امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اگر این دیالوگ ها نبودند خیلی از فیلم ها ساخته نمی شدD:

#1
به تازگی در توییتر کاربران چالش جالب با موضوع دیالوگ های کلیشه ای و یا سکانس های تکراری به راه انداخته اند، دیالوگ ها و صحنه هایی که برای همه ما آشنا است و به وفور خصوصا در سریال و فیلم های ایرانی از آن ها استفاده شده است

1. مرد عصبانی: مگه شهر هرته؟ مملکت قانون داره.

2. مادر چای می آورد: پدر و پسر خوب با هم خلوت کردین.

3. بچه تازه بالغ: بابا! من کی ام؟ من چی ام؟

4. پدر داماد: خب دیگه... بریم سر اصل مطلب.

5. پرستار نابازیگر: داد نزن آقا... اینجا بیمارستانه.

6. سریال کره ای: چطور جرات میکنی؟

7. اقای مهندس من بهشون گفتم شما جلسه دارید اما...
+مشکلی نیست خانم بذارید بیان داخل!

8. مادر عصبانی : به چی نگاه می کنی ورپریده؟ برو سر درس و مشقت ببینم.

9. پلیس تو پاسگاه (وسط همهمه و سروصدا) : بسه دیگه یکی یکی حرف بزنید ببینم چی میگید .
ناگهان سکوت حاکمفرما میشه. سرباز میترسه و میپره بالا. چند نفرم سرشونو میندازن پایین

10. (پرستار پشت در icu، بعد از اندکی مکث): فقط پنج دقیقه، بیشتر طول نکشه.

11. دکتر بیمارستان: نگران هزینش نباشید.

12. نوکر به ارباب: ولی آقااااا
ارباب به نوکر: دیگه ولی نداره. همین که گفتم!

13. -امپراااطور
+بانوی من
-اما امپراطور
+بااانوی من
-امپراااااااااطور
+بانوی من

14. -ماشالا چه شیطون هم هست.
(دایی با لبخند رو به خواهر):خب از قدیم گفتن حلال زاده به داییش میره.. (از خنده کتلت میشوند)

15. زن از ماشین پیاده می شود و به نشانه ی قهر، طول خیابان را طی می کند. مرد جلوی پای زنش، ترمز می زند.
مرد: میگم بیا بالا.
زن به راهش ادامه می دهد. چند نفر مرد تنومند می آیند.
مردان تنومند: آقا مگه خودت خوار مادر نداری ؟!
درگیر می شوند.
زن: تو رو خدا نزنینش

16. در يك خانه دوبلكس مردي كه اسمش هوشنگ، همايون، جمشيد و يا ساسان است از پله هاي دوبلكس پايين ميايد و به مباشرش ميگويد تكليف جنس هاي قاچاقي كه پشت مرز مونده ان رو روشن كنيد. يك اهنگ كلاسيك هم در پس زمينه پخش ميشود و حداقل دو يا سه حيوان تاكسيدرمي شده بر روي ديوار اويزان است.

17. آقاجون در قرن ۲۱ وارد خانه قدیمی و حیاط دار می شود و هندوانه را در حوض آب می اندازد.

18. [پشت در اتاق عمل؛ دکتر خسته بیرون می آید، هجوم عده ای با صورتهایی خیس از اشک به سمت دکتر] ما همه تلاشمون رو کردیم، الان دیگه توکلتون به خدا باشه، عمر دست خداست.
[تکیه به دیوار، سُر دادن خود از دیوار و نشستن روی زمین]

19. تو هم مثل آقاجون خدابیامرزت لجوج و یک‌دنده‌ای (بعد از این که مقابل درخواست مادر برای رفتن به خواستگاری مقاومت می‌کنه)

20. تو فیلمای اکشن هم فرامرز قریبیان یه لشگر قاچاقچی میکشت، بعد کل نیروری انتظامی میومد واسه نعش کشی((:

21. جناب سروان پشت میز تو کلانتری (با فریاد) : قاسمی!!
سرباز: بله قربان!
سروان: بیارشون داخل!

22. زنگ ميزنه به طرف و خيلي جدي ميگه بايد ببينمت و سريع قطع ميكنه (بدون دادن ادرس و ساعت) ميكوبه ميره اون سر شهر ميرسن به هم يه نگاه خشمگين ميكنه و ميگه: "خيلي پستي خواستم بدوني بازي تازه شروع شده"دوباره سوار ماشينش ميشه و ميره . تو تلفن نميتونن اين حرفارو بزنن اخه

23. زن تهوع ميگيره مرده خودشو ميزنه به خريت و تعجب و نفر سوم به مرده با لبخند ميگه نگران نباشيد تبريك ميگم داريد پدر ميشيد!!!!

24. زنگ در خانه به صدار در می آید ، اهل خانه نگاهی استفهام آمیز به یکدیگر می اندازند ، پدر با تردید برمیخیزد و به دیگران که اصلاً تکانی نخورده اند میگوید: من باز میکنم!!!!

25.زنگ در زده میشه.
صاحبخونه درو باز میکنه. مردی با کت شلوار طوسی‌و موهای ژل زده پشت به دوربین ایستاده. برمیگرده و عینک آفتابیشو درمیاره و میگه:" به به! تو آسمونا دنبالت می گشتیم![با یک پوزخند زهرآلود!] سرکار!خودِ نامردشه. دستبند بزن."


سپاس نشه فراموش(:
خسته کننده‌ترین برنامه کهکشان راه‌شیری:"انسان (زنده)، تکرار: هرروز"
پاسخ
 سپاس شده توسط LUGAN ، _leιтo_ ، @hosna ، _sehun_ ، ραтяιcια
آگهی
#2
(03-11-2020، 18:44)صباnafas نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
به تازگی در توییتر کاربران چالش جالب با موضوع دیالوگ های کلیشه ای و یا سکانس های تکراری به راه انداخته اند، دیالوگ ها و صحنه هایی که برای همه ما آشنا است و به وفور خصوصا در سریال و فیلم های ایرانی از آن ها استفاده شده است

1. مرد عصبانی: مگه شهر هرته؟ مملکت قانون داره.

2. مادر چای می آورد: پدر و پسر خوب با هم خلوت کردین.

3. بچه تازه بالغ: بابا! من کی ام؟ من چی ام؟

4. پدر داماد: خب دیگه... بریم سر اصل مطلب.

5. پرستار نابازیگر: داد نزن آقا... اینجا بیمارستانه.

6. سریال کره ای: چطور جرات میکنی؟

7. اقای مهندس من بهشون گفتم شما جلسه دارید اما...
+مشکلی نیست خانم بذارید بیان داخل!

8. مادر عصبانی : به چی نگاه می کنی ورپریده؟ برو سر درس و مشقت ببینم.

9. پلیس تو پاسگاه (وسط همهمه و سروصدا) : بسه دیگه یکی یکی حرف بزنید ببینم چی میگید .
ناگهان سکوت حاکمفرما میشه. سرباز میترسه و میپره بالا. چند نفرم سرشونو میندازن پایین

10. (پرستار پشت در icu، بعد از اندکی مکث): فقط پنج دقیقه، بیشتر طول نکشه.

11. دکتر بیمارستان: نگران هزینش نباشید.

12. نوکر به ارباب: ولی آقااااا
ارباب به نوکر: دیگه ولی نداره. همین که گفتم!

13. -امپراااطور
+بانوی من
-اما امپراطور
+بااانوی من
-امپراااااااااطور
+بانوی من

14. -ماشالا چه شیطون هم هست.
(دایی با لبخند رو به خواهر):خب از قدیم گفتن حلال زاده به داییش میره.. (از خنده کتلت میشوند)

15. زن از ماشین پیاده می شود و به نشانه ی قهر، طول خیابان را طی می کند. مرد جلوی پای زنش، ترمز می زند.
مرد: میگم بیا بالا.
زن به راهش ادامه می دهد. چند نفر مرد تنومند می آیند.
مردان تنومند: آقا مگه خودت خوار مادر نداری ؟!
درگیر می شوند.
زن: تو رو خدا نزنینش

16. در يك خانه دوبلكس مردي كه اسمش هوشنگ، همايون، جمشيد و يا ساسان است از پله هاي دوبلكس پايين ميايد و به مباشرش ميگويد تكليف جنس هاي قاچاقي كه پشت مرز مونده ان رو روشن كنيد. يك اهنگ كلاسيك هم در پس زمينه پخش ميشود و حداقل دو يا سه حيوان تاكسيدرمي شده بر روي ديوار اويزان است.

17. آقاجون در قرن ۲۱ وارد خانه قدیمی و حیاط دار می شود و هندوانه را در حوض آب می اندازد.

18. [پشت در اتاق عمل؛ دکتر خسته بیرون می آید، هجوم عده ای با صورتهایی خیس از اشک به سمت دکتر] ما همه تلاشمون رو کردیم، الان دیگه توکلتون به خدا باشه، عمر دست خداست.
[تکیه به دیوار، سُر دادن خود از دیوار و نشستن روی زمین]

19. تو هم مثل آقاجون خدابیامرزت لجوج و یک‌دنده‌ای (بعد از این که مقابل درخواست مادر برای رفتن به خواستگاری مقاومت می‌کنه)

20. تو فیلمای اکشن هم فرامرز قریبیان یه لشگر قاچاقچی میکشت، بعد کل نیروری انتظامی میومد واسه نعش کشی((:

21. جناب سروان پشت میز تو کلانتری (با فریاد) : قاسمی!!
سرباز: بله قربان!
سروان: بیارشون داخل!

22. زنگ ميزنه به طرف و خيلي جدي ميگه بايد ببينمت و سريع قطع ميكنه (بدون دادن ادرس و ساعت) ميكوبه ميره اون سر شهر ميرسن به هم يه نگاه خشمگين ميكنه و ميگه: "خيلي پستي خواستم بدوني بازي تازه شروع شده"دوباره سوار ماشينش ميشه و ميره . تو تلفن نميتونن اين حرفارو بزنن اخه

23. زن تهوع ميگيره مرده خودشو ميزنه به خريت و تعجب و نفر سوم به مرده با لبخند ميگه نگران نباشيد تبريك ميگم داريد پدر ميشيد!!!!

24. زنگ در خانه به صدار در می آید ، اهل خانه نگاهی استفهام آمیز به یکدیگر می اندازند ، پدر با تردید برمیخیزد و به دیگران که اصلاً تکانی نخورده اند میگوید: من باز میکنم!!!!

25.زنگ در زده میشه.
صاحبخونه درو باز میکنه. مردی با کت شلوار طوسی‌و موهای ژل زده پشت به دوربین ایستاده. برمیگرده و عینک آفتابیشو درمیاره و میگه:" به به! تو آسمونا دنبالت می گشتیم![با یک پوزخند زهرآلود!] سرکار!خودِ نامردشه. دستبند بزن."


سپاس نشه فراموش(:
Telegh_01Telegh_01Telegh_01
میدونی جالب ترین بخش این زندگی چیه.؟
اینکه ما تو عصری زندگی میکنیم که
گوشی هاش هوشمندن
ولی ادماش احمق Dodgy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16336926635920
(حرفتو بهم بگو.دیدم همه گذاشت منم گذاشتم جیز)
پاسخ
 سپاس شده توسط _ƇRAƵƳ_


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  خیلی جالبه همه شرکت کنید
  میم های طنز خیلی خفن پارت۲
  کمیک | تیم معلما vs تیم دانش اموزا ساخته شده توسط #sadra_winner(خودم)
  بیا بخون گفتگوی دخترو پسر خیلی جالبه
  خیلی صادقانه میگم ! یه داستان خیلی خنده دار..
  میدانید اگرپسر ها نبودند چه میشد بیاین بخونین♣♥♠
Heart عکس نوشته های خیلی باحال♡
  50 مزیت خیلی خنده دار مرد بودن!
  ترول های بامزه وجدید خیلی خنده دار -بدو دیگه
Wink درد ودل یک دختر ترشیده(خیلی باحاله)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان