امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شلیک های تیربارچی ناوشکن سهند تا لحظه آخر!

#1
۲۹ فروردین ۱۳۶۷ بعد از حملات نیروهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس به سکوهای نفتی رشادت، نصر و سلمان، دریادلان ارتش با ناوشکن‌های سهند و سبلان و ناوچه جوشن به جنگ نابرابر با نیروی دریایی آمریکا رفتند که به رغم جانفشانی جمعی از پرسنل نیروی دریایی ارتش، خاطره مقاومتی ماندگار در تاریخ مبارزات ارتش رقم خورد.

تیمسار دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی درباره مقاومت جوانمردانه دریادلان ارتش در این حماسه می گوید: تنها درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا همین درگیری است که حول موضوع سکوهای نفتی اتفاق افتاد. از آنجایی آمریکا سایر عرصه ها به ویژه اسکورت کشتی های تجاری آن طور که باید و شاید با مشکل مواجه شده بودند، لذا همه توانشان را به کار گرفتند و با موشک، اژدر و هواپیما یورش خود را آغاز کردند.

شلیک های تیربارچی ناوشکن سهند تا لحظه آخر! 1

وی می افزاید: درست است که در این حماسه ناوشکن سهند و جوشن مان غرق شد، سبلان مان آسیب جدی دید و نیروهای زیادی از دست دادیم اما در واقع برای نیروی دریایی یک پیروزی بود. برخوردی که فرماندهان ناوشکن سهند یا جوشن با آمریکایی ها داشتند برای آنها واقعاً درس بود.آنها ابتدا موشکهایشان را روی ناوهایمان قفل و اعلام کردند ما به هر طریق ممکن شما را می زنیم و هیچ راه نجاتی ندارید و تمام سیستمهایتان را از کار می اندازیم و بهتر است تسلیم شوید.

فرمانده نیروی دریایی تاکید می کند: تسلیم شدن نه به معنای این که دستها را بالا ببرند، گفته بودند شما «آدم به دریا » بزنید. این اصطلاحی است که وقتی یک ناو میخواهد غرق شود، همه بپرند در آب. خب اگر ما «آدم به دریا » می زدیم، یعنی تسلیم شده ایم و هرچه شما می گوئید. ولی دریادلان ایران این آرزو را بر دل آمریکایی ها گذاشتند.آنها چند بار تاکید کردند که شما آدم به دریا بزنید. ولی جواب شنیدند که کور خوانده اید و ما تا آخر می ایستیم.

سیاری می افزاید: سامانه های نرم افزاری را هم با «جنگال» از کار انداخته بودند. ولی معروف است که آمریکایها گفته اند ما درس شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم. در حالی که ناوغرق میشد، او نشسته بود و هنوز رگبار میزد. چون سلاحش پدالی بود و او هنوز تیراندازی میکرد. میگویند ما شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم که در حالی که داشت میرفت زیر آب و از بدنش خون میریخت، هنوز به هواپیماها و بالگردهای آمریکا رگبار میزد.

هرکسی هم که از سهند، سبلان و جوشن زنده مانده، موج انفجار او را به دریا پرت کرده است. وقتی موشک به یگان شناور اصابت میکرد، اگر در سطح بخورد، موج انفجار هر چیزی را پرت می کند و گاهی سلاح ها را از عرشه می کند. اگر داخل هم بخورد که انفجار آنچنانی به وجود می آید. ولی هیچ یک از آن ها نه خودشان داخل آب پریدند و نه تسلیم شدند و تا آخرین لحظه به دفاع ادامه دادند. خیلی ها هم در خود ناو ماندند. چون ناو فلز است و وقتی موشک به آن اصابت می کند، بدنه ناو دفرمه می شود و درها هم به سختی باز می شوند.

این عملیات نیروی دریایی در ۲۹ فروردین ۶۷ درسی بود که می‌توان ایستاد اگرچه از بین می‌رویم. ما گاهی با خانواده شهدای همین عملیات بحث داریم که چرا در این باره حرفی گفته نمی‌شود؟ ما کاری که می‌توانیم کنیم این است که یک مراسم برگزار کنیم. هرچند بلحاظ نظامی آنها خیلی قویتر بودند و ضرباتی که ما خوردیم بیشتر بود اما این از نظر عقیدتی و حس وطنپرستی یک عملیات موفق است. یعنی ما به همه اعلام می کنیم که ای رزمندگان و سربازان! از تجهیزات دشمن نهراسید شما فکر می‌کنید همین حالا از چه چیز ما می‌ترسند؟ از ناومان؟ از هواپیمایمان؟ نه، از آدم‌ها می‌ترسد، از وطنپرستی و تا آخرین قطره خون ایستادن ایرانی میترسند. اما چرا در هفته ارتش به آن نمی‌پردازند؟ مگر ما در همه عملیات‌هایمان زده‌ایم و برده‌ایم؟ نه، شهید داده‌ایم، هواپیما از دست داده‌ایم، تانک از دست داده‌ایم، جنگ است دیگر. هنوز هم کف دریا شهید داریم که در همان اتاق‌هایی هستند که مانده بودند و ما این جمله معروف را می‌گوئیم که این ها با خون سرخ خودشان آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس را گلگون کردند.

ناخدا دوم جانباز نادر مبارکی یکی از بازماندگان ناوشکن سهند در نبرد نابرابر با نیروی دریایی آمریکا در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ است که آمریکایی ها هم به شهامتش اعتراف کرده اند. وی باز هم آمادگی خود برای دفاع از آب و خاک میهن در هر جایی که لازم باشد اعلام و تاکید می کند: «حتی یک هزارم ثانیه هم برای دفاع درنگ نمی کنم».وی درباره حماسه ماندگار نیروی دریایی ایران می گوید: ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ به ما ابلاغ شد برای انجام مأموریت آماده شویم. حدود ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه فرمانده ناوشکن مأموریت را به طور واضح به ما ابلاغ کرد و گفت: به ما خبر دادند که ناو جوشن از منطقه دوم دریایی بوشهر در درگیری با ناوگان پنجم آمریکا منهدم و در دریا غرق شده است. ریشه این درگیری و تعرض آمریکا این بود که یک کشتی نفتی کویتی تحت اسکورت ناوهای آمریکا در برخورد با مین دریایی که آن را از طرف ایران می دانستند خسارت زیادی دیده بود و آمریکایها برای فروکش کردن عصبانیت خود و وارد کردن ضربه متقابل به ایران ، اسکله های نفتی ما را مورد حمله قرار دادند و اسکله رشادت را هم به آتش کشیدند. از طرفی ناو جوشن که برای دفاع از اسکله و منابع نفتی ایران به منطقه رفته بود مورد تعرض و حمله ناوگان پنجم آمریکا قرار گرفته و غرق شده بود. همین توضیحات کافی بود تا حس انتقامجویی در دل بچه های ناو شعله ور شود. ساعت ۱۵ و ۴۵ دقیقه آمریکایی ها هواپیماهای خود را بالای سر ما فرستادند و اخطار ترک ناو دادند. آژیر محل جنگ به صدا در آمد و من پشت سلاح ۲۰ میلی متری اورلیکن قرار گرفتم و توانستیم یکی از هواپیماهای آمریکایی را متواری کنیم.

من یک بالگرد آمریکایی را زدم که دو خلبان آن غرق شدند. تا آخرین گلوله، من و شهید صفرزایی که او هم پشت سلاح ۳۵ میلیمتری بود از ناوشکن دفاع کردیم و علیه آمریکایی ها جنگیدیم. با این که بر اثر اصابت ترکش خون زیادی از من رفته و به چند متری سلاح پرتاب شده بودم، ولی باز هم بلند شدم و خودم را به سلاح رساندم و به تیراندازی ادامه دادم اما دفعه آخر، سلاحم با اصابت گلوله دشمن از کار افتاد و آنجا بود که غروب آفتاب را در یک سو و در سویی دیگر افول غم انگیز سهند را به چشمانم دیدم.

وی می افزاید: یکی از بچه ها تخته ای را روی آب انداخته بود. من یک طرف بودم و او یک سوی تخته. چند متری از ناو دور شدیم که هواپیمای آمریکایی راکتی را پرتاب کرد و او شهید شد. پیکر پاک بهزاد قناد غرق خون شده بود. با دستم تخته را روی آب می کشیدم؛ حدود ۲۰۰- ۳۰۰ متری از ناو دور شده بودیم که تن پاک بهزاد قناد را با جلیقه نجات روی آب رها کردم. این صحنه ها هیچ وقت از یادم نمی رود. انگار که ملکه ذهنم شده باشد. آنها بهترین عزیزانم بودند. ناخدا مبارکی می افزاید: بیش از ۵۰ نفر از بچه ها مفقود الجسد هستند و ۷ نفرشان از جمله بهزاد قناد پیکرشان پیدا شد. شاید خیلی هایشان زنده بودند و غرق شدند.عزتی که جاودانه می ماند

ناخدا سوم جانباز ۶۵ درصد احمد کریم زاده از بازماندگان ناو همیشه جاوید جوشن هم می گوید: هدف در ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ این بود که جوشن را با پرسنل به اسارت بگیرند اما غیرت کارکنان این ناو سبب شد تا پای جان در برابر حملات نابرابر آمریکا بایستند و ناو را ترک نکنند. وی می افزاید: شهید زارع نعمتی فرمانده دوم ناو از همان صبح درحال انجام وظیفه بود. اوج فعالیت ایشان با دیدن نخستین ناو آمریکا و اعلام محل جنگ قبل ازاخطار آنها شروع شد و درساعت ۱۲ و ۲۰ دقیقه ( پس از آن که احمدرضا کریم زاده دیده بان ناو فریاد زد: موشک ) آخرین دستورش را که شلیک با تمام قوا به سمت دو فروند هلیکوپترو ناو شلیک کننده موشک بود، صادرکرد. چند ثانیه بعد از اصابت موشک آنها پیکرغرقه به خون و بی جانش را در فاصله یکی دو متری خود دیدم که به طور نشسته به دیواره عرشه پرچم تکیه زده و آرام گرفته بود . در این هنگام ناو هم آرام گرفت، گویی نبض هردو باهم از حرکت ایستاد و درساعت ۱۳ در آغوش هم و در اعماق خلیج نیلگون همیشه فارس آرامش ابدی یافتند.ناخدا کریم زاده تاکید می کند: اگر امروز هم چنین حادثه ای رخ دهد به رغم همه مشکلات جسمانی ام باز هم از کشورم تا پای جان دفاع میکنم.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  خاطرات لحظه های آمدن امام خمینی به ایران
  شلیک به قلب مشروطه
  با شلیک توپ، ولیعهد و درباریان به گریه افتادند

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان