امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نشکن نمی گویم

#1
یکی از علمای ربانی نقل می‌کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست می‌داشت، همواره در یاد آن بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد، او بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شد که حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد، در این میان یکی از علماء در آنجا حاضر بود و او را تلقین می داد و می گفت: بگو لااله‌الاالله 

او در جواب می گفت: "نشکن نمی گویم..."

ما تعجب کردیم که چرا به جای ذکرخدا، می‌گوید: نشکن نمی گویم، همچنان این معما برای ما بدون حل ماند، تا اینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شد و من از او پرسیدم، این چه حالی بود که پیداکردی، ما می‌گفتیم بگو لااله‌الاالله، تو در جواب می گفتی: نشکن نمی گویم!

او گفت: اول آن ساعت را بیاورید تا بشکنم؛ آن را آوردند و شکست.

سپس گفت من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم، هنگام احتضار شما می‌گفتید بگو لااله‌الاالله، شیطان را دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته، و با دست دیگر چکشی بالای آن ساعت نگه داشته و می گوید: اگر بگوئی لااله‌الاالله، این ساعت رامی شکنم، من هم به خاطر علاقه وافری که به ساعت داشتم می گفتم: ساعت را نشکن، من لااله‌الاالله نمی گویم!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
The truth of love is living in heaven with you
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان