امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ارزش

#1
در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن
اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد

یکی از برگه‌ها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک  از چشمای  خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته .  گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:

"خدایا، می‌خواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. می‌خواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.می‌خواهم که جایش را بگیرم.  جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم.  می‌خواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانواده‌ام اطراف من حلقه بزنند.می‌خواهم وقتی که حرف می‌زنم مرا جدّی بگیرند؛ می‌خواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم.  دلم می‌خواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن می‌رسند، به من هم برسند و توجّه کنند.  دلم می‌خواهد پدرم، وقتی از سر کار برمی‌گردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد.  و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بی‌توجّهی، به سوی من بیاید.  و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند.  و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم.  خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم.  فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."

انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکی‌اند!"  
زن سرش را بالا گرفت و گفت:

این انشاء را دخترمان نوشت!!





دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ارزش 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Amir Mohammad zg ، βάરãɲ
آگهی
#2
خیلییییی قشنگ بود
ارزش 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Đęąđ.ğïřł
#3
قشنگ بود مرسي از نويسنده
پاسخ
 سپاس شده توسط Đęąđ.ğïřł
#4
چ باحالللللل Sleepy
پاسخ
#5
زندگی های الان همش همینطور شده
حالا همه بیشتر به گوشی و موبایل توجه میکنن تا اطرافیانشون ..
☆هیچ مخدری مثل احترام بیش از حد...
                               توهم زا نیست ...♡


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16332835215615 ♡
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart داستان عاشقانه مریم...یه عشق واقعی(ارزش خوندن داره)
  داستان آموزنده ارزش انسان!
  ارزش‌های زندگی
  داستان های کوتاه پند اموز(ارزش خوندن دارن نسخه دو)
  داستان های کوتاه پند اموز(ارزش خوندن دارن)
  یک داستان کوتاه وبسیار زیبا{{شاخه گل خشکیده}} ارزش عشق
  یک شب برای خدا(قشنگه ارزش خوندن داره )
  ارزش یک انسان
  رفـــاقت یعنی ایــــن [ خدا وکیلی ارزش یه بار خوندنو داره ]
  ارزش 1 سـاعت (داستان کوتاه)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان