امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

|آموزش زبان های اروپایی|

#61
سلام بچه های گل.
به جلسه.........
جلسه چند؟
..
.
.
..
.
.
.
.
.
آها به جلسه نوزدهم خوش آمدید.مفعول چیست؟
پیش از آنکه در مورد دو حالت مفعولی زبان آلمانی بحثی را شروع کنیم باید اطمینان حاصل کنیم که با مفهوم مفعول آشنا هستید. برای شروع با یک مثال شروع می کنیم:
علی حمید را دید.
در جمله بالا سه واژه متفاوت داریم. “علی”، “حمید” و “دید” (فعلا وارد مبحث “را” نمی شویم)
اول با فعل جمله یعنی “دید” شروع می کنیم. فعل دید یا دیدن یک عمل را به ما نشان میدهد. این عمل به وسیله فرد یا چیزی انجام شده. پس فعل عمل را به یک اسم در جمله نسبت می دهد. در این جمله فعل، عمل دیدن را به علی نسبت داده. پس علی فاعل جمله ما خواهد بود. اما در جمله حمید هم نقشی دارد. حمید در واقع کسی است که عمل دیدن بر روی او واقع شده. به این نقش در جمله مفعول می گوییم پس حمید مفعول جمله ما خواهد بود.تا اینجا همه چیز در حد سالهای مدرسه ساده بود. اما اینجا یک سوال مطرح می شود! ما از کجا فهمیدیم کدام اسم فاعل و کدام مفعول است؟ جواب ساده است. این کار را از طریق جایگاه آنها در جمله انجام دادیم. با این وصف اگر جای آنها را در جمله تغییر دهیم نقش آنها هم تغییر می کند. بگذارید برای مثال همین کار را بکنیم:
حمید علی را دید.
درست است. در این جمله جای فاعل و مفعول عوض شد. این کار تنها از طریق عوض کردن جایگاه آنها در جمله انجام شد. پس ما یک نتیجه گیری ساده از این آزمایش می کنیم. “در زبان فارسی نقش اجزای جمله از طریق جایگاه آنها شناخته می شود”
ساختاری متفاوت در زبان آلمانی
در زبان آلمانی ساختار اجزای جمله با زبان فارسی متفاوت است. در این زبان جایگاه نقش اجزا را مشخص نمی کند بلکه این نقش توسط “حالت ها” (deutsch Fällen) مشخص می شود.
این موضوع می تواند شما را در خواندن جملات آلمانی کمی گیج کند. پیش از آنکه به سراغ ساختار گرامری حالت مفعولی برویم یک مثال برای روشن تر شدن موضوع می زنم:
.Der Hund fängt den Ball (سگ توپ را می گیرد)
جمله بالا از همان بخش های مثال فارسی تشکیل شده. “Der Hund” به معنای سگ فاعل جمله است. “fängt” فعل صرف شده جمله به معنای گرفتن است و در نهایت “den Ball” به معنای توپ مفعول جمله است.احتمالا متوجه حرف تعریف متفاوت مفعول شده اید. در این مورد در ادامه درس صحبت می کنیم.
حالا می خواهیم در همین مثال مانند مثال فارسی جای فاعل و مفعول را عوض کنیم و جمله را دوباره بخوانیم:
.Den Ball fängt der Hund (سگ توپ را می گیرد.)
چطور ممکن است؟ واژه توپ در ابتدای جمله آمده و ترجمه آن می شود (توپ می گیرد سگ) که در نتیجه در آن سگ مفعول است.
این همان تفاوت ساختاری زبان آلمانی با فارسی است. در آلمانی جایگاه جمله الزاما نقش فاعلی و مفعولی را مشخص نمی کند. پس ممکن است یک اسم ابتدای جمله بیاید و همچنان مفعول باشد اما سوال اصلی این است که پس از کجا می فهمیم کدام واژه مفعول است. حالا موقع آن است که به ساختار حالت مفعولی بپردازیم.
ساختار حالت مفعولی مستقیم یا Akkusativ
در این درس با ساختار گرامری حالت مفعولی مستقیم یا Akkusativ آشنا می شویم. (در مورد اینکه چرا به آن مستقیم می گوییم در درس بعد صحبت خواهیم کرد)
در حالت Akkusativ در زبان آلمانی تفاوتی در اسامی ایجاد نمی شود و تنها حروف تعریف آنها تغییر می کند پس نیازی نیست نگران خود اسم باشید. در این جدول به صورت ساده و خلاصه تفاوت های حروف اضافه در حالت فاعلی (Nominativ) و مفعولی مستقیم (Akkusativ) را بررسی می کنیم:
جنسیت

فاعلی (Nominativ)

مفعولی (Akkusativ)

مذکر
der(فاعلی)
den(مفعولی)
مونث
die(فاعلی)
die(مفعولی)
خنثی:
das(فاعلی)
das(مفعولی)

Everything is Temporary(:
پاسخ
آگهی
#62
سلام دوستان.
به جلسه بیستم! از آموزش زبان آلمانی خوش آمدید.
در این درس میخواهیم کلمات مرتبط با زمان و تاریخ را در زبان آلمانی را بررسی کنیم.
زمان های روز
روز_der Tag
صبح_der Morgen
قبل از ظهر_der Vormittag ,-e
ظهر_der Mittag
بعد از ظهر_der Nachmittag ,-e
عصر_der Abend ,-e
شب_die Nacht ,¨-e
نکته: در فارسی ما از واژه عصر برای نشان دادن زمان نزدیک به غروب خورشید استفاده می کنیم. در آلمانی Abend به معنای زمانی از شب است که هنوز نخوابیده ایم. پس در برخی از کاربردها که ما از واژه شب استفاده می کنیم آلمانی ها از Abend استفاده می کنند. برای مثال ما در فارسی ممکن است بگوییم “فردا شب مهمانی دعویتم.” اما آلمانی ها در معادل همین جمله از Abend استفاده می کنند. پس Abend ممکن است معنای شب هم داشته باشد.
روزهای هفته
نام روزهای هفته به زبان آلمانی به همراه برخی کلمات مرتبط در جدول زیر آمده. در آلمان یکشنبه آخر هفته به شما می رود، البته معمولا شنبه هم برای بسیاری شغل ها تعطیل است.

روز هفته_der Wochentag , -e
یکشنبه_der Sonntag
دوشنبه_der Montag
سه شنبه_der Dienstag
چهار شنبه_der Mittwoch
پنج شنبه_der Donnerstag
جمعه_der Freitag
شنبه_der Samstag/Sonnabend
آخر هفته_das Wochenende
در آخر هفته_am Wochenende
نکته: Sonnabend در واقع شب قبل از یکشنبه است و به نوعی حکم شب جمعه برای آلمانی ها را دارد پس کاربرد زیادی دارد.



ماه های سال
امیدواریم از قبل با ماه های میلادی آشنا باشید. معادل نام این ماه ها در جدول زیر آمده است.

ژانویه_der Januar
فوریه_der Februar
مارس_ der März
آوریل_der April
مه_der Mai
جون_der Juni
جولای_der Juli
اوت_der August
سپتامبر_der September
اکتبر_der Oktober
نوامبر_der November
دسامبر_der Dezember
فصل ها
بهار_der Frühling/das Frühjahr
تابستان_der Sommer
پاییز_der Herbst
زمستان_der Winter
نکته: احتمالا متوجه شده اید که بیشتر اسامی مرتبط با زبان در زبان آلمانی به صورت مذکر استفاده می شوند.
این درس واژه های جدید زیادی دارد که یاد گرفتن همه آنها ضروری است. این بخش را چند بار تمرین کنید.
Everything is Temporary(:
پاسخ
#63
سلام به جسله 21 آموزش زبان آلمانی خوش آمدید.
اعداد صد و هزار
شما از قبل با طریقه خواندن اعداد 1 تا 99 آشنا شده اید. (اگر خواندن اعداد را خوب یادنگرفته اید بهتر است برگردید و در این مورد تمرین کنید) اما برای خواندن تاریخ به دو واژه جدید نیاز دارید:hundert: به معنای صد است. طریقه استفاده از آن کاملا ساده است. مثلا برای ساختن عدد 200 عدد 2 را قبل از صد می خوانید که می شود “zweihundert” در ادامه مثال های بیشتری در این مورد خواهیم شد.tausend: به معنای هزار است. طریقه استفاده از آن کاملا مشابه hundert است. مثلا برای ساخته 2000 عدد 2 را قبل از هزار می خوانید که می شود “zweitausend”نکته: در فارسی ما هیچ وقت صد را با اعداد دو رقمی استفاده نمی کنیم. مثلا گفتن پانزده صد اشتباه است ولی در آلمانی اینطور نیست. برای مثال شما عدد 1900 را می توانید به صورت neunzehnhundert (نوزده صد) بخوانید. که خواندن اعداد به این صورت در خواندن تاریخ بسیار رایج است.
خواندن سال
نحوه خواندن سال ها با قواعد گفته شده ساده خواهد بود. به مثال های زیر توجه کنید:
1995: neunzehnhundertfünfundneunzig
2004:  zweitausendvier
حالا سعی می کنیم بفهمیم اعداد چطور ساخته شده اند. برای 1995 داریم:
neun+zehn+hundert+fünf+und+neunzig
و برای 2004 داریم:
zwei+tausend+vier
برای درک بهتر مثال های بیشتری را ببنید:
1115 elfhundertfünfzehn
1215 zwölfhundertfünfzehn
1315 dreizehnhundertfünfzehn
1815 achtzehnhundertfünfzehn
1915 neunzehnhundertfünfzehn
2015 zweitausendfünfzehn
2115 zweitausendeinhundertfünfzehn
از طریق همین ساختار خواهید توانست تمام سالهای چهار رقمی را بخوانید.
خواندن تاریخ دقیق
برای خواندن تاریخ روزها اول باید اعداد ترتیبی آلمانی را بشناسید. از اعداد ترتیبی برای نشان دادن رتبه یا جایگاه استفاده می شود. مثلا در فارسی اعداد ترتیبی به این صورت هستند: اول، دوم، سوم، چهارم و … در فارسی اعداد ترتیبی 1 تا 3 بی قاعده هستند، بقیه اعداد ترتیبی با اضافه کردن “ُم” به سادگی ساخته می شوند.
حالا سعی می کنیم با استفاده از اعداد ترتیبی تاریخ را بخوانیم. من از امروز شروع می کنم. روز نوشتن این مطلب روز 1. März است. این روز به صورت der erste März یا der erste Dritte (اول مارس یا اول [ماه] سوم) خوانده می شود.  مثال بیشتر:
(2. Feb)
der zweite Februar
(23. Jul)
der dreiundzwanzigste Juli
(1. Nov)
der erste November
یا در یک مثال دیگر:
12April 2002
zwölfter Vierter zweitausendzwei
برای سوال کردن در مورد تاریخ امروز می توانید از یکی از جملات زیر استفاده کنید:
?Welcher Tag ist es (امروز چندم است؟)  ?Welcher Tag ist heute  (امروز چندم است؟)
در جواب هم از جمله Heute ist … یا Es ist … استفاده می کنید. به مثال زیر توجه کنید:
_?Welcher Tag ist heute_Heute ist der erste März_
نکته: آلمانی ها تاریخ را برعکس فارسی می نویسند یعنی تاریخ به صورت سال/ماه/روز نوشته می شود.
تمرین: تاریخ های زیر را بخوانید:

01.02.2009

12.04.1998

30.11.1433

25.07.2021

10.05.1394
پاسخ
#64
واحدهای زمان
پیش از آنکه به سراغ نحوه خواندن زمان برویم تعداد اصطلاح و واژه مرتبط با واحد های زمان وجود دارد که باید آنها را یاد بگیرید:
die Sekunde_ثانیه
die Minute_دقیقه
die Stunde_ساعت
Viertel Uhr_ربع ساعت
Halb Uhr_نیم ساعت
der Tag_روز
die Woche_هفته
der Monat_ماه
die Jahreszeit_فصل
das Semester_نیم سال
das Jahr_سال
das Jahrzehnt_دهه
das Jahrhundert_قرن
خواندن ساعت
پیش از یادگیری خواندن ساعت بهتر است جمله سوالی مربوط به زمان را بدانید. آلمانی ساعت را از طریق جمله “?Wie spät ist es” به معنای “ساعت چند است؟” سوال می کنند. (معنای تحت الفظی آن می شود “چقدر دیر است؟”) در جواب هم معمولا ساعت را بعد از جمله … Es ist استفاده می کنند.
خواندن ساعت در زبان آلمانی کمی با فارسی متفاوت است. برای خواندن یک ساعت کافیست اول ساعت و بعد دقیقه را بخوانید. به مثال های زیر توجه کنید:
7:15
sieben Uhr fünfzehn
13:17
dreizehn Uhr siebzehn
00:03
null Uhr drei
واژه Uhr را در ابتدای درس یاد گرفتید این واژه به معنای ساعت است و در ساختار استاندارد خواندن زمان استفاده می شود. مثال آخر یک نکته هم دارد. در فارسی ما ساعت صفر را هرگز نمی خوانیم و آن را به صورت 3 دقیقه بامداد خواهیم خواند اما در زبان آلمانی همه ساعت ها به همان شکل خوانده می شوند.
خواندن ساعت همیشه به شکل استاندارد صورت نمی گیرد. شکل روزمره تری هم برای خواندن ساعت وجود دارد که به نحوه خواندن آن در اینجا اشاره می کنیم:
ساعت: در صورتی که می خواهید تنها به ساعت اشاره کنید مثلا بگویید ساعت 12 است از واژه Uhr استفاده می کنید. به مثال های زیر توجه کنید:
Es ist ein Uhr = 1:00 ساعت یک است
Es ist zehn Uhr = 10:00 ساعت ده است
نیم ساعت: در فارسی برای نیمه یک ساعت از اصلاح نیم استفاده می کنیم. برای مثال ساعت 7:30 را میخوانیم ساعت “هفت و نیم” در آلمانی هم ساختاری مشابه برای این کار دارند که تفاوتی اندک با فارسی دارد. در آلمانی زمان اشاره به نیم ساعت از ساعت بعدی استفاده می کنند. در واقع آنها ساعت 7:30 را به صورت نیم ساعت به هشت اعلام می کنند. به مثال های زیر توجه کنید:
Es ist halb neun = 8:30 ساعت 8 و نیم است Es ist halb zehn = 9:30 ساعت 9 و نیم است
این موضوع ابتدا کمی خنده دار یا ازاردهنده به نظر میرسد ولی در نهایت با آن کنار خواهید آمد.
مانده، گذشته: برای ساده تر شدن اعلام ساعت گاهی دقیقه را با توجه به میزان زمانی که از ساعتی مشخص رد شده یا به آن مانده اعلام می کنیم. مثلا می گویم ساعت 10 دقیقه به 5 است. در زمان آلمانی این کار را از طریق دو حرف اضافه nach و vor انجام می دهند. nach به معنای گذشته و vor به معنای مانده. استفاده از آنها بسیار ساده است به مثال های زیر توجه کنید:
2:05
Es ist fünf nach zwei
2:20
Es ist zwanzig nachzwei
12:55
Es ist fünf vor eins
12:40
Es ist zwanzig voreins
نکته: در فارسی ما تنها از این ساختار برای ساعت ها استفاده می کنیم. اما در آلمانی برای نیم ساعت ها هم از این ساختار استفاده میشود. مثلا گفتن “5 دقیقه مانده به 7 و نیم” رایج است. به مثال های زیر توجه کنید:
2:25
Es ist fünf vor halb drei
12:35
Es ist fünf nach halb eins
ربع ساعت: گفتن ربع ساعت با ساختار قبلی تفاوت زیادی ندارد. در این حالت فقط به جای گفتن 15 از واژه viertel استفاده می کنیم. به مثال های زیر توجه کنید:
10:45
Es ist viertel vor elf
7:15
Es ist viertel nach sieben
تمرین: زمان های زیر را بخوانید:
10:00 Uhr
13:00 Uhr
4:02 Uhr
10:05 Uhr
12:10 Uhr
17:30 Uhr
3:25 Uhr
5:45 Uhr
7:34 Uhr
پاسخ
 سپاس شده توسط Prometheus
#65
سلام.
به جلسه 23 خوش آمدید.توجه: در این سطح شما الزامی به استفاده دقیق از حالت های داتیو و آکوزاتیو ندارید. تنها کافیست که بتوانید این حالت ها را از هم تشخیص دهید. اما برای درک بهتر این حالت ها این درس را به آشنایی با کاربردهای آنها می گذرانیم. در نتیجه فعلا نگران یادگیری دقیق این حالت ها نباشید.حالت مفعولی مستقیم: احتمالا ممکن است برای شما این سوال پیش بیاید که چطور می توان حالت مفعولی مستقیم را شناسایی کرد. روش گرامری اصلی به این صورت است که بیشتر افعالی که به یک مفعول نیاز دارند مفعول آکوزاتیو دارند (به جز افعالی خاص که به آنها اشاره می کنیم) برای افعالی که دو مفعول دارند هم مفعولی که با حذف آن جمله بی معنا شود (برای جمله لازم باشد) یا فعل اصلی به صورت مستقیم به آن اشاره کند معمولا مفعول مستقیم جمله است. برای مثال در جمله:
Ich habe einen Tisch. (من یک میز دارم.)
Ich sehe den Mann. (من مرد را می بینم.)
Ich gebe der Frau ein Buch. (من به خانم یک کتاب می دهم.)
Er schenkt mir ein Buch. (او برای من یک کتاب فرستاد.)
در دو مثال آخر افعال دادن یا فرستادن مستقیما به کتاب اشاره می کنند. اینکه کتاب به چه کسی داده یا فرستاده می شود مفعول غیر مستقیم جمله خواهد بود.
بعد از حروف اضافه خاص: اگر اسمی بعد از بعضی حروف اضافه خاص آورده شود همیشه آکوزاتیو است. این حروف اضافه عبارتند از:
durch, für, gegen, ohne, um ,bis , entlang
به مثال های زیر توجه کنید:
?Ist das Geschenk für mich (آیا این هدیه برای من است؟)
Er geht um den Tisch. (او دور میز می چرخد.)
توجه داشته باشید که اسم بعد از این حروف اضافه همیشه و همیشه Akkusativ است. بعد از تمرین زیاد به صورت ناخودآگاه یاد خواهید گرفت که بعد از این حروف از اسم یا ضمیر آکوزاتیو استفاده کنید.
بعد از es gibt: ساختار عبارت es gibt در زبان آلمانی بسیار پرکاربرد است و ممکن است برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر برسد. es gibt به معنای “وجود دارد” است. ساختار مشابه در فارسی را ما به صورت فاعلی می سازیم و البته خیلی هم پرکاربرد نیست. مثلا:
یک صندلی آنجا وجود دارد.
در این جمله در زبان فارسی “یک صندلی” فاعل جمله است اما در زبان آلمانی در جمله معادل همین جمله “یک صندلی” مفعول مستقیم خواهد بود. این نکته ای است که حتما باید به آن دقت کنید چرا که ساختار es gibt در آلمانی بسیار پرکاربرد است. به مثال زیر توجه کنید:
Es gibt einen Stuhl da drüben. (یک صندلی آنجا وجود دارد.)
قیدهای زمان: قید های زمان در زبان آلمانی معمولا آکوزایتو هستند. دلیل این موضوع کمی پیچیده است و ما وارد آن نمی شویم و بر روی نتیجه نهایی تمرکز می کنیم و آن را به صورت یک نکته یاد میگیریم. به قیدهای زیر توجه کنید:
jeden Tag (هر روز)
letzten Sommer (تابستان قبل)
den ganzen Tag (تمام روز)
diesen Abend (امشب)
حالت داتیو (Dativ)
حالت مفعولی غیر مستقیم: در صورتی که جمله دارای مفعول غیر مستقیم باشد این مفعول در حالت داتیو آورده می شود. به مثال های زیرتوجه کنید:
Ich gebe der Frau ein Buch. (من به خانم یک کتاب می دهم.)
Er schenkt mir ein Buch. (او برای من یک کتاب فرستاد.)
افعال داتیو ساز: قبلا گفتیم که وقتی یک فعل تنها به یک مفعول نیاز داشته باشد آن مفعول معمولا آکوزاتیو است. البته تعدادی از افعال هم هستند که به یک مفعول نیاز دارند اما آن مفعول داتیو است. به این افعال افعال داتیو گفته می شود. معمولا در لغت نامه ها آنها را مشخص می کنند. داتیو بودن این افعال را باید یاد بگیرید تا به صورت درست از آنها استفاده کنید. به مثال های زیر توجه کنید:
Ich helfe dir. (من به تو کمک می کنم.)
Wir danken Ihnen. (ما از شما تشکر می کنیم.)
افعال زیر پرکاربرد ترین افعال داتیو هستند:
helfen (کمک کردن)
danken (تشکر کردن)
gefallen (دوست داشتن)
gehören (متعلق بودن)
schmecken (مزه داشتن، مزه دادن)
passen (مناسب بودن)
حروف اضافه خاص: در صورتی که اسمی بعد از هر یک از حروف اضافه زیر آورده شود همیشه داتیو خواهد بود:
aus, außer, bei, mit, nach, seit, von, zu
Sie haben ein Geschenk von ihrem Vater bekommen. (شما یک هدیه از پدر آنها دریافت کردید.)
Außer meiner Mutter spricht meine ganze Familie Deutsch. (به جز مادرم، تمام خانواده ام آلمانی صحبت می کنند.)
Ich fahre am Wochenende zu meiner Tante in Minnesota. (من آخر هفته ها پیش عمه/خاله ام مینسودا می روم.)
نکته: حرف اضافه in در این مورد یک استثنا است. معمولا اسم بعد از in در حالت داتیو آورده می شود اما در برخی موارد ممکن است اسم بعد از آکوزاتیو هم باشد. فعلا نگران شناسایی این موارد نباشید فقط اگر اسم آکوزاتیوی بعد از این حرف اضافه دیدید زیاد تعجب نکنید.
عبارت خاص: در برخی از عبارات خاص به صورت یک استثنا از حالت داتیو استفاده می شود. تعداد این عبارات زیاد نیست پس می توانید آنها را یاد بگیرید. بعضی از پرکاربردترین آنها این دو عبارت هستند:
Mir ist warm. (گرمم است.)
به صورت کلی زمانی که در مورد حس خود نسبت به آب و هوا صحبت می کنید از حالت داتیو استفاده می کنید. همین قاعده برای “سردم است” و … مشابه است.
Wie geht es dir? (حالت چطوره؟)
ساختار احوال پرسی ای که با geht es ساخته می شود همیشه نیاز به داتیو دارند. این ساختار زیاد مورد استفاده قرار میگیرد پس این نکته را به یاد داشته باشید. بعدها در مورد دلیل این موضوع صحبت می کنیم.
پاسخ
#66
سلام دوستان.
به جلسه 24 آموزش زبان آلمانی خوش آمدید.
کم کم داریم به پایان آموزش زبان آلمانی نزدیک میشیم.
همانطور که گفتیم افعال عبارتی از یک پیشوند به همراه یه فعل اصلی تشکیل می شوند. این پیشوندها هرچیزی نمی توانند باشند بلکه تعداد محدودی دارند. توجه داشته باشید که شما قرار نیست افعال عبارتی را بسازید بلکه تنها باید آنها را شناسایی کنید پس به صورت دلخواه پیشوند به افعال اضافه نکنید!
در پایین می توانید نحوه ساخته شدن برخی افعال عبارتی را ببنید:
aus + gehen = ausgehen
gehen به معنای رفتن است. با اضافه کردن پیشوند aus به آن فعل جدید ausgehen به معنای بیرون رفتن را می سازیم. (معنای فعل جدید به معنای فعل اصلی نزدیک است.)
mit + fahren = mitfahren
fahren به معنای رانندگی کردن یا با ماشین رفتن است. با اضافه کردن پیشوند mit به آن فعل جدید mitfahren به معنای با کسی با ماشین رفتن را می سازیم. (معنای فعل جدید به معنای فعل اصلی نزدیک است.)
auf + hören = aufhören
hören به معنای شنیدن است. با اضافه کردن پیشوند auf به آن فعل جدید aufhören را به معنای متوقف کردن یا تمام کردن می سازیم. (معنای فعل جدید )
چرا باید بتوانیم افعال عبارتی از افعال معمولی شناسایی کنیم؟
برخی از افعال عبارتی رفتارهای خاصی در جمله دارند که آنها را از افعال معمولی متفاوت می کند. برای اینکه بخواهیم وارد این بحث شویم اول باید انواع افعال عبارتی را بشناسید.
افعال عبارتی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: افعال تفکیک ناپذیر، افعال تفکیک پذیر
افعال تفکیک ناپذیر
افعال تفکیک ناپذیر در واقع با افعال عادی تفاوتی ندارند. گاهی حتی تشخیص آنها از افعال عادی سخت است. مثلا به فعل زیر توجه کنید:
ver + stehen = verstehen
فعل verstehen یک فعل تفکیک ناپذیر است. یعنی دو قسمت تشخیص دهنده آن هرگز از هم جدا نمی شوند. تعدادی از پشوندهای خاص مثل ver- افعال تفکیک ناپذیر می سازند. (فعلا درگیر شناختن این پشوندها نمی شویم.)
افعال تفکیک پذیر
افعال تفکیک پذیر ساختار پیچیده تری نسبت به افعال تفکیک ناپذیر دارند. در مواردی خاص دو بخش این فعل از هم جدا می شوند و در جایگاه های مختلفی از جمله قرار میگیرند. برای مثال فعل aufhören یک فعل تفکیک پذیر است. در واقع همه افعالی که با پیشوند auf ساخته می شوند تفکیک پذیر هستند (فعلا درگیر شناختن این پیشوند ها نمی شویم.)
برای درک دلیل نامیدن این افعال به نام تفکیک پذیر به مثال زیر توجه کنید:
Der Kurs hört in einer Woche auf. (کلاس یک هفته دیگر تمام می شود.)
همانطور که در این مثال میبینید فعل aufhören در جمله کاملا از هم باز شده. قسمت اصلی آن در جایگاه اصلی فعل (جایگاه دوم قرار دارد) اما پیشوند آن به آخر جمله رفته.
نکته مهم در مورد افعال عبارتی تفکیک پذیر این موضوع است که با وجود جدا شدن این دو بخش از هم معنای فعل هنوز همان معنای سابق است. پس باید بتوانید این افعال را به درستی شناسایی کنید تا معانی چنین جملاتی را درک کنید.استفاده از افعال عبارتی یا phrasal در زبان آلمانی بسیار رایج است پس شناسایی این افعال هم بسیار مهم است. برای درک بهتر جایگاه افعال تفکیک پذیر مثال های بیشتری می زنیم:
Peter ruft sein Freund an. (پیتر با دوستش تماس گرفت.)
در این مثال از فعل anrufen (ساخته شده از an+rufen) به معنای تماس گرفتن استفاده شده. همانطور که می بینید دوباره قسمت اصلی فعل در جایگاه دوم و پیشوند فعل در انتهای جمله قرار گرفته.
Das sieht schön aus. (این قشنگ به نظر می رسد.)
در این مثال از فعل aussehen (ساخته شده از aus+sehen) به معنای “به نظر رسیدن” استفاده شده.
حالت سوالی بله/خیر برای افعال تفکیک پذیر
احتمالا از درس های قبل به خاطر دارید که برای ساختن حالت سوالی بله/خیر از یک جمله، جای فعل و فاعل آن را عوض می کردیم. برای افعال تفکیک پذیر هم همین روش را تکرار می کنیم. در مثال زیر سعی میکنیم در یک جمله ساده با استفاده از فعل mitkommen (ساخته شده از mit+kommen) به معنای همراه آمدن جمله سوالی بسازیم.
Du kommst mit. (تو همراه [من/ما] می آیی.)
برای ساختن شکل سوالی جای du و kommst را عوض می کنیم و جمله به این شکل در می آید؟
Kommst du mit? (آیا تو همراه [من/ما] می آیی؟)
حالت های دیگر
در برخی از شرایط گرامری در زبان آلمانی ممکن است فعل اصلی جمله به آخر جمله انتقال پیدا کند. در صورتی که این فعل تفکیک پذیر باشد به صورت به هم چسبیده در انتهای جمله آورده می شود. در این مورد در درس افعال مدال بیشتر صحبت می کنیم.
تمرین: در جملات زیر (بدون توجه به معنای جمله) سعی کنید افعال تفکیک پذیر را پیدا کنید:
Hans steht jeden Tag um 9.00 Uhr auf.
Morgen kaufe ich ein.
Der Film fängt um 19.15 Uhr an.
Wir nehmen immer daran teil.
پاسخ
آگهی
#67
فرض کنید من می خواهم در مورد نگاه کردن پرویز به آینه صحبت کنم. جمله ای به این صورت می سازم “پرویز در آینه پرویز را دید.” برای جلوگیری از تکرار اسم می خواهم اسم دوم موجود در جمله را با ضمیر جایگزین کنم. پرویز شکل سوم شخص مفرد دارد پس جمله باید با ضمیر “او” ساخته شود. جمله نهایی به این صورت خواهد بود:
پرویز در آینه او را دید.
این جمله برای ما مشخص نمی کند پرویز دقیقا چه کسی را دیده. آیا او خودش را دیده یا فرد دیگری را. اینجاست که استفاده از ضمایر انعکاسی مورد نیاز خواهد بود. ضمایر انعکاسی در واقع به فاعل جمله اشاره می کند. این ضمیر به ما می گوید فاعل جمله هرکه هست همان مفعول هم بوده. پس جمله به این صورت در خواهد آمد:
پرویز در آینه خودش را دید.
معمولا از ضمیر انعکاسی به عنوان مفعول جمله استفاده می شود. این کار را زمانی انجام می دهیم که فاعل و مفعول جمله یکی باشند. به مثال های زیر توجه کنید:
ما خودمان را نجات دادیم.
او خودش را گاز گرفت.
من خودم را دیدم.
نکته: گاهی از ضمیر انعکاسی برای تاکید بیشتر روی انجام یک کار توسط یک فرد هم استفاده می شود. مثلا:
او مشق هایش را خودش نوشت.اینجا خودش مفعول جمله نیست، بلکه تنها برای تاکید بیشتر روی انجام کار توسط فاعل به جمله اضافه شده.ضمایر انعکاسی در زبان آلمانی ساختاری تا حدودی مشابه فارسی دارند با این تفاوت که کاربرد آنها تا حدی بیشتر از فارسی است. با این تفاوت که از آنجا که در آلمانی دو حالت مفعولی داریم ضمایر انعکاسی هم دو شکل متفاوت دارند. همانطور که گفته شد نحوه استفاده از ضمایر انعکاسی در زبان آلمانی تا حدی متفاوت است. البته در سطح فعلی خیلی وارد جزئیات این موضوع نخواهیم شد اما باید بدانید برخی از افعال که فارسی بدون ضمیر انعکاسی مورد استفاده قرار می گیرند در آلمانی با این ضمیر ها گفته می شوند. در اینجا به دوتا از پرکاربردترین این تفاوت ها اشاره می کنیم.
در زبان آلمانی ضمیر انعکاسی می تواند معادل “همدیگر” هم باشد. به مثال زیر توجه کنید:
Wir sehen uns. (ما همدیگر را میبنیم.)
در حالی که معنای تحت لفظی جمله به شکل “ما خودمان را میبنیم” است اما معادل اصلی آن در فارسی “ما همدیگر” را می بینیم است.
Ich wasche mir die Hände. (من دست هایم را می شویم.)
این جمله در فارسی به صورت ملکی گفته می شود. (دستهایم) در حالی که در معادل آلمانی جمله به صورت “من دست خودم را می شویم” گفته می شود.
افعال انعکاسی
یکی از کاربردهای اصلی دیگر ضمایر انعکاسی، استفاده از آنها در کنار افعال انعکاسی است که در درس بعد با آن آشنا خواهیم شد.
پاسخ
#68
متاسفانه فعل انعکاسی معادلی در زبان فارسی یا حتی انگلیسی ندارد پس ممکن است در ابتدا درک آن کمی برای شما پیچیده باشد. همانطور که در افعال عبارتی با اضافه کردن یک پیشوند فعلی جدید می ساختیم، افعال انعکاسی هم افعالی هستند که با اضافه شدن یک ضمیر انعکاسی به فعل ساخته می شوند.
نکته بسیار مهم در مورد افعال انعکاسی این است که در این افعال ضمیر انعکاسی دیگر فاقد معناست. در واقع ضمیر انعکاسی به همراه فعل یک معنای جدید را می سازند.
فعل ausziehen یک فعل عبارتی به معنای “بیرون رفتن، ترک کردن” است. این فعل یک شکل انعکاسی هم دارد که به صورت sich ausziehen نوشته می شود. این فعل معنایی کاملا متفاوت دارد و به معنای “درآوردن لباس” است. حال به دو جمله زیر توجه کنید:
Ich ziehe aus dem Haus meiner Eltern aus. (من خانه پدر و مادرم را ترک می کنم.) Ich ziehe mich aus. (من لباسم را در می آورم.)
اگر به جمله دوم توجه کنید در معادل فارسی ما هیچ ضمیر انعکاسی ای نداریم اما در جمله آلمانی از ضمیر انعکاسی mich استفاده شده. پس همانطور که گفته شد فعل انعکاسی به همراه ضمیر با هم یک معنای جدید را می سازند. در زیر می توانید مثال های بیشتری از افعال انعکاسی را ببنید:
sich] anmelden] (نام نویسی کردن) sich] anziehen] (لباس پوشیدن) sich] ausziehen] (لباس در آوردن) sich] duschen] (دوش گرفتن) sich] freuen] (خوشحال بودن)
تعداد افعال انعکاسی آلمانی نسبتا زیاد است و معمولا در لغت نامه به همراه ضمیر انعکاسی (به همان صورتی که بالا آورده شده) آورده می شوند پس تشخیص آنها در لغت نامه سخت نیست. بعدها در مورد نحوه تشخیص این افعال در جمله بیشتر صحبت خواهیم کرد.
Everything is Temporary(:
پاسخ
#69
(حرف اضافه)

Ab morgen muss ich arbeiten.

(از فردا من باید کار کنم.)

توجه داشته باشید که ab یک حرف اضافه است و ممکن است در کاربردهای دیگر معانی متفاوتی داشته باشد. ساختاری که باید یاد بگیرید این است: “ab+قید زمان” معادل “از+قید زمان” در فارسی است. این کاملا اشتباه است که در جمله ای مثل “من کتاب را از تو گرفتم.” از این حرف اضافه استفاده کنید!
aber
(اما، البته)

Ich bin oft im Büro, aber nur für wenige Stunden.

(من معمولا در دفتر هستم، اما فقط برای زمان کوتاهی.)

aber یک حرف ربط است، یعنی دو جمله یا عبارت را به هم وصل می کند. اینکه چطور درست از آن استفاده کنید در سطح یادگیری فعلی مورد نیاز نیست ولی اگر کنجکاو هستید این مطلب را از بخش گرامر بخوانید.
abfahren
(راه افتادن [با ماشین یا قطار])

Wir fahren um zwölf Uhr ab.

(ما ساعت 12 راه می افتیم.)

abfahren یک فعل عبارتی یا phrasal است که از ترکیب اضافه ab و fahren به وجود آمده. این فعل یک فعل تفکیک پذیر است به همین خاطر در مثال بخشی از آن به انتهای جمله رفته. برای اطلاعات بیشتر در مورد افعال تفکیک پذیر می توانید این مطلب را بخوانید. فعلا نیازی نیست در مورد طریقه استفاده از این افعال نگران باشید. چیزی که در این سطح نیازی است تنها توانایی شما در شناختن این افعال است. اینکه بدانید حرف اضافه ab که در آخر جمله آورده شده بخشی از فعل است و معنای آنها را با هم در نظر بگیرید.
die Abfahrt
(عزیمت، خروج، حرکت)

Vor der Abfahrt rufe ich an.

(پیش از حرکت من تماس می گیرم.)

die Abfahrt اسم ساخته شده از فعل abfahren است. توجه داشته باشید که اسامی هرگز تفکیک نمی شوند حتی اگر از فعل تفکیک پذیر ساخته شده باشند.
abgeben
(جا گذاشتن)

Ich muss meine Schlüssel abgeben.

(من باید کلیدم را جا گذاشته باشم)

دلیل اینکه فعل جمله به جای جایگاه معمول (جایگاه دوم) آخر جمله آمده وجود فعل مودال müssen در جمله است. برای آشنایی بیشتر با این افعال این مطلب را بخوانید.
abholen
(برداشتن، بردن، سوار کردن)

Wann kann ich den Schrank bei dir abholen?

(کی می توانم کمد را از پیش تو ببرم.)

Wir müssen noch meinen Bruder abholen.

(ما باید برادرم را هم ببریم.)

der Absender
(فرستنده)

Da ist ein Brief für dich ohne Absender.

(اینجا یک نامه برای شما یک نامه هست بدون فرستنده. Achtung
(اخطار)
Achtung! Das dürfen Sie nicht tun.
(اخطار! شما اجازه ندارید این را انجام دهید.)
die Adresse ,-n
(آدرس)
Können Sie mir seine Adresse sagen?

(می توانید آدرس خودتان را به من بگویید؟)

all–
(همه، همه چیز)

? Alles Gute!

(همه چیز خوب است.)

? Das ist alles.

(این همش است.)

? Sind alle da?

(همه اینجا هستند؟)

Alle Freunde kommen.

(همه دوستان می آیند.)

Hast du alles?

(همه چیز را داری؟)

به مثال یک توجه کنید “Alles Gute” این جمله فاقد فعل است و در نگاه اول ممکن است بی معنا به نظر برسد. در واقع این جمله یک اصطلاح است که باید به همین صورت یاد بگیرید. چیزی که باید یاد بگیرید دو نکته مهم است: اول اینکه حروف نهایی واژه -all با توجه به کاربردش متفاوت خواهد بود. زمانی که به صورت alles به کار برود معمولا به اسمی اشاره نمی کند و به معنای “همه چیز، همه اش و …” است. اما از طرق دیگر میتوان آن را به اسامی هم نسبت داد، در این صورت به معنای “همه ی” خواهد بود مثل “Alle Freunde” به معنای “همه دوستان”
allein
(تنها)

Er kommt allein.

(او تنها می آید.)

allein یک واژه چند وجهی است. این واژه هم می تواند به عنوان صفت و هم به عنوان قید استفاده شود. به عنوان صفت allein به معنای “تنها” خواهد بود، در مقابل به عنوان قید allein به معنای “به تنهایی” است. از آنجا که ما هم بسیاری از صفات را در فارسی به شکل قید استفاده می کنیم معمولا با این موضوع مشکلی پیدا نخواهید کرد. برای مثال در مثال این واژه هم allein یک قید است اما ما در ترجمه از همان واژه “تنها” استفاده کردیم.
also
(پس)

Also, es ist so

(پس، اینطوریه …)

Er hat Zeit, also muss er uns helfen.

(او وقت دارد، پس باید او به ما کمک کند.)

also یک حرف ربط است. استفاده از also باعث می شود ساختار گرامری جمله بعد از آن تا حدی تحت تاثیر قرار بگیرد (جایگاه بعضی کلمات در جمله تغییر کند.) البته نیازی نیست فعلا نگران این موضوع باشید اما اگر مثال دوم کمی شما را گیج کرده بدانید که دلیل آن چیست.
alt
(مسن، پیر، قدیمی، کهنه)

Wie alt sind Sie?

([چقدر مسن هستید؟ [چند سالتان است؟)

Sie sehen aber nicht so alt aus.

(اما شما زیاد پیر به نظر نمی رسید.)

Mein Auto ist schon sehr alt.

(ماشین من دیگه خیلی قدیمی شده.)

Wir wohnen in einem sehr alten Haus.

(ما در یک خانه بسیار قدیمی زندگی می کنیم.)

Köln ist eine alte Stadt.

(کلن یک شهر بسیار قدیمی است.)

در فارسی ما از واژه “پیر” برای افراد و “کهنه یا قدیمی” برای چیزها استفاده می کنیم. در آلمانی برای هر دو از واژه alt استفاده می شود.
das Alter
(سن)

Alter: 26 Jahre.

(سن: 26 سال)

an
(حرف اضافه)

Fahren Sie an der nächsten Straße nach rechts.

(سر خیابان بعدی به سمت راست می روید.)

Wir treffen uns am Bahnhof.

(ما همدیگر را در ایستگاه راه آهن می بینیم.)

Am nächsten Montag geht es leider nicht.

(دوشنبه آینده متاسفانه ممکن نیست.)

an یک حرف اضافه است پس به دنبال معنای آن نباشید. نکته مهم اول در اینجاست که an ممکن است به شکل am هم اورده شود (در صورتی که اسمی که به ان نسبت داده می شود در حالت داتیو و مذکر یا خنثی باشد/فعلا نگران استفاده درست از آن نباشید) چیزی که باید یاد بگیرید سه ساختاری است که در مثال اورده شده. “an+خیابان، راه، مسیر” تقریبا معادل “سر خیابان، راه، مسیر” برای مثال دوم خواهیم داشت: “an+یک حل” تقریبا یعنی “در+یک محل” و مثال سوم یک نکته کوچک دیگر دارد: ما برای اشاره به تاریخ از حروف اضافه استفاده نمی کنیم اما در آلمانی از حروف اضافه برای اشاره به زمان یا روز خاص استفاده می شود. ساختاری که باید یاد بگیری این است که برای اشاره به روزهای هفته از حرف اضافه an استفاده می شود.
anbieten
(تعارف کردن، پیشنهاد کردن)

Was darf ich dir anbieten?

(چی می توانم بهت تعارف کنم؟)

das Angebot , -e
(پیشنهاد، فروش ویژه)
Heute sind Sportschuhe im Angebot.

(امروز کفش های ورزشی پیشنهاد [فروش ویژه] ما هستند.)

ander–
(دیگر، دیگری، آن یکی)

Willst du diese Jacke?

(این جکت [کاپشن] را می خواهید؟)

– Nein, ich möchte die andere.

(نه من آن یکی [دیگری] را دوست دارم.)

-ander هم ساختاری شبیه -all دارد. یعنی می تواند به یک اسم نسبت داده شود یا برای خودش معنایی مستقل داشته باشد.
anfangen
(شروع کردن)

Hier fängt die Bahnhofstraße an.

(اینجا خیابان بانهوف شروع می شود.)

Der Unterricht fängt gleich an.

(کلاس به زودی شروع می شود.)

همانطور که شاید متوجه شده باشید anfangen هم یک فعل تفکیک پذیر است. به همین خاطر در دو مثال یک بخش از آن اخر جمله آورده شده. در مورد افعال تفکیک پذیر توجه داشته باشید که معنای دو قسمت فعل را با هم و به عنوان یک فعل در نظر بگیرید.
der Anfang
(شروع، ابتدا، اول)

Sie wohnt am Anfang der Straße.

(او در ابتدای خیابان زندگی می کند.)

Wir machen Anfang Juli Urlaub.

(ما اول جولای به تعطیلات می رویم.)
پاسخ
#70
افعال عبارتی افعالی هستند که از ترکیب یک فعل و یک پیشوند ساخته می شوند. گرچه این افعال معمولا معنایی نزدیک به فعل اصلی دارند اما گاهی معنای آنها کاملا متفاوت خواهد بود. بهتر است با این افعال مانند افعال جدید برخورد کنید.
نحوه ساخته شدن افعال عبارتی
همانطور که گفتیم افعال عبارتی از یک پیشوند به همراه یه فعل اصلی تشکیل می شوند. این پیشوندها هرچیزی نمی توانند باشند بلکه تعداد محدودی دارند. توجه داشته باشید که شما قرار نیست افعال عبارتی را بسازید بلکه تنها باید آنها را شناسایی کنید پس به صورت دلخواه پیشوند به افعال اضافه نکنید!
در پایین می توانید نحوه ساخته شدن برخی افعال عبارتی را ببنید:
aus + gehen = ausgehen
gehen به معنای رفتن است. با اضافه کردن پیشوند aus به آن فعل جدید ausgehen به معنای بیرون رفتن را می سازیم. (معنای فعل جدید به معنای فعل اصلی نزدیک است.)
mit + fahren = mitfahren
fahren به معنای رانندگی کردن یا با ماشین رفتن است. با اضافه کردن پیشوند mit به آن فعل جدید mitfahren به معنای با کسی با ماشین رفتن را می سازیم. (معنای فعل جدید به معنای فعل اصلی نزدیک است.)
auf + hören = aufhören
hören به معنای شنیدن است. با اضافه کردن پیشوند auf به آن فعل جدید aufhören را به معنای متوقف کردن یا تمام کردن می سازیم. (معنای فعل جدید )
چرا باید بتوانیم افعال عبارتی از افعال معمولی شناسایی کنیم؟
برخی از افعال عبارتی رفتارهای خاصی در جمله دارند که آنها را از افعال معمولی متفاوت می کند. برای اینکه بخواهیم وارد این بحث شویم اول باید انواع افعال عبارتی را بشناسید.
افعال عبارتی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: افعال تفکیک ناپذیر، افعال تفکیک پذیر
افعال تفکیک ناپذیر
افعال تفکیک ناپذیر در واقع با افعال عادی تفاوتی ندارند. گاهی حتی تشخیص آنها از افعال عادی سخت است. مثلا به فعل زیر توجه کنید:
ver + stehen = verstehen
فعل verstehen یک فعل تفکیک ناپذیر است. یعنی دو قسمت تشخیص دهنده آن هرگز از هم جدا نمی شوند. تعدادی از پشوندهای خاص مثل ver- افعال تفکیک ناپذیر می سازند. (فعلا درگیر شناختن این پشوندها نمی شویم.)
افعال تفکیک پذیر
افعال تفکیک پذیر ساختار پیچیده تری نسبت به افعال تفکیک ناپذیر دارند. در مواردی خاص دو بخش این فعل از هم جدا می شوند و در جایگاه های مختلفی از جمله قرار میگیرند. برای مثال فعل aufhören یک فعل تفکیک پذیر است. در واقع همه افعالی که با پیشوند auf ساخته می شوند تفکیک پذیر هستند (فعلا درگیر شناختن این پیشوند ها نمی شویم.)
برای درک دلیل نامیدن این افعال به نام تفکیک پذیر به مثال زیر توجه کنید:
Der Kurs hört in einer Woche auf. (کلاس یک هفته دیگر تمام می شود.)
همانطور که در این مثال میبینید فعل aufhören در جمله کاملا از هم باز شده. قسمت اصلی آن در جایگاه اصلی فعل (جایگاه دوم قرار دارد) اما پیشوند آن به آخر جمله رفته.
نکته مهم در مورد افعال عبارتی تفکیک پذیر این موضوع است که با وجود جدا شدن این دو بخش از هم معنای فعل هنوز همان معنای سابق است. پس باید بتوانید این افعال را به درستی شناسایی کنید تا معانی چنین جملاتی را درک کنید
استفاده از افعال عبارتی یا phrasal در زبان آلمانی بسیار رایج است پس شناسایی این افعال هم بسیار مهم است. برای درک بهتر جایگاه افعال تفکیک پذیر مثال های بیشتری می زنیم:
Peter ruft sein Freund an. (پیتر با دوستش تماس گرفت.)
در این مثال از فعل anrufen (ساخته شده از an+rufen) به معنای تماس گرفتن استفاده شده. همانطور که می بینید دوباره قسمت اصلی فعل در جایگاه دوم و پیشوند فعل در انتهای جمله قرار گرفته.
Das sieht schön aus. (این قشنگ به نظر می رسد.)
در این مثال از فعل aussehen (ساخته شده از aus+sehen) به معنای “به نظر رسیدن” استفاده شده.
حالت سوالی بله/خیر برای افعال تفکیک پذیر
احتمالا از درس های قبل به خاطر دارید که برای ساختن حالت سوالی بله/خیر از یک جمله، جای فعل و فاعل آن را عوض می کردیم. برای افعال تفکیک پذیر هم همین روش را تکرار می کنیم. در مثال زیر سعی میکنیم در یک جمله ساده با استفاده از فعل mitkommen (ساخته شده از mit+kommen) به معنای همراه آمدن جمله سوالی بسازیم.
Du kommst mit. (تو همراه [من/ما] می آیی.)
برای ساختن شکل سوالی جای du و kommst را عوض می کنیم و جمله به این شکل در می آید؟
Kommst du mit? (آیا تو همراه [من/ما] می آیی؟)
حالت های دیگر
در برخی از شرایط گرامری در زبان آلمانی ممکن است فعل اصلی جمله به آخر جمله انتقال پیدا کند. در صورتی که این فعل تفکیک پذیر باشد به صورت به هم چسبیده در انتهای جمله آورده می شود. در این مورد در درس افعال مدال بیشتر صحبت می کنیم.
تمرین: در جملات زیر (بدون توجه به معنای جمله) سعی کنید افعال تفکیک پذیر را پیدا کنید:
Hans steht jeden Tag um 9.00 Uhr auf.
Morgen kaufe ich ein.
Der Film fängt um 19.15 Uhr an.
Wir nehmen immer daran teil.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Star2 ♧ زبان انگلیسی : ویژه کنکور زبان خارجه
Book پک جمع‌بندی دهم و یازدهم ویژه رشته زبان و هنر
Book ♕ کتاب تیزشیم تاریخ مشاوران آموزش
Book ✤ بانک سوالات نهایی زبان انگلیسی
  امتحان تشریحی گزینه دو مرحله ۱ | زبان انگلیسی
  سوالات امتحان زبان انگلیسی ۵ دی + پاسخ
  افعال دو قسمتی مهم _ زبان انگلیسی
  زبان ۳ (دوازدهم) تحلیل صفحات ۲۱ تا ۲۳
  معرفی ۱۶ زمان در زبان انگلیسی
  کلمات مشابه در زبان عربی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان