خاطره جوک ووووو[نسخه 1]

[BIG-DARK]

بهترین خاطراتتون رو اینجا بگین
و جوک
واتفاق غیر منتظره
دقیقا هرچی که دیگرانو میخندونه

خب اول خودم

تو مدرسه زنگ خورد منم کوچولو بودم ریز بعد ی ورقه دستم بود روش نوشته بودم اخه از من خرتر هست؟؟معلّمم اومد بیرون داشت با دوستم میحرفید ورقه رو زدم پشت سر اقا و جیک ثانیه در رفتم راستش مدرسه دوربینم نداشت خیلی خوش شانس بودم اقا نفهمید ولی گرفت همونی که باش صحبت میکرد زدش زدش منم دلم خنک شد که کنار من مغرور نشه ولی از خنده هم مردیما فقط من تو مدرسه معلما رو دست انداخته بودم

---

ببخشید دوبار زدمش قبلیو بستن ممنون
@Aneil

[_sehun_]

ما ام یه سال معلممون رف برا زایمان یه معلم جدید برامون اومد که این جدیده خیلی .....بوووق بود بعد منم رفتم تو صندلیش سوزن ته گرد گذاشتم دیگه بقیشو خودت تصور کن

[BIG-DARK]

پ کو خاطره ها جوکا پهع بزارین دیگه

[DarkLight]

وقتی بچه بودم دلم میخواست برف بباره برم تو برفا دراز بکشم
ادم برفی درست کنم و اینا
یبار با دختر داییم داشتیم ادم برفی درست میکردیم کوچولو بود
یکمم تو بر دراز کشیدیم داشتیم خوش میگذرونیدم و
تو حال و هوای بچه گونه خودمون بودیم که ای دل غافل
بابام اومد همه برفارو پارو کرد این شد من هیچوقت به پایان
این داستان خوش نرسیدم

[BIG-DARK]

پس کو