امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

توصيف سمفوني

#1
واژه سمفونی از ریشه های یونانی " سیم " به معنی "با هم" و " فونوس" به معنی " صدا" گرفته شده است.عنوان سمفونی یا سمفونیا در ابتدا برای همه انواع تصنیفات- صدای انسان و ساز یا آمیزه ای از هر دو-به کار می رفت.امروزه این واژه به معنی اثری است که برای ارکستر نوشته شده باشد-که معمولا دارای چهار موومان و گاهی بیشتر است. فرم سمفونی به خصوص فرم موومان اول، یک سمفونی را از کارهای ارکستری دیگر متمایز می سازد.

موومان اول:

موومان اول در فرم سونات است. فرم سونات را که معمولا دارای دو ملودی یا دو تم متمایزاست، می توان به نمایشنامه ای با دو شخصیت اصلی مقایسه کرد.تم اصلی را می توان به قهرمان مرد تشبیه کرد که مثبت و قوی است؛ تم ثانوی را نیز می توان به قهرمان زن تشبیه کرد که تغزلی و لطیف است.

فرم سونات نیز همچون نمایشنامه در سه مرحله جریان می یابد:

1-ارائه یا عرضه

2-بسط

3- مرور یا بازیافت، که به نتیجه منجر می شود.

ساختار موومان اول یک سمفونی کلاسیک این گونه است:

قبل از ارائه ممکن است چند آکورد مقدماتی بیاید (یا شاید یک مقدمه طولانی تر که سایه خود را بر سرتاسر سمفونی خواهد افکند.)یا ممکن است ارائه مستقیما با ورود تم اصلی، با طرحی واضح و قوی؛ آغاز گردد.سپس پاساژ های پیوند دهنده می آیند و آنگاه تم ثانوی شروع می شود.

در مرحله دوم، یعنی بسط، هر دو تم در یک الگوی دائما متغیر به صورتی در هم بافته پس و پیش می شوند. آهنگساز ممکن است ما یه های دیگری نیز اضافه کند. در ضمن بسط است که آهنگساز بالاترین حد مهارت و استادی خود را نمایان می سازد.

در مرحله سوم ، یعنی مرور، دو تم اصلی تکرار می شوند.آهنگساز پس از گذراندن دو تم از نقطه اوج درام، آن را به نتیجه پرمعنی و مهمی می رساند.

موومان ممکن است با یک کودا(دنباله کوتاه پایانی)به پایان رسانده شود.کودا نام مناسبی است که از واژه ای ایتالیایی به معنی دنباله گرفته شده است.در ابتدا این قطعه پایانی خیلی کوتاه بود،اما بعدها ، به ویژه در آثار بتهوون ، از اهمیت بیشتری برخوردار گردید.

موومان دوم:

موومان دوم یک سمفونی به طور عادی در تقابل با موومان اول است .اگر موومان اول قدرتمند و دراماتیک باشد، موومان دوم معمولا دارای حالتی آرام خواهد بود. اگر آهنگساز تصمیم داشته باشد دوباره فرم سونات را به کار گیرد، مطلب خود را با حالت یک موومان آهسته منطبق می سازد.

یا این که ممکن است برای موومان دوم فرم روندو را انتخاب کند. در چنین موردی الگوی خود را از روندو، که یک قاالب شعری است و در قرون وسطی مورد علاقه تروبادورهای(خنیاگران دوره گرد)فرانسوی بود به عاریت می گیرد. وجه مشخصه روندو بندگردانی است که در فواصل منظم در شعر تکرار می شود.

موومان سوم:

سومین موومان هر سمفونی معمولا دارای سبکترین و شادترین حالت است.این موومان زیبایی و لطافت و جذابیت مینوئه را منعکس می سازد.

مینوئه در اصل یک رقص فرانسوی بوده است.این رقص نیز همچون تمامی رقص های دیگر در مسیر ورود خود به تالارهای رقص دچار تغییرات فراوانی گردید.جای حرکات قوی و شدید آن را گامهای میزان بندی شده اهسته گرفت.وقتی آهنگسازان مینوئه را به عنوان یک موومان در سمفونی پذیرفتند، شان و ارزش مناسبی بر ای آن قائل شدند.مینوئه به تدریج شادتر و جسورانه تر شد، تا اینکه در سمفونی های هایدن گویی به اصل روستایی قدرتمند خود بازگشته است.

موومان چهارم:




آهنگساز در موومان آخر سمفونی نیز حق انتخاب از بین چند فرم را دارد؛ می تواند فرم روندو یا سونات را برگزیند و یا ممکن است موومان آخر خود را به عنوان یک تم و واریاسیون ها شکل دهد.برای این منظور، آهنگساز باید ملودی را بیابد یا ابداع کندکه به حد کافی انعطاف پذیر باشد تا تغییرات و گونه گونی های بسیاری را در خود بپذیرد و اینجاست که او آزمون واقعی تخیل و مهارت را از سر می گذراند
پاسخ
 سپاس شده توسط ps3000
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان