امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

برای نفر قبلیت ی داستان بساز

#11
یکی بود یکی نبود
خوب بود و بد نبود
یه پزشک که نه یه روانپزشک روانی بود که همه رو بیمار میدید. یه روز اومد به گلوریا گفت که‌ دچار بیماری ارسونیستیه شده
گلوریا کی بود؟ یکی از دخترای انجمن که به راشا رپ بدبخت گیر داده بود
ارسونیستیه چه بیماریه؟ فقط خدا عالمه
خوب خلاصه منم که کرمم گرفته بود گفتم بیام سراغش
آروم آروم اول رفتم اواتارشو دیدم بعد اسمشو
خلاصه که سر در نیاوردم دختره یا پسر
تصمیم گرفتم اینجوری بنویسمش
اهای تویی که پشت پازدی به قلبم و رفتی دیگه برنگرد چون تو دنیای من هیچ اشغالی بازیافت نمیشه
راستی من عوض نمی شم ولی خیلی جاها عوضی میشم اینو تو مخت فرو کن1818
پاسخ
 سپاس شده توسط βάરãɲ
آگهی
#12
ب قول خودش
یکی بود یکی نبود ی پسریا دختری ک من نفهمیدم چیه  بود ک هی سرک میکشید ب کارای راشا و گلوریا
و البته اخرشم چیزی نفهمید:/   Big Grin
☆هیچ مخدری مثل احترام بیش از حد...
                               توهم زا نیست ...♡


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16332835215615 ♡
پاسخ
#13
یه بار من رفتم اصفهان حسین اومد استقبال ،باهم رفتیم تو خیابونا چرخ بزنیم که دیدیدم دعوا شده دیدیم سه تا پسر دارن نفر قبلی رو اذیت میکنن. حسین گفت بریم کمک . من گفتم حسش نیست تو برو من بعدا میام خلاصه حسین درگیر شد و هرچی بیسیم زد داداش نیرو کمکی رو بفرست مردیم من گفتم نیرو کمکمی تو راه حسین جان طاقت بیار بزار خواب بپره میام.هیچی دیگه حسین به سختی تلفات داده بود و اه در وجودش نمانده بود که نیرو کمکی وارد شد(خودمو میگم) هیچی از یه درگیری ۱ به ۳ تبدیل شد به درگیری ۲به۳ خب شرایط فرق کرد و اونا فرار کردن. بعد حسین رفت سمت @Baranis و بهش گفت حالتون خوبه؟ و وقتی به هم نگاه کردن یه جرقه تو چشماشون به وحود اومد و عاشق هم شدن و پس از چند سال عاشق پیشگی با خوبی و خوشی ازدواج کردن. ببخشید دیگه نقش اصلی نبودی.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
پاسخ
 سپاس شده توسط βάરãɲ
#14
(13-01-2021، 7:15)Mahdi 1381 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یه بار من رفتم اصفهان حسین اومد استقبال ،باهم رفتیم تو خیابونا چرخ بزنیم که دیدیدم دعوا شده دیدیم سه تا پسر دارن نفر قبلی رو اذیت میکنن. حسین گفت بریم کمک . من گفتم حسش نیست تو برو من بعدا میام خلاصه حسین درگیر شد و هرچی بیسیم زد داداش نیرو کمکی رو بفرست مردیم من گفتم نیرو کمکمی تو راه حسین جان طاقت بیار بزار خواب بپره میام.هیچی دیگه حسین به سختی تلفات داده بود و اه در وجودش نمانده بود که نیرو کمکی وارد شد(خودمو میگم) هیچی از یه درگیری ۱ به ۳ تبدیل شد به درگیری ۲به۳ خب شرایط فرق کرد و اونا فرار کردن. بعد حسین رفت سمت @Baranis و بهش گفت حالتون خوبه؟ و وقتی به هم نگاه کردن یه جرقه تو چشماشون به وحود اومد و عاشق هم شدن و پس از چند سال عاشق پیشگی با خوبی و خوشی ازدواج کردن. ببخشید دیگه نقش اصلی نبودی.

خیلی باحال و خلاقانه بود دمت گرم29
☆هیچ مخدری مثل احترام بیش از حد...
                               توهم زا نیست ...♡


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16332835215615 ♡
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان