امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان مدرسه

#1
به نام خدا

توجه: به هیچ وجه این داستان واقعی نیست

نویسنده: خودم

سلام من مستر وینر ۱۴ ساله هستم.

اکنون در کلاس تاریخ هستم و باید سریع خودمو به کلاس ریاضی برسونم
سریع از پله ها دویدم و به کلاس ریاضی رسیدم

.
.


.


.


اوه راستی زنگ که خورد باید برم به غذاخوری غذا بخورم

.

.



.


معلم پایه تخته نوشته what kind of number divides another exactly

سوال چهارگزینه ای هست جواب های روی پایه تخته

factor-knife-prime-Decimal
این چه سوال مسخره ای هستش :/ ؟

جوابشو ولی میدونم

.


.


.
.


.

معلم دستمال توالت دستشه :/

.
.
.
رو تخته چی بنویسم؟ آها مینویسم Im the best in the world


.


.


.
خوشحالم که اکثر دوستام و دوست دختر قبلی و خواهرم همکلاسیمن :/

.

.


.


.

به خدا اینجا طویلس تا مدرسه XD معلم هیچ کاری نمیکنه تازه یکی از بهترین دوستام نشته رو صندلیش و داره با کامپیوترش ور میره XD عجب معلمی اصلا هم به این چیزا اهمیت نمیده فک کنم فقط میخواد پولشو بگیره بره XD


.


.


.
زنگ خورد و باید برم به سالن غذا خوری
.
راستی هزینه غذا روزی ۵ دلاره یک تیکه پیتزا الان خوردم میل به غذا ندارم
.
خیلی جالبه همینطور که گفتم اینجا به نظرم طویلس تا مدرسه چون من چند روز پیش مرض داشتم یه آتش سوزی کوچیک راه انداختم :/ هنوزم که هنوزع برا خاموش کردن آتش هیچ اقدامی انجام ندادن :/ با این حال بخش کمی از غذاخوری درحال سوخته :/
.

رو کف قسمت بدون آنیش سالن غذاخوری چرت زدم :/ اعصاب نذاشته این طویله برام :/

.
اوه یه نفر ازم ۳۳ دلار پول میخواد منم بهش دادم.من بچه پولداری هستم و عاشق بخشش هستم اگه کلا حساب کنی ۲۹ تا رفیق تو این طویله دارم که با اینی که ازم پول خواست الان میشن ۳۰ تا
.
از بلنگو مدرسه اعلام شد با یکی از کلاس هفتمی ها کار دارن :/
.
منم دارم میرم سر کلاس بعدی چون زنگ خورده ما هیچ وقت زنگ تفریح نداریم :/
.
آها یادم رفت بگم کلاسی که الان دارم کلاس علومه و یه سوال رو تخته نوشته که اصلا جوابشو نمیدونم امیدوارم از من چیزی نپرسه
.
رو دیوار چند تا علامت اختصاری چندتا اتم رو نوشته که بهتون میگم:
Y-E-H-A-Sc-I-E-N-Ce-Bi-Tc-H
شاید الان بگید چرا بعضی اتم ها رو دوبار نوشتی والا من هم موندم چرا در بعضی اتم ها علامت اختصاریشون ۲ بار نوشته شده
.
سر کلاس چرت میزنم،باورم نمیشه معلم بهم گیر نمیده!
.
معلم تازه داره میناله و از یکی از همکلاسی ها همون سوال روی تخته رو پرسید و اونم جواب داد
.
زنگ خورد زنگ زبان هست الان
.
داشتم میرفتم کلاس زبان که دوست دختر قبلیم میخواست بهم مشت بزنه جلوی مشتشو گرفتم و یه استانر مشتی بهش زدم XD
.
کلاس شروع شد و معلم از من سوال رو تخته رو پرسید و من هم جواب درت بهش دادم :-)
.
از اونجایی که ما آمریکایی هستیم خودمون انگلیسی بلدیم و یه کلاس جدای انگلیسی داریم و در کلاس زبان میپردازیم به یادگیری سایر زبان های دنیا مثل عربی و مصری و...
.
معلم سوال پایه تخته رو از یکی از همکلاسی هام پرسید سوال این بود که کلمه Yes به اسپانیایی چی میشه که همکلاسیم جواب داد Yi
.
یکی از دوستام گفت با فلانی ساعت ۷ صبح فلان جا برو من از ترس شوکه شدم چون میگن یه روح هست ساعت ۷ تا ۸ تو مدرسه هست که بچه هارو میکشه و ساعت ۷:۳۰ تو خیابونا پرسه میزنه!چاره ای ندارم من چند بار تو این ساعات رفتم تو خیابون و مدرسه ولی این روح رو ندیدم
.
زنگ کلاس دین هست و من عادت دارم موقع کلاس برم نماز بخونم و الان دارم نماز میخونم
.

معلم ازم سوال پرسید در حین نماز خوندن جوابشو دادم و خوشبختانه جوابم درست بود
.
معلم یه سوال دیگه پرسید و دوست دختر سابق من با یکی از همکلاسی هام جوابشو دادن من از نماز دست کشیدم و کمی دعای مسیحی کردم
.
آخر کلاس یکی از همکلاسی هایم یکی دیگه رو زد که یچی بعدش منفجر شد و کلیسای مدرسه در حال سوختنه :/ و انفجار هم به معلم آسیب وارد کرده :/
.
زنگ کلاس خورد و الان میتونیم بریم خونه :/
.
راستی تو کلیسامون یه تابوت هست نمیدم برای چی که درحال سوختنه در اثر انفجار :/ آقا داشتیم میرفتیم هم بلنگو با مست هُورن کار داشت منم الان دارم میرم خونه
.
تا ماجرای بعدی بای بای じ
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
 سپاس شده توسط کــــــــــⓐرمَن ، سهَ‌ند ، شـــقآیــق ، مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב
آگهی
#2
بسیار جالب و جذاب بود باز هم از این موضوعات بسیار جالب بگذار
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ناشناس
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، ☪爪尺.山丨几几乇尺☪
#3
(01-06-2020، 22:08)░4░0░4░ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بسیار جالب و جذاب بود باز هم از این موضوعات بسیار جالب بگذار

حتما :)
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق
#4
من در راه برگشتن به خونه هستم
.
اصلا شهر ما عجیبه رو زمین همه چی پیدا میشه از کیسه پول گرفته تا پیتزا :/
.
الان من یه تیکه پیتزا خودم و کیسه پول رو برداشتم گزاشتم تو جیبم :/
.
تو راه سری به گوشی فروشی زدم الان ۲ تبلت و یه گوشی دارم گوشی های یازار فقط دکمه ای هستن و گوشی لمسی نداریم تنها چیز لمسی همین تبلته :/
.
یه کامپیوتر هم خریدم همچنین یه دخت کریسمس که خونمو لوکس کنه
.
تو راه مادرمو دیدم بقلش کردمو الان باید برم خونه
.
تو راه یکی از معلم هام یه باهام بد بود رو زدم کشتم من فاتل محسوب میشم چون چند وقت پیش هم یه آقایی رو زدم کشتم الان باید منتظر باشم فردا از بلند گوی مدرسه خبر مرگشو بشنوم
.
تو خونه رفیقم با دوست دخترم نشستن :/

.
راستی من یه دوچرخه تو خونه دارم ولی زیاد باهاش کار نمیکنم
.
امشب قراره برم تو مدرسه بخوابم به امید اینکه اون روح رو ببینم،آها یه چیزی دور حیات مدرسمون یه دیوار فلزی کشیدن البته اونو موقع تعطیل شدن مدرسه ور میدارن موقع مدرسه میزارن
.
یا خدا تو راه مدرسه به حیات رسیدم آژیر خطر زدن اعلام کردن من خانم معلمو کشتم :/
.
الان همه دنبال منن و من باید فرار کنم. آره!خونه امن ترین جا هست اگه کسی نباشه اونجا
.
کسی تو خیابون با من کاری نداشت!ولی یکی از دانش آموزا میخواست منو به خاطر کشتن اون مرد بزنه
.
یه نفر تو خیابون گفت دوست دخترت رو میدی به من؟منم گفتن نه الانم درگیر شدیم ساعت ۹ و نیم شبه :/
.
آخ رو من سابمیشن زد منم تاپ اوت کردم یعنی تسلیم شدم الان هوش هواسم دست خودم نیست و ممکنه هر لحظه یکی رو بزنم
.
خدا رو شکر کسی رو نزدم و هوش و حواسم سر جاشه
.
میخوام برم سمت مدرسه ببینم کسی با من کاری داره یا نه
.
دیگه جونی واسم نموند وسط خیابون خوابیدم
.
وای صبح شه و از مدرسه جا موندم اهههههه
.
وای آژیر زدن میگن یکی یکی رو کشته الان دنبالش میگردن و تو بیمارستان مدرسه هست
.
نه مثل اینکه آژیر به خاطر منه و فوت یه نفر دیگه رو اعلام کردن
.
با تمام وجود با بقیه میرم بجنگم
.
یه معلم از قفس اومد اینور داریم بدجور دعوا میکنیم
.
اوه یه معلم دیگه هم اومد شدن ۲ تا
.
وای یکی از معلما منو گرفت برد دفتر
.
جالب اینه مادر من صاحب مدرسه هست و به نفع من رای داد چه پارتی ای دارم من
.
الان ساعت ۱۱ هست و زنگ ریاضی و جغرافی رو خوابیدم
.
الانم زنگ زبانه وای حوصله این طویله رو ندارم
.
تا رسیدم سر کلاس از شدت خستگی رو صندلی خوابیدم معلم بهم گیر داد ولی من باز خوابیدم
.
چه معلم عوضی ای با راکت تنیس منو زد

.
حوصله درگیری باهاش رو ندارم
.
زنگ مدرسه خورد میخوام امروز رو کلا تو مدرسه باشم
.
همونجا رو صندلی چرت زدم
.
اینقدر خسته بودم از ساعت تعطیلی مدرسه تا ساعت ۶ و نیم صبح خوابیدم الان بیدار شدم
.
همه جا رو گشتم تا ساعت ۸

.
خبری از هیچ روحی نبود
.
یه دینامیت وسط راهرو بود آتیشش زدم منفجر شد مرض دارم :/
.
یه چند دقیقه علاف تو مدرسه چرخیدم و رفتم تو کلیسای مدرسه و یه چند دقیقه دعای مسیحی کردم
.
زنگ خود و زن اول کلاس تاریخ هستش
.
ادامه دارد......
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق
#5
زنگ کلاس تاریخه از کلیسا باید سریع برم سر کلاس
.
از تو کلاس جغرافی رد شدم،یکی رو تحته نوشته Monson loves Steiner یعنی چی؟
.
خب رسیدیم کلاس تاریخ ببینم معلم چی میناله
.
راستی تو کلاس تاریخ کنار میز معلم یه مجسمه مصری هستش جالبه!
.
راستی من با معلم تاریخ رفیق هستم
.
البته معلم میخواست منو بزنه یه مشت زدم صورتش XD
.
زنگ خورد الان باید معلم بعدی تاریخ بیاد
.
خب اومد الان
.
ایول معلم یه سوال خفن پرسید
.
شرح سوال ?when did Adolf Hitler become leader of nazi Germany
.
واوی یاوی هیتلر چه سالی رهبر نازیای آلمان بود؟
.
زنگ خورد باید تو حیات باشیم
.
تو حیات رفتم الان دور ور دوست دختر قبلیم هستم ببینم واکنشش چیه :/
.
با اون کیفی که دستش بود زد تو سرم الان میکشمش :/
.
با یه دختر دیگه هم درگیر شدم :/
.
ایول یه داش مشتی مون اون دختره رو داره میزنه
.
دلیل درگیری با اون دختره این بود که میگفت دوست پسرم شو منم خیانت بلد نبودم دست رد به سینش زدم XD
.
دوست دختر قبلیمو تا حد مرگ زدم و اون معلم تو حیات منو زد برد دفتر و مادرم باز به من رای داد XD
.
خب به دلیل این درگیری من چند تا کلاس رو از دست دادم
.
رفتم کلیسا چون زنگ دین بود
.
عجیبه از اون انفجار تو کلیسا یکی دو روزی میگذرع ولی کسی آتیشو خاموش نکرده چقدر **خلن :/
.
رو زمین نشستم و به سوالات شخمی معلم گوش میدادم
.
راستی تو کلیسای مدرسه رو دیوار نماد تمام دین ها هست
.
همچنین کلمه الله هم رو دیوار هست
.
من از شدت بی جانی به دلیل دعوا افتادم کف زمین کلیسا
.
به هوش که اومدم خودمو تو بیمارستان دیدم
.
ساعت ۱۰ شب بود تا صبح گرفتم تو بیمارستان خوابیدم
.
ساعت ۹ شد مادرم بیمارستان بود وقتی بیدار شدم ۵ دلار به من داد منم بقلش کردم
.
ادامه دارد......
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
 سپاس شده توسط _ƇRAƵƳ_
#6
ساعت یه ربع به ۹ هست،مدرسه ساعت 9 زنگش میخوره
.
اون معلم خانومه همونی که جرش دادم با دوچرخه خورد بهم الانم زنگ خورد،زنگ تاریخه و من کنار کلاس افتادم
.
بلند شدم رفتم کلاس
.
معلم مرض داره میگیره صندلی ای که روش نشستمو میکشه عقب مرض داره انگار
.
سر کلاس همه درگیرن با هم همدیگرو دارن میزنن
.
خب معلم بعدی اومد
.
سر کلاس باز یکی ۲۵ دلار ازم پول گرفت ، خب زنگ ریاضیه
.
با معلم سر یه بحثی درگیر شدم الان معلم ریاضیو جر میدم
.
نالوتی روم تف انداخت منو زد
.
سوال رو پایه تخته این بود ۶ ضربدر ۱۲ چند میشه، لامصب تا معلمو زدم یکی از بچه ها منو زد بیهوش شدم
.
الانم بیمارستانم
.
رفتم مدرسه و کلیسا عبادت کنم(نماز بخونم)
.
هی!اون آشغال میگه من خدای تو هستم منو بپرست منم قبول نکردم گفتم من فقط خدای یکتا رو میپرستم و باز هم درگیری
.
خون جلوی چشامو گرفت تا حد مرگ زدمش بعد به حالت تایتان از رو زمین بلند شدم
.
مرد!البته شاید،شاید بیهوش شده ببرنش بیمارستان،بالاخره هر کی گفت من خداتم ما هم بهش گفتیم برای ما شوکولاتی XD
.
زنگ کلاس تاریخ خود سر راه اعلام کردن اون یارو زدمش بیمارستانه بعد همه واسش ناراحت شدن XD
.
خب معلم بعدی@اومد سر کلاس تاریخ
.
لعنتی همون سوال راجب هیتلر رو ازم پرسید بهش اشتب جواب دادم
.
سوال بعدی معلم ?who was the first famale prime minister of the UK بود
.
زنگ خورد باید تو حیات باشیم رفتم تو حیات
.
ادامه دارد.......
خلاف قوانین؟! تکراری؟! بی کیفیت؟! اسپمزا؟! اسپم؟!کم محتوا؟!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ویلای دو خوابه و ارزان قیمت در نزدیکی دریا در شهر رامسر (:
پاسخ
آگهی
#7
اولیش بدرد نمیخورد.18
دومیش بدک نبود.
سومیش مزخرف شد.
اما چون که حرف مخاطب برات مهمه و براشون اهمیت قاعلی سعی کردی تا بتونی خوشحالشون کنی.
در کل ممنونم و خسته نباشی.
اما سعی کن داستان های جالب تری بنویسیIdeaIdeaIdeaIdea1819
پاسخ
 سپاس شده توسط ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ ، ☪爪尺.山丨几几乇尺☪
#8
داستان جالبیه....قابلیت اینو داره که ماجراهای بیشتری داشته باشه...حیفش نکن بنظرم....میتونه خیلی بهتر بشه:-)))))
پاسخ
 سپاس شده توسط ☪爪尺.山丨几几乇尺☪
#9
Thumbs Up 
ماجراي جالبيه حيف كه ادمه ندي /;
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
LIFE
پاسخ
#10
جالب بود
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان