امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیوگرافی اقا محمد خان...+عکس

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بیوگرافی اقا محمد خان...+عکس 1

آغا محمد خان قاجار (۱۱۲۱ در استرآباد - ۲۸ خرداد ۱۱۷۶ در شوشا) بنیان‌گذار دودمان قاجاریه در ایران است.

در سال ۱۱۶۱ خورشیدی آغا محمد خان که از افراد ایل قاجار بود با از میان بردن حکومت جانشینان کریم خان زند به حکومت رسید. او تهران را پایتخت خود انتخاب کرد. آغا محمد خان مردی تند خو و خشن بود که با لشکرکشی‌های متعدد توانست ایران را یکپارچه سازد. بعد از وی برادرزاده‌اش فتحعلی شاه به حکومت رسید.

محتویات [نهفتن]
۱ زندگی‌نامه
۲ ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار
۳ وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان
۴ کودکی و نوجوانی آغا محمد خان
۵ کریم خان و قاجار
۶ پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند
۷ بنیان نهادن حکومت قاجاریه
۸ فاجعه تاریخی کرمان
۹ انتقال مرکز حکومت به تهران و حمله به گرجستان
۱۰ رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان
۱۱ حمله روسیه به سواحل غربی دریای خزر
۱۲ بازگشت به قره باغ و بدرود زندگی
۱۳ حکایاتی از بی عدالتی‌های آغا محمد خان
۱۳.۱ کشف یک کودتا
۱۴ برخی گفته‌ها در باره آغا محمد خان
۱۵ رجال سرشناس ایران در زمان شهریاری آغا محمد خان
۱۶ جستارهای وابسته
۱۷ منابع
۱۸ پیوند به بیرون
زندگی‌نامه [ویرایش]

قاجاریان
شاهان
عنوان
آغامحمدخان
فتحعلی‌شاه
محمدشاه
ناصرالدین‌شاه
مظفرالدین‌شاه
محمدعلی‌شاه
احمدشاه
دورهٔ سلطنت
۱۱۶۱-۱۱۷۶
۱۱۷۶-۱۲۱۳
۱۲۱۳-۱۲۲۷
۱۲۲۸-۱۲۷۵
۱۲۷۵-۱۲۸۵
۱۲۸۵-۱۲۸۸
۱۲۸۸-۱۳۰۴
نخست‌وزیرهای مشهور
حاج ابراهیم کلانتر
قائم مقام فراهانی
حاج میرزا آقاسی
امیرکبیر
سپهسالار
مستوفی‌الممالک
امین‌السلطان
عین‌الدوله
مشیرالدوله
مشیرالدوله پیرنیا
قوام‌السلطنه
وثوق‌الدوله
چهره‌های سرشناس
عباس میرزا نایب السلطنه
محمدعلی میرزا دولتشاه
میرزارضا کرمانی
میرزای شیرازی
کامران میرزا
ظل‌السلطان
تاج‌السلطنه
فروغ‌الدوله
فخرالدوله
شعاع السلطنه
ارشدالدوله
سالارالدوله
مهد علیا
حسین بهزاد
ستارخان
یپرم‌خان
صمصام‌السلطنه
حیدرخان عمواوغلی
میرزا کوچک‌خان جنگلی
علیقلی خان سردار اسعد
رویدادهای مهم
قرارداد آخال
معاهده پاریس
معاهده گلستان
معاهده ترکمنچای
امتیازات و قراردادها
جنگ‌های ایران و روسیه
جنبش مشروطه
قیام تنباکو
جنبش مشروطه
فرمان مشروطیت
جنبش جنگل
کودتای ۱۲۹۹
انحلال سلسله قاجار
آغامحمدخان زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ ه. ق. برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی (۱۷ ژوئن ۱۷۴۲) در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاریاش را در ۱۵ ربیع‌الثانی ۱۱۹۵ ه. ق. برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی (۲۱ مارس ۱۷۸۲)در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ه. ق. برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی (۱۷ مه ۱۷۹۸) در شوشا درگذشت.

