امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ترسناک ترین اتفاقی که براتون تو خونه یا هر جای دیگه ای افتاد چی بود؟

#21
رفته بودم خونه مادر بزرگم ک ازون قدیمیاست یهو دیدم پسر داییم ی گوشه واستاده و بعد انگاری میخواد فرار کنه هی تقلا میکرد هیچکی هم خونمون نبود تا منو دید یهو جیغ زد کمک کمک اقا شبم بود منم جیغ میزدم میگفتم داری چیکار میکنی گفتم ی جن من گرفته اغا همون موقع ی دوتا نور قرمز اومدن جلوم منو یگی پریدم هوا و جیغ میزدم و از یکی شنیده بودم ک اگر بگی بسم الله ولت میکنه منم فقط جییییییییغ و صلوات و بسم الله یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااا
باور کنین واقعی بود یا ابلفرض
میدونم برگشتنت بهم سخته
اما ازت میخوام برگردی هر جور ک شده
خواهش میکنم ازت
هنوزم دوست دارم و حاضرم هر کاری برات بکنم
فقط قبلش ی چیزی
ته دلت ممکنه اندازه ی سر سوزن دوسم داشته باشی؟ Sleepy
پاسخ
آگهی
#22
من تا حالا اتفاقی نظیر جنو این چیزارو حس نکردم ب نظرمم همش دروغه
پاسخ
 سپاس شده توسط Aesthetic
#23
دهنم بوی سیکار میداد
ترسناک ترین اتفاقی که براتون تو خونه یا هر جای دیگه ای افتاد چی بود؟ 3
پاسخ
 سپاس شده توسط مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב
#24
ساعت یک رفتم خونه بابا ه بیدارمون کرد میگه از خونه من برو بیرون کجا بودیی Cool Big Grin

(22-08-2017، 11:47)オスイン نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
دهنم بوی سیکار میداد

خوب ما م م میکشیم هیچ بویی نمیده Dodgy Sleepy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
The truth of love is living in heaven with you
پاسخ
#25
(19-08-2017، 23:39)Atosa.m نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(02-07-2017، 21:11).Impassive. نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(02-07-2017، 20:21)n.leito نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(29-06-2017، 15:22).Impassive. نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
اینکه خواب نمیبینم......فقط تصاویر مبهم میبینم......مثل پریدن گربه از یه جای بلند....فقط همین

بیخیال عزیزم منم همینطوری هستم ولی خواب هم میبینم.کابوس من دیدن یه زن و شوهر و یک نوزاد بغل خانومس که خانومه برهنس و کلا هیچکدوم چهره ندارن.همچنین یه قطره خون مثل آویز از گردن خانونه آویزونه.به نظرم بهتره به دعانویس مراجعه کنی روانشناسی و اینا یه مشت چرته!
تا حالا اسم جیباد به گوشت خورده؟
تو خسروشهر آذر بایجان شرقی زندگی میکنه
ی دعا نویسه....
با جن کار میکنه....
اونم نتونست..............

آره به گوش من خورده ..


منم همیشه خواب یه زن رو میبینم که پشت به من وایساده هر وقت بهش نزدیک میشم شلنش بلند میره .. شلنش بنفشه .. ازش می ترسم .. یه بار که برگشت دیدم جای صورتش یه هاله سیاهه !
ناخوناشم بلنده ..

****
یه بارم خواب دیدم که در اتاقم باز شد و از توش صدای گریه نوزاد میومد ..
رفتم تو دیدم رو تختم پره خونه !
گریه نوزادم از تو  کمد بود ..
..
دو سه بارم دیدم یه نفر داره تو حموم اتاقم خون گریه میکنه ! خم شدم تو وان دو تا دست از تو وان اومد بیرون و گردنم رو چسبید ..
...

یه بارم تو آینه حموم یه گربه سیاه دیدم ! گربه تو حموم ؟! :/

--'---

جیباد رو می شناسی ؟! بهش اعتماد نکن ! با دعا و اینا خوب نمیشه ! من دو سه شبه فقط آیت الکرسی می خونم کمتر شده ..

منم همین زن رو توی خواب هام دیدم با یه شنل بلند که 2 تا سرباز دورش بودند و به سرباز هاش دستور داد منو بکشن اکثرا خوابش رو میبینم و خیلی میترسم
من از بیگانگان ،
هرگز ننالم...........
که با من هر چه کرد
ان اشنا کرد.........!

                                                       
پاسخ
#26
(15-08-2017، 15:17)لاله ناز نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
Confused خونمون تازه سازه ولی قبلا یه ویلای بزرگ بوده مال استانداره رضا شاه توی کرمانشاه بعد از انقلاب متروکه می مونه تا یه 11 12 سال پیش که میان یه اپارتمان بسازن کارگرا از ترس وارد ویلا نمیشدند بلاخره خونه رو میکوبن از اول می سازن یه اپارتمان 26 واحدی از اهالی محل هم سوال کردیم گفتن خیلی ترسناک بوده من یکی از همکلاسیهام که همسایمون بودن تو اپارتمان توی خونشون جن داشت حتی دعا خوندن دعانویس اوردن ولی جن بیرون نرفت بالاخره مجبور شدند خونشون رو هم بفروشن واقعا خونشون ترسناک بود بعد از اون ماجرا حالا من احساس می کنم خونمون جن داره تازه مادرم می گفت یه شب تو خواب راه می رفتی و من وقتی بیدار شدم که وایساده بودم خیلی ترسیدم وقتی خونه تنهام توی اتاق خوابم که درشو می بندم صدای شکستن وسایل میاد خیلی هم بلند ولی وقتی نگاه می کنم همه چیز سر جاشه خیلی بخاطرش گریه کردم احضار جن هم کردم و اون حضورشو بهم با کوبیدن به دیوار اعلام کرده حتی مادرم هم میدونه ولی چیزی نمیگه تا نترسم همش احساس میکنم یکی دستشو روی گردنم و بدنم میکشه که واقعا بعدش جاش داغ میشه ...توروخدا کمکم کنید بهم بگید چیکار کنم خیلی میترسم نظر بدید لطفا

ترسناک خو ولی بنظرم قران بخونی ایت الکرسی واینجور چیزا بعدشم اگ نشد باهاشون دوست شو همه چیزو میزارن دمه دستت تو درساتم بیست بیست میشی اگ خونه ما اینجوری بود من الان دانشگاه بودم
پاسخ
آگهی
#27
...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آب کم است
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آن را اسراف نکنید
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
water is low
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Do not waste it
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
الماء قلیل
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لا تسرفوه






پاسخ
#28
يه روز جلوي چنجره خوابيده جوري که ميتونستم حياط رو ببينم غروب موقعه اذان بود از خواب بيدار شدم سرجام نشستم داشتم با گوشيم ور ميرفتم يهو چشمم افتاد به درخت گردوي که وسط حياط بود ديدم يه زن که موهاش نسبتأ بلند بود و لباس سفيد پوشيده بود من ترسيدم ميخاستم بابامو صدا کنم که غيب شد، چهار روز بعد از اون خونه رفتيم
پاسخ
 سپاس شده توسط Aesthetic
#29
توی اتقاقم دراز کشیده بودم توی پنجره یه نفرو می دیدم که نشسته روی صندلی وقتی صندلی رو نگاه می کردم کسی نبود
بانویی از جنش تابستان کوچه شهریور پلاک 23
اینجا دنبال من بگرد
پاسخ
 سپاس شده توسط Aesthetic
#30
حس کردم یکی میمیره ....
چند روز بعد  یه نفر مرد
(چند بار این اتفاق افتاده)
نبستـه ام به كس دل،نبستـه كس به مـن دل
چو تخته پاره بر موج 
رهـــا
رهــــــــا 

رهـــــــــــــــــــــــ ـــــــا من
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اگه نفر قبلیت شنا بلد نبود افتاد تو اب ....
  اگه با نفر قبلیت توی خونه خالی باشی چیکار میکنی؟؟؟
Heart کدوم شخصیت دیزنی؟ فقط دخترا! اگه پسر ها بیان هیچی دیگه پدرشون رو در میارم!
Heart این اتفاقی که برای من افتاد سعی کنید برای شما نیافته{این داستان واقعیه و دردناک}
Thumbs Up اگه یه روز مامانتون خونه نباشه پدرتون برای ناهار چی کار می کنه؟؟؟
  یه شب که کسی خونه نیست....
  لقبت توی خونه چیه؟
Exclamation به چه چیز ماوراعی اعتقاد داری ؟ تا حالا دیدی ؟ ترسناک ! جنی ها بیان ! ☆☆
  اگه بفهمی چند ماه دیگه نابینا می شی چیکار می کنی؟
Snowman ベاگه نفر قبلی با امیر و آقا صابر دم عید بیاد خونه،تون؛چجوری پذیراایی میکنی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان