02-10-2020، 16:29
ديدم يه شماره غريب اس ام اس داده : " چطوري مهندس بي معرفت ؟ "
اس زدم : شما ؟
اس زد : يکي که با وجود همه بي معرفتيات دلش طاقت دوريتو نداره و هميشه بر ميگرده طرف تو .
يکم فک کردم و گفتم : نيوشا تويي ؟ برگشتي ايران عسلم ؟
نيوشا از اون موقع که تو رفتي از دلتنگي تو و تنهايي دارم ميميرم ،
اما چون ميدونستم هيشکيو مثل تو نميتونم دوست داشته باشم سمت هيشکي نرفتم .
گفت : من نيوشا نيستم ، فک کنم با وجود نيوشا بايد به من بگي دوست دختر سابق .
کلي فک کردم قبل نيوشا با کي بودم ، اس زدم : ياسمن تويي ؟
تو دوست دختر اول و آخر من و ملکه آرزوهاي مني تا ابد ، سابق چيه ،
ميگن دلتو به هر کي بار اول ببازي ديگه بقيه عشقا برات بي رنگ ميشه و منم که دلم به تو قفل شده نفس .
گفت : من ياسمن نيستم ، حالا که اِنقد سرت شلوغه کاش لااقل يادگاري ازت تو دلم نبود .
کلي فک کردم خدايا يادگاري تو دل ؟ کدومشونه !؟
گفتم : ستاره تويي ؟ بايد قبول کني براي ما زود بود و آبروي خودمون ميرفت ،
صد بار بهت گفتم اون بچه رو بنداز ، هنوزم دير نشده ، اگه بندازيش ميتونيم تا ابد با هم بمونيم زندگي من ،
هنوزم جدايي از تو رو باور نمي کنه دلم .
گفت : احمق ، من عاطفه ام ، فک نکنم بشناسي ، با اينکه آخرين ديدارمون 2 ساعت پيش بوده ،
نمي خواد بقيه رو رو کني کثافت ، حيف من که وسط کلاس از دانشگاه
برگشتم اومدم دم خونه دنبالت بريم بيرون با هم دور بزنيم .
منم با کمال پررويي اس زدم : عاطفه ، ميدونستم تويي عزيزم داشتم اذيتت ميکردم
ببينم چقدر دوستم داري و روم حساسي !؟
اس زدم : شما ؟
اس زد : يکي که با وجود همه بي معرفتيات دلش طاقت دوريتو نداره و هميشه بر ميگرده طرف تو .
يکم فک کردم و گفتم : نيوشا تويي ؟ برگشتي ايران عسلم ؟
نيوشا از اون موقع که تو رفتي از دلتنگي تو و تنهايي دارم ميميرم ،
اما چون ميدونستم هيشکيو مثل تو نميتونم دوست داشته باشم سمت هيشکي نرفتم .
گفت : من نيوشا نيستم ، فک کنم با وجود نيوشا بايد به من بگي دوست دختر سابق .
کلي فک کردم قبل نيوشا با کي بودم ، اس زدم : ياسمن تويي ؟
تو دوست دختر اول و آخر من و ملکه آرزوهاي مني تا ابد ، سابق چيه ،
ميگن دلتو به هر کي بار اول ببازي ديگه بقيه عشقا برات بي رنگ ميشه و منم که دلم به تو قفل شده نفس .
گفت : من ياسمن نيستم ، حالا که اِنقد سرت شلوغه کاش لااقل يادگاري ازت تو دلم نبود .
کلي فک کردم خدايا يادگاري تو دل ؟ کدومشونه !؟
گفتم : ستاره تويي ؟ بايد قبول کني براي ما زود بود و آبروي خودمون ميرفت ،
صد بار بهت گفتم اون بچه رو بنداز ، هنوزم دير نشده ، اگه بندازيش ميتونيم تا ابد با هم بمونيم زندگي من ،
هنوزم جدايي از تو رو باور نمي کنه دلم .
گفت : احمق ، من عاطفه ام ، فک نکنم بشناسي ، با اينکه آخرين ديدارمون 2 ساعت پيش بوده ،
نمي خواد بقيه رو رو کني کثافت ، حيف من که وسط کلاس از دانشگاه
برگشتم اومدم دم خونه دنبالت بريم بيرون با هم دور بزنيم .
منم با کمال پررويي اس زدم : عاطفه ، ميدونستم تويي عزيزم داشتم اذيتت ميکردم
ببينم چقدر دوستم داري و روم حساسي !؟