وی فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتحعلی خان رقیب سرسخت خویش به مقام شاهی رسید.

ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار [ویرایش]

نوشتار اصلی: دودمان قاجار
درباره اصل و نسب قاجارها اطلاعات درستی در دست نیست. اما اینطور که بر می‌آید آنها از نژاد ترک بودند. آنها از دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شدند. آنها نسب خود را به مغولان می‌رساندند [۱] در اواخر قرن نهم هجری شاه عباس آنها را برای دفاع از مرزها به سه قسمت تقسیم کرد. قسمتی در مرو برای مقاومت در برابر ازبکان، قسمتی در گنجه و ایروان و قسمت دیگر در قلعه مبارک آباد استر آباد ساکن شدند.

با توجه به سکونت قاجارها در حوزه فرهنگ و تمدن ایران می‌توان آنها را ایرانی شده نامید. قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس برمی‌گردد. آنان ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان، یوخاری‌باش‌ها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقی‌باش‌ها زیر نظرایشان حکومت کردند و محمد حسن خان را به قتل رساندند. محمد خان را شیخ علی خان زند خواجه کرد. دلیل آن هم این بود که محمد خان بدون عقد دختر شیخ علی خان با او ازدواج کرد. اما بنا به گفته‌ای معتبر تر، اخته کردن آغامحمدخان به دست عادلشاه جانشین نادرشاه صورت گرفت. (به همین منظور است که در ذکر نام وی آقامحمد را آغامحمد می‌نویسند).

وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان [ویرایش]

زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ بعلت تجربه و تدبیر فوق‌العاده محمدحسن خان قاجار به او واگذار گردید. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شد و شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از آن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت. فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا را مجدداً برتخت سلطنت نشاندند.

کودکی و نوجوانی آغا محمد خان [ویرایش]

ژان گور می‌نویسد: آغامحمد خان باریک اندام و متوسط القامه بود و چشم‌های زیبا و جذاب و دهانی کوچک داشت. هرکس دهان کوچک و چشمان زیبای پسرک را می‌دید، تصور می‌کرد بر روح وی هوا و هوس غلبه دارد؛ اما وقتی آن پسر سیزده ساله کلاه را از سر برمی‌داشت و چشم بیننده به پیشانی بلند وی می‌افتاد، تغییر نظر می‌داد و می‌فهمید که کسی که دارای آن پیشانی بلند است، مقهور هوا و هوس نمی‌شود.

آغا محمد خان تیراندازی، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش جیران خانم -که از بهترین تیر اندازان بود- فراگرفت. او در سیزده سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایه‌دار قشون پدرش گردید. وی با آن سن اندک، شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت.

کریم خان و قاجار [ویرایش]

چندی بعد محمدحسن خان سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجرها بود؛ اما در نهایت وی شکست خورده و در میدان جنگ توسط سبزعلی بیگ حاکم سابق استرآباد کشته و سرش از تن جدا گردید.

پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند [ویرایش]

آغا محمد خان با همیاری برادرش حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگ‌های پارتیزانی زدند تا آن که خراج آن سال استرآباد توسط آغا محمد خان مورد سرقت قرار گرفت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخان زند و او شد که در نهایت دستگیر و به تهران برده شد. کریم خان همین که فهمید او دیگر خواجه‌است (و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل نمی‌باشد) امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.

پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سربرد. این روش معمول کریم خان زند بود تا با اسیر نگاه داشتن تعدادی از سران قبیله متمرد خطر شورش را از بین برده و در صورت هرگونه تحرک اسرا را تنبیه نماید. در همین زمان حسینقلی خان در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آغامحمد خان که می‌دانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست؛ پس از آن کریم خان شعری را برای درباریان خواند و از آن‌ها معنی شعر وشاعرش راخواست و چون آنان نمی‌دانستند یاد او افتاد و از او پرسید واو دانست. مضمون شعر: لعبتی سبز چهر و تنگ دهان بفزاید نشاط پیر و جوان معجر سر چو زان برهنه کنی خشم گیرد کف افکند ز دهان ابوالمظفر چغانی این شعر را در وصف فقاع(آبجو) سروده.

بنیان نهادن حکومت قاجاریه [ویرایش]

آغا محمد خان در ۱۳ صفر ۱۱۹۳ ه. ق. (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغ‌های اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمه‌اش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقه‌باش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار با شورش برادرش حسین قلی خان تا پای مرگ پیش رفت. ولی سرانجام در بندپی توسط حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی و چند برادرش نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شده بود بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و به دستور وی جشن نوروز را با تشریفات زیاد برگزار نمودند[نیازمند منبع].

پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آغا محمد خان از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهم‌ترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آغا محمد خان در سمیرم و محاصره شیراز است. سرانجام آغا محمد خان قدرت نظامی خود را افزایش داد و با کمک حاج ابراهیم خان کلانتر (که به گفته ناصر نجمی معتقد بود لطفعلی خان دلاوری شجاع اما نامناسب برای مملکت‌داری است و آغا محمد خان قابلیت انجام امور سیاسی را داراست و به این جهت دروازه‌های شهر را پنهانی برای او گشود) و حمایت لشکر اردلان (کردستان) به سرداری خسروخان اردلان در ۱۲۰۸ ه. ق. وارد شیراز شد. با ورود آغا محمد خان به شیراز، لطفعلی خان به کرمان گریخت. در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد[نیازمند منبع].

فاجعه تاریخی کرمان [ویرایش]

نوشتار اصلی: کشتار کرمان
مردم کرمان چندبار گرفتار حملات دشمنانه متجاوزان و قتل‌عام قرار گرفته‌اند که آخرین بار آن توسط آغا محمدخان قاجار در سال ۱۲۰۹ هجری قمری صورت گرفت. ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط می‌شود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغا محمد خان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند.

هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (۱۱۹۳هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت برای کسب قدرت به کشمکش پرداختند. سرانجام در سال ۱۲۰۳ هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکش‌های داخلی زندیه باعث شده بود، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی مازندران و تهران و گرگان نفوذ داشتند، به طمع افتاده و به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند و پس از آخرین درگیری‌های بین لطفعلی خان وآغامحمدخان، خان قاجار به شیراز لشکرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد.

دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چارپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند. لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشکرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند.

سرانجام با لشکرکشی آغا محمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آغا محمد خان در سال ۱۲۰۶ هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در ۱۲۰۸ بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتل‌عام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفته‌اند او دستور داد تپه‌ای از چشمان مردم بسازند.

عده‌ای، تعداد کورشده‌ها را ۲۰ هزار و بعضی دیگر ۷۰ هزار نفر ذکر کرده‌اند. او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی می‌خواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند. بدین سان سلسله زندیه به نقطه پایان خود رسید.

انتقال مرکز حکومت به تهران و حمله به گرجستان [ویرایش]

آغا محمد خان پس از فتح کامل جنوب ایران مقر حکمرانی خویش را در تهران مستقر نمود و آن را دارالخلافه نامید در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ والی گرجستان به پشتوانه همکیشی با روس‌ها اعلام استقلال نمود، بنابراین آغا محمد خان در فروردین ۱۱۷۴ (آوریل ۱۷۹۵) برای آراگلی خان نامه‌ای ارسال کرد و اشتباهات گرجی‌ها در طی هشتاد سال گذشته را یاد آوری نمود و اعلام کرد در صورتی که والی گرجستان روابط خود را با روس‌ها قطع و از ایران اطاعت کامل نکند، به آنجا لشکر کشی خواهد نمود. آراگلی خان جواب نامه را نداد و خود را برای حمله مجهز نمود. آغا محمد خان به گرجستان لشکر کشی کرد و با وجود مقاومت گرجی‌ها در این نبرد پیروز شد و آراگلی خان به تفلیس فرار کرد. آغا محمد خان برای یافتن او به تفلیس لشکر کشید. آراگلی خان همراه خانواده و بستگانش از تفلیس به گرجستان غربی گریختند. آغا محمد خان تفلیس را فتح نمود و فاجعه کرمان را در تفلیس تکرار کرد و دستور به قتل و تاراج مردم داد. عده زیادی از روحانیون را در رود کورا غرق کردند و پنج هزار نفر از گرجیها را اسیر و شهر را ویران نمودند.

آغا محمد خان پس از غارت مهمات و ذخایر جنگی آراگلی خان، از شهر خارج شد تا به دنبال آراگلی خان برود ولی با دریافت خبر طغیان اهالی شیروان که مصطفی خان دولو نماینده‌اش را به قتل رسانده بودند، به دشت مغان بازگشت. حاکم شیروان به آغا محمد خان پیام دوستی و اطاعت داد و وی از تنبیه آنان صرف نظر نمود و با پانزده هزار تن از دختران و پسران شهر که به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اسیران برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.

آغا محمد خان در سال ۱۱۷۴ خورشیدی (۱۷۹۵ میلادی) در تهران تاجگذاری کرد.

رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان [ویرایش]

آغا محمد خان بعد از تاجگذاری به خراسان لشکر کشید و شاهرخ نوه‌ی نادرشاه افشار را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به انتقام کشتن فتحعلی خان به قتل رسانید. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر شکنجه‌ها جان سپرد. او پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به بخارا را قصد نمود که خبردار شد از جانب روسها دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود. او بخارا را تحت‌الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی، گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ افشار به هرات فرستاد. آنها تا کابل پیش رفتند ولی نادرقلی در کوه‌های هیمالیا در افغانستان مکان خود مرتب را تغییر می‌داد[نیازمند منبع] سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند و بلخ را از حاکم کابل به بهای ۵۰۰ هزار سکه طلا خریداری نمودند؛ این کار آغا محمد خان چندین هدف را دنبال می‌کرد که مهم‌ترین و دراز مدت‌ترین آنها جلب حمایت حاکم کابل برای حمله به هندوستان بود و افغانستان را نیز تحت حمایت دولت ایران قرار داد. او سپس به ساری برگشت و در عمارت زمستانی خود واقع در پشت مسجد شاه غازی (که اکنون اثری از آن باقی نیست)، گنجینه‌های باقی‌مانده از دوران افشاریه - که نادر با خود از هند آورده بود و باعث ثروتمندی بسیاری از فرماندهان و نوادگان او شد - را پنهان کرد.

حمله روسیه به سواحل غربی دریای خزر [ویرایش]

در شهریور ۱۱۷۵ (سپتامبر ۱۷۹۶ میلادی)، سپاه روس به فرماندهی ژنرال کنت والرین زبوف، به نیروهای ژنرال گردویچ که قبلاً به دربند اعزام گردیده بود، پیوست و قلعه‌های دربند، باکو و تالش را تصرف نموده و بر تمام سواحل غربی دریای خزر از مصب رود کر و اترک مسلط شد. سپس ژنرال زبوف از جلگه شیروان و از کنار ساحل، وارد دشت مغان شد و از رود ارس گذشت. دسته دیگری از سپاهیان روس لنگران را اشغال کردند لذا آذربایجان و رشت مورد تهدید قرار گرفتند. خان قاجار برای سرکوب آنان عازم قفقاز شد اما هنوز به آنجا نرسیده بود که در ۱۹ آبان ۱۱۷۵ (نهم نوامبر ۱۷۹۶) میلادی، کاترین دوم تزار مقتدر روسیه درگذشت. با جانشینی وی توسط پل یکم و با تغییر سیاست، ارتش روسیه تمامی خاک‌های اشغال شده ایران و از جمله گرجستان را ترک گفتند.

بازگشت به قره باغ و بدرود زندگی [ویرایش]

آغا محمد خان که از خروج نیروهای روس از زمین‌های اشغالی سخت شادمان گردیده بود تصمیم گرفت که در قفقاز به تصرف شهر شوشا که در حمله اول به دست وی نیفتاده بود بپردازد. او دراسفند ۱۱۷۵ (مارس ۱۷۹۷ میلادی)دوباره عازم گرجستان شد و قلعه شورشی قره باغ را تصرف کرد. ابراهیم خان جوانشیر، حاکم یاغی قره باغ فرار کرد و شاه قاجار آماده لشکرکشی به تفلیس شد ولی در حالی که از فتح شوشا در قراباغ آذربایجان ۳ روز می‌گذشت در بامداد ۲۱ ذی‌الحجه ۱۲۱۱ ه. ق. (۱۷ ژوئن ۱۷۹۲ میلادی) بدست صادق نهاوندی و دو تن از همدستانش به قتل رسید[نیازمند منبع] و از آنجا که در آن زمان پیکر بزرگان را در عتبات عالیات بخاک می‌سپردند، وی را نیز به نجف اشرف بردند و در جوار آرامگاه امام اول شیعیان به خاک سپردند.

حکایاتی از بی عدالتی‌های آغا محمد خان [ویرایش]

کشف یک کودتا [ویرایش]
اطلاعات بیشتر: لوطی صالح، جعفرقلی خان قاجار، و کشتار برادران
چند روزی بعد از تاجگذاری، آغا محمد خان قاجار آماده می‌شد که با ولیعهدش فتحعلی خان از سربازان مازندرانی سان ببیند. ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت.

پس از چند لحظه آغا محمد خان اظهار درد کرد و رنگ پریدگی مرده وار سیمایش مویّد اظهارش بود. یکی از وزیران را به مرخص کردن سربازان برگماشت زیرا که حال سان دیدن نداشت.

همین که مجلس خالی شد، تغییر حالت داد ولیعهد و نزدیکان حاضر را روانه اتاقهای دیگر کرد و فرمانده قره چوخاها را خواست و دو ساعت تمام با وی گفتگو کرد. در آن میان افسرانی را برای بازجویی به درون تالار می‌آوردند. فتحعلی خان در دیوانخانه مجاور منتظر دستورهای عموی خود بود. سرانجام برادر زاده را نزد خود خواند و گفت: افسری که زیر گوشی با من صحبت می‌کرد یکی از رفیقان خود را متهم می‌کرد که قصد دارد شاه را بکشد. من هم در این دو ساعت بازجویی دقیق کردم تا معلوم شد که مدعی با افسر متهم دشمنی شخصی داشته و اتهام را سراپا از خود ساخته‌است. حالا پسر جان تو که روزی به پادشاهی خواهی رسید بگو ببینم به عقیده تو چه باید کرد؟ جوانک با شور ساده لوحانه‌ای گفت: باید مفتری را تنبیه کرد و کسی را که به او بهتان بسته‌اند پاداش داد.

آغا محمد خان گفت: به این ترتیب تو دستوری می‌دادی که از نظر عدالت انسانی معقول و منطقی بود ولی فرمانی نبود که در خور پادشاه باشد. باز هم برو بیرون و منتظر دستور من باش.

ساعتی بعد فتحعلی خان را به تالاری که شاه در آنجا بود خواندند. وی چیزی در آنجا دید که از نفرت و وحشت خون در رگهایش بند آمد. نعش چند افسر را در آنجا دید و در آن میان مفتری، متهم و همه کسانی را که به عنوان گواه بازپرسی شده بودند بازشناخت. شاه گفت من دچار اشتباه شدم که دو طرف را رویاروی کردم. روی انگونه چیزها نباید بحث شود زیرا که شایسته نیست در میان اطرافیان شاه کسانی آمد و شد داشته باشند که امکان شاه کشی به گوششان خورده‌است. من برای جبران اشتباهی که کردم چاره‌ای نداشتم جز آنکه بدهم همه کسانی را که به هر عنوان پایشان به این قضیه کشانیده شده بود خفه کنند. (به نقل از کتاب آغا محمد خان قاجار اثر امینه پاکروان)

برخی گفته‌ها در باره آغا محمد خان [ویرایش]

سرجان ملکم: آغا محمد خان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت می‌زیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز می‌خواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمی‌خاست و بعبادت می‌پرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود بابا خان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیر کرده بود و از شهرهای خود او به حساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.

عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقده‌ای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.

استاد معین: آغا محمد خان در حمله به قفقاز دستور قتل‌عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.

دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج می‌رسید.

رجال سرشناس ایران در زمان شهریاری آغا محمد خان [ویرایش]



مرتضی قلی خان قاجار، برادر آغا محمد خان قاجار که به روسیه فرار کرد و از عوامل برانگیزاننده لشگرکشی روسیه به ایران در زمان کاترین و به سرکردگی زبوف بود. نگاره در موزه تور روسیه Tver Regional Picture Gallery
مصطفی قلی خان قاجار (برادر و سردار سپاه وی در جنگ‌های مهم)
علی قلی خان قاجار (برادر آغا محمد خان که به‌وسیله فتحعلی شاه نابینا شد)
جعفر قلی خان قاجار (برادر وفادار آغا محمد خان که در تهران بدست وی کشته شد)
مرتضی قلی خان قاجار(برادر خان قاجار)
رضا قلی خان قاجار (برادر آغامحمدخان و از مدعیان سلطنت که تلاشهای وی در کسب قدرت بی نتیجه ماند)
حسینقلی خان جهانسوز (برادر آغا محمد خان که در سال ۱۱۸۶ در سن ۴۲ سالگی بر اثر خیانت داخلی به قتل رسید)
سلیمان قلی خان قاجار
محمد آقای قاجار
محمد ولی خان قاجار
محمد حسین خان قاجار (سردار سپاه)
صادق خان شقاقی (سردار سپاه وی در شوشی؛ پس از شنیدن خبر درگذشت وی تصمیم گرفت تا برای رسیدن به قدرت بکوشد و با استفاده از سپاه آغا محمد خان بر ضد فتحعلی شاه قاجار شورید و قزوین را پایتخت خویش قرار نهاد ولی در قزوین و مراغه بیشتر مردم به مرض طاعون دچار گردیدند و سپاهش نیز از آن مرض مصون نماند و با بیگلربیگی ارومیه که از ترکان افشار بود متحد گشت ولی در نهایت شکست خورد و اگر چه فتحعلی شاه او را مورد عفو قرار نهاد ولی دوباره درصدد قشون کشی برآمد و این بار به اشد مجازات رسید)
باباخان جهانبانی (فرزند ارشد حسین قلی خان که آغا محمد خان قاجار چون فرزندی نداشت وی را ولیعهد خود کرد و به نام فتحعلی شاه به تخت سلطنت نشست)
عباس میرزا (پسر ارشد فتحعلی شاه؛ دلاور مردی که اگر همه با او بودند معاهده‌های گلستان و ترکمان چای قلم نمی‌خورد)
فرج اله بیک اشاقه باش (سردار سپاه)
شیخ جعفر تنکابنی (کتاب خوان شخصی آغامحمد خان)
ابوالفتح خان
میرزا محمد خان قاجار دولو (حاکم تهران؛ وی جویای قدرت و سرمایه مادی بود برای همین اقدامات کودکانه وی در خور توجه‌است)
میرزا شفیع صدر اعظم (صدر اعظم و والی اسبق ولایات عراق – عراق آن زمان به اصفهان؛ کاشان؛ ملایر و بروگرد نسبت داده می‌شد.)
عبدالرحیم خان شیرازی (حاکم شهرضا و سمیرم که در جنگ سمیرم علیه لطف علی خان زند توانست با خدعه و نیرنگ سپاه او را از هم بپاشد و البته از طرف باباخان جهانبانی مورد تقدیر واقع گشت و پس از آن حکومت آباده و ابرقو را به وی دادند)
حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی (حاکم شیراز؛ وی ترجیح داد تا در خدمت آغامحمدخان گردد هرچند او بود که لطفعلی خان را به شهریاری رسانید و بپاس خدمتی که کرد حکومت شیراز را به وی دادند اما سرانجام خیانت کرد و باعث به قدرت رسیدن آغامحمد خان شد. اوست که موجبات به سلطنت رسیدن فتح علی شاه را فراهم آورد و در نهایت بدست وی کشته شد)
نجف قلی خان بیگلربیگی (حاکم تبریز؛ اوست که حصار محکمی بر تبریز کشید و در سال ۱۱۹۹ بدرود زندگی گفت)
شاهرخ افشار (از نوادگان نادر و پدر گلرخ و نادر میرزای افشار؛ نابینا بود و در سال ۱۲۰۹ در مازندران در اثر پیری و فرسودگی و شکنجه‌هایی که به منطور آشکار ساختن گنجینه‌ها کشید در گذشت)
نادر میرزای افشار (پس از آنکه به بخشی از جواهرات نادری دستبرد زد راهی هرات شد و از آنجا به کابل رفت و در نهایت دعوی سلطنت کرد و فتحعلی شاه او را به قتل رساند و تمام دودمان نادر را به باد داد تا کینه چندین ساله خیانت به جد خود را تسکین دهد)
جهانگیر سیستانی (خیانتکار به شاه زندیه؛ اوست که لطفعلی خان را ترغیب به ماندن در کرمان کرد و سرانجام نیز او بود که لطفعلی خان را در راه دارزین به راین کرمان به فرستاده شهریار قاجار داد)
محمد علی خان سیستانی (برادر جهانگیر و حاکم بم و وکیل آباد)
امیر کونه خان زعفرانلو (حاکم قوچان و از ارادتمندان به قاجاریه)
ابراهیم خان شادلو (حاکم اسفراین و از ارادتمندان به قاجاریه)
جعفر خان بیات (حاکم نیشابور و از ارادتمندان به قاجاریه)
بیرام علی خان (حاکم مرو که در هجوم ازبکان کشته شد)
حاج شیخ مهدی (از خادمان آرامگاه حضرت امام رضا و از مشاوران شاهرخ)
شاه مرادبک جان (فرمانده شاه سعید خان در جنگ مرو ازبکان در مرو)
شاه زمان (حکمران افغانستان در کابل و بلخ – البته افغانستان آن زمان بطور کامل خودمختار بود)[نیازمند منبع]
هرقل یا هراکلیوس(امیر گرجستان که تحت‌الحمایه روسیه در آمد و عامل حمله آغا محمد خان به قفقاز شد)
ابراهیم خلیل خان جوانشیر (حاکم شوشی و قراباغ که حاضر به اطاعت از آغا محمد خان نگشت و مدتها حکومت قره باغ را بر عهده داشت و به دانشمندان ارج می‌نهاد در دربار وی دانشمندان زیادی حضور داشتند)
ملاپناه واقف(شاعر آزاده آذری که اشعار عارفانه وی در قفقاز شهرت دارد وی در زمان یورش آغا محمد خان به قفقاز در کنار ابراهیم خلیل خان از رهبران مقاومت بود.)
مصطفی خان طالشی (حکمران طالش که حاضر به پرداخت مالیات به آغا محمد خان نشد و مثل بسیاری از حاکمان آن زمان در دوران کریم خان نیز مالیات مردم را به مصرف خویش میرسانید)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بیوگرافی اقا محمد خان...+عکس 1
پاسخ
 سپاس شده توسط pink♥angel
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان