بازی آنلاین
آپلود عکس
علیبی:
نباش نگرانم
جون من چیزی جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرن
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چیز خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
بابا خواست بره خارج به فکر آیندمون
مادرم نگران مادر بزرگ مریض و صبور
ولی مامان بزرگ گفت اینجا نمون
اینجا زندگی شده تموم
آره
بعد از یک مدت اینجا رسیدیم
سوپریز نبود
ولی خیلی سختی کشیدیم
به ما میگفتن کله سیاه از اینجا کی میرید
بوی وطن نبود
معنی نزاد پرستی رو تازه فهمیدیم
به مامان میگفتم از اینجا بدم میاد
کی می خوایم برگردیم مادر بزرگو ببینیم
آره
ولی بعد از چند ماه وقتی بابا کار گرفت
همه از خوشحالی مردیم
شبش رفتیم رستوران گرون شام توپی خوردیم
انگاری لاتاری بردیم
گفتم بابا خوب شد مارو اینجا آوردی
ولی همه چی عوض شد وقتی از تهران زنگ زدن
گفتن مامان بزرگ رفتش
مامان گوشی انداخت زمین گوش نداد به حرفش
گریه و فریاد ولی میدونست بود به نفعش
چون ده سال دیگه تخت زندگی نداره ارزش
اونموقع بچه بودم مامان نزاشت برم دفنش
یادمه متنفر بودم ازش روز بعدش
شبا خواب میدیدم همه تهران جهع شدیم
همه از همدیگه دور نشدیم
واقعیت هرکی دنبال هدفشه ما هم یهو بزرگتر شدیم
واسه همین توی خونه ی بزرگ یهو کم شدیم
داداش ماشاالله با خانوم و دوتا بچه
من سریع از خونه زدم بیرون قبل از اینکه نوبت من شه
میدونم دوست نداشتی برم موزیک هم دلیل خوبی نیست
آره من مقصرم
گاهی وقتا دوست دارم موزیک و طرفدارامو ول کنم
ولی بعدش نگرانم
باکی درد و دل کنم
نباش نگرانم
چون من چیزی به جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرم
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چی خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
نبیلتی:
هدفای آدم دور میکنه همدیگرو از هم
مامان بزرگ رو لباش داره لبخند
ولی دلش پر از غم
داداش کوچولو دستشو گذاشته تو دستم
چمدونه خاطراتمونو بستم
دنبال بابا به سوی فرودگاه هستم
بهونه میارم میگم بابایی خستم
آخه کلی اینجا به خونمون وصلم
رفقای محل ناراحت میشن از دستم
وقتی بفهمن شبونه اروپا رفتم
فکرا همه میچرخه توی مغزم
داغونم عین آدمای مستم
بیست سال از اون روز میگذره
الان اینجا با بچه ها نشستم
تعریف میکنم براشون داستان زندگیمو
واسه دو بچه ای که منم آرزو دارم واسشون بهترینو
مثه بابا که کلی آرزو داشت واسمون
ولی در نظر نداشت که هرچقدرم در بریم بازم میمونیم زیر آسمون
توی این دنیا گیر بازیمونو
دوتا شیش نمیزنه همیشه تاسمون
یاد گرفتم نمیشه از مشکلات زندگیت در بری
چون هرچقدر که سربلند باشی
آخرش به چشم سرنوشت یه برده ای
علیبی:
نباش نگرانم
چون من چیزی به جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرن
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چی خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mytopseda.ir/wp-content/uploads/2018/06/rm-bax-nabaash-negaraanam.jpg
نباش نگرانم
جون من چیزی جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرن
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چیز خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
بابا خواست بره خارج به فکر آیندمون
مادرم نگران مادر بزرگ مریض و صبور
ولی مامان بزرگ گفت اینجا نمون
اینجا زندگی شده تموم
آره
بعد از یک مدت اینجا رسیدیم
سوپریز نبود
ولی خیلی سختی کشیدیم
به ما میگفتن کله سیاه از اینجا کی میرید
بوی وطن نبود
معنی نزاد پرستی رو تازه فهمیدیم
به مامان میگفتم از اینجا بدم میاد
کی می خوایم برگردیم مادر بزرگو ببینیم
آره
ولی بعد از چند ماه وقتی بابا کار گرفت
همه از خوشحالی مردیم
شبش رفتیم رستوران گرون شام توپی خوردیم
انگاری لاتاری بردیم
گفتم بابا خوب شد مارو اینجا آوردی
ولی همه چی عوض شد وقتی از تهران زنگ زدن
گفتن مامان بزرگ رفتش
مامان گوشی انداخت زمین گوش نداد به حرفش
گریه و فریاد ولی میدونست بود به نفعش
چون ده سال دیگه تخت زندگی نداره ارزش
اونموقع بچه بودم مامان نزاشت برم دفنش
یادمه متنفر بودم ازش روز بعدش
شبا خواب میدیدم همه تهران جهع شدیم
همه از همدیگه دور نشدیم
واقعیت هرکی دنبال هدفشه ما هم یهو بزرگتر شدیم
واسه همین توی خونه ی بزرگ یهو کم شدیم
داداش ماشاالله با خانوم و دوتا بچه
من سریع از خونه زدم بیرون قبل از اینکه نوبت من شه
میدونم دوست نداشتی برم موزیک هم دلیل خوبی نیست
آره من مقصرم
گاهی وقتا دوست دارم موزیک و طرفدارامو ول کنم
ولی بعدش نگرانم
باکی درد و دل کنم
نباش نگرانم
چون من چیزی به جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرم
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چی خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
نبیلتی:
هدفای آدم دور میکنه همدیگرو از هم
مامان بزرگ رو لباش داره لبخند
ولی دلش پر از غم
داداش کوچولو دستشو گذاشته تو دستم
چمدونه خاطراتمونو بستم
دنبال بابا به سوی فرودگاه هستم
بهونه میارم میگم بابایی خستم
آخه کلی اینجا به خونمون وصلم
رفقای محل ناراحت میشن از دستم
وقتی بفهمن شبونه اروپا رفتم
فکرا همه میچرخه توی مغزم
داغونم عین آدمای مستم
بیست سال از اون روز میگذره
الان اینجا با بچه ها نشستم
تعریف میکنم براشون داستان زندگیمو
واسه دو بچه ای که منم آرزو دارم واسشون بهترینو
مثه بابا که کلی آرزو داشت واسمون
ولی در نظر نداشت که هرچقدرم در بریم بازم میمونیم زیر آسمون
توی این دنیا گیر بازیمونو
دوتا شیش نمیزنه همیشه تاسمون
یاد گرفتم نمیشه از مشکلات زندگیت در بری
چون هرچقدر که سربلند باشی
آخرش به چشم سرنوشت یه برده ای
علیبی:
نباش نگرانم
چون من چیزی به جز تو ندارم
روزای سخت میان
روزای سخت میرن
نباش نگرانم
چیزی برنمیگرده به قبل
ولی قول میدم همه چی خوب میشه کم کم
نباش نگرانم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mytopseda.ir/wp-content/uploads/2018/06/rm-bax-nabaash-negaraanam.jpg
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
