شده بپیچونمت

قصه تو قصه خاکه

بهای لگد مال شدنو میده به گله

میون این همه مژده گونی بگیر که خوابن

یه عمرو راه رفتن رو پنجه های پا نصیبته

کلی راه نصیبته یه خشخش یه برگ مزاحم

میتونه مرگ بشه دلیل تنفرت از پاییز همینه

دلیل عشقت به شب تاریک همینه

تو اگه نوزی مردی

قصه تو قصه باده

تو اگه نوزی مردی ((:
پاسخ
 سپاس شده توسط Two_Face ، ♪neGar♪ ، !...rana
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان