دنیای تاریک من | my dark world [ عجیب و ترسناک ]

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

بازی با ارواح (phone)

تمام ریسک این بازی ب خودتونه مربوطه

برای بازی "تلفن" ب چهار چیز نیاز دارین

1- نمک

2- گوشی تلفن همراه

3- تلفن خونه

4- چراغ قوه

قبل شروع این بازی مطمئن بشید خونه تنهایید

برید توی دستشویی و ب مدت خیلی زیاد اونجا بمونید و ب اعماق چاه نگاه

کنید (:/)

برای شروع...کل چراغای خونه رو خاموش کنید و برید توی دستشویی و جلوی

درش نمک بریزید و درو قفل کنید

چراغای دستشویی رو خاموش کنید [ فک کنم بتونید از چراغ قوه استفاده  کنید]

با گوشیتون ب تلفن خونتون زنگ بزنید

خب...نتیجه ای ک میده اینه که یه چیزی تلفن خونه رو برمیداره، اگه همچین

اتفاقی افتاد بلافاصله تلفن و قطع کنید

اگه تغییراتی توی سطح کاسه توالت دستشویی دیدین یا صداهایی از توی

خونه شنیدین فقط بلافاصه قطع کنید!

بهتره اصلا از اول انجامش ندین...ولی اگه دادین...خب...دارم میگم

هر چی بشه مسئولیت قبول نمی کنم :/

[رها جوووون.لپتاپ]

الان این کتابو از کجا پیدا کردی؟منم می خوام بخونم

همونطور ک گفتم فقد 20 صفحه ای ازش ترجمه شدع
علاقه داری میتونی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اینجا بخونیش

نسخه ی کاملش رو پیدا کردم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.arnusha.ir/wp-content/uploads/Necronomicon.pdf

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

کلاس درس تفکر (معما)

جواب معما قبلی:

پسره از تو جیبش چاقو در آورده بود و برای دختره دست

تکون داد قبلا هم گفته ک "دوباره میبینمت" در نتیجه دختره

فهمید الان پسره میره طبقه 14 و منتظر دختره میمونه و وقتی

آسانسور برسه دختره رو میکشه!

بخش ترسناکش هم این بود ک دختره نمیتونه هیچکاری بکنه تا

جلوی آسانسور رو بگیره چون نمیشه آسانسور رو بین دوتا طبقه (13 و 14)

متوقف کرد.

دومین بخش ترسناکش هم این بود ک این ماجرا واقعیه!

معمای جدید:

روزی ک در اون دنیا خلق شد ..

در اون روز، من بهش گل هدیه دادم.

آیا خوشحال خواهد بود؟

اون بهم لبخند زد و بغلم کرد

من یک روز بعد از تولد اون ب دنیا اومدم ..

بسیار کوتاه و مختصر :/

انصافن از قبلی راحت تره فقط نکتشو بیابید! :/

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

واقعا واقعیه یا چرت داری میگی

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

واقعا واقعیه یا چرت داری میگی

چی دقیقا؟

[سهَ‌ند]

یه سوال این عوض شدن رنگ چشم واقعیه ؟؟ تا حالا دیدی واسه کسی اتفاق بیفته؟ تو هرسنی ممکنه؟

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

یه سوال این عوض شدن رنگ چشم واقعیه ؟؟ تا حالا دیدی واسه کسی اتفاق بیفته؟ تو هرسنی ممکنه؟

من طلسمشو امتحان نکردم و نمیدونم ولی اگه خیلی دوس داری رنگ چشمت عوضشه بهت "بیوکینزی رو پیشنهاد میکنم"
راجبش ی سرچ کوچیک تو اینترنت بکن من خودم نتیجه گرفتم از این ..

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

از این انجمن خوشم میاد

---

واقعا واقعیه یا چرت داری میگی

چی دقیقا؟

طلسما رو میگم

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

از این انجمن خوشم میاد

---

واقعا واقعیه یا چرت داری میگی

چی دقیقا؟

طلسما رو میگم

نمیدونم چون خودم امتحان نکردم اینارو ...

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

کلاس درس تفکر (معما)

جواب معمای قبل: منظور از اون دنیا برزخ یا دنیای پس از مرگه و منظور از گل

هدیه دادن این بود ک طرف الان مرده و الان تو اون دنیاست و این داره سر

قبرش گل میذاره و روز بعدش خود طرفم میمیره.

معمای جدید:

صبح کریسمس تام خیلی برای هدیه هایی ک بابانوئل براش گذاشته بود

هیجان زده شده بود.

صبح ک بلند شد سه تا هدیه بزرگ زیر درخت کریسمس پیدا کرد

بابانوئل از پشت پنجره ب تام نگاه میکرد، لبخند بزرگی رو صورتش بود، تام

هم در جواب بهش لبخند زد هر چند یکم احساس بدی بهش دست داده بود؛

اون رفت ک هدیه هارو باز کنه.

اولین هدیه رو ک برداشت بابانوئل لبخند بزرگی زد.

داخل جعبه یک شلوار خوش دوخت بود.

تام یکم ناامید شده بود ولی رفت سراغ هدیه بعدی

بابانوئل شکمش رو گرفته بود و بلند می خندید، داخل جعبه دوم یک توپ

فوتبال بود.

تام احساس بدتری بهش دست داد و یکم عصبانی شد.

ب هر حال ب سمت جعبه آخر رفت ک بزرگترین جعبه هم بود.

وقتی جعبه رو باز کرد، یک دوچرخه پیدا کرد، بابانوئل روی زمین غلت می زد و

می خندید.

تام دیگه نتونست تحمل کنه و گریه اش گرفت.

نکتش زیاد ترسناک نیست و از تمام معماهایی ک تا الان گذاشتم راحت تره! +ــ+