03-12-2020، 15:48
تَبّت (به زبان تبی: བོད، تلفظ: بُد) یک ناحیه جغرافیایی در غرب چین است که در قدیم کشوری مستقل بود و حدود ۲٬۴۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشتهاست؛ (دو برابر منطقه خودمختار تبت). ناحیهٔ تبت از سال ۵۱–۱۹۵۰ به کشور چین ضمیمه شدهاست. ناحیهٔ تبت بر روی فلاتی بلند به نام فلات تبت قرار گرفته که میانگین ارتفاع آن ۴۹۰۰ متر بالاتر از سطح دریاست و مرتفعترین فلات جهان بهشمار میآید.
مردم تبت قومیت، هویت، زبان، و دین خاص خود را دارند اما امروزه مهاجرت شمار فراوانی از چینیان هان و هوئی اقلیت بزرگی از چینیتباران را در تبت بهوجود آوردهاست. تبتیان دو دین اصلی دارند که یکی دین قدیمی بون (Bön) است و دیگری بوداگرایی.
پایتخت سنتی تبت، شهر لهاسا است که با ۵۶۰ هزار نفر جمعیت اکنون مرکز منطقه خودمختار تبت در چین است.
زمانی که ارتش آزادیبخش خلق در سال ۱۹۵۰ به تبت حمله کرد تبت حکومتی دینسالار به رهبری دالاییلامای چهاردهم داشت. دالاییلامای چهاردهم که تنزین گیاتسو نام دارد از آن زمان در هندوستان در تبعید بهسر میبرد. بسیاری از اهالی تبت خود را به دالایی لاما، رهبر معنوی در تبعید تبت وفادار میدانند. بسیاری از تبتیها از این مسئله شکایت دارند که فرهنگ بومی آنها به دلیل سیاستهای دولت چین در حال محو شدن است. حاکمیت چین بر تبت کماکان به صورت مسئلهای بحثبرانگیز باقی ماندهاست و سازمانهای مدافع حقوق بشر، مقامات چین را متهم میکنند که درصددند فرهنگ بوداییهای تبت را نابود و وفاداران به دالایی لاما رهبر روحانی تبعیدی آنها را سرکوب کنند.از لحاظ تاریخی، جنوب و شرق تبت همواره پرجمعیتترین بخش کشور را تشکیل دادهاست. در آن منطقه، در اواسط قرن ششم، پادشاهیهای رقیب پرشماری حضور داشتند که تحت اختیار تعدادی رهبر قبیله عمل میکردند. یکی از آنها پادشاهی یارلونگ بود که در دره یارلونگ قرار داشت. عنوان رسمی مهمترین رهبر قبیله یارلونگ، «تسنپو» بود که معنی پادشاه و قدرقدرت میدهد. این عنوان پس از آن برای همه پادشاهان امپراتوری تبت نیز مورد استفاده قرار گرفت. نخستین پادشاهان یارلونگ نیز از نام دودمانی پوگیهل، پادشاه پو، استفاده میکردند که به احتمال زیاد با خاستگاه این سلسله در منطقه پووو، در جنوب شرقی تبت مرتبط بود.
دورهگذار از زمانی که رهبران یارلونگ به عنوان رهبران قبیلهای منطقه عمل میکردند به زمانی که ایشان تبدیل به شاهان امپراتوری تبت شدند، نقطه آغاز تشکیل امپراتوری تبت بهشمار میآید. اینگذار در پایان قرن ششم میلادی صورت گرفت. تاریخ تبت متحد با فرمانروایی سونگتسن گامپو (۶۰۴–۶۵۰) آغاز شد. او بخشهایی از دره رودخانه یارلونگ را متحد کرد و امپراتوری تبت را بنیان نهاد. پیش از سونگتسن گامپو، شاهان تبت بیشتر جنبه افسانهای دارند و شواهد کافی برای اثبات وجود آنها وجود ندارد. سونگتسن گامپو تحت تأثیر ملکههای نپالی و چینی خود بوداگرایی را به تبت وارد کرد. ابداع الفبای تبتی و در نتیجه، تثبیت زبان کلاسیک تبتی در منطقه، نیز از کارهای اوست.
در نیمه دوم سده هفتم و نیمه دوم سده هشتم، امپراتوری تبت یکی از قدرتمندترین مملکتهای مرکز آسیا بود. امپراتوری و سلسله فرمانروای آن در میانههای سده نهم دچار زوال شد و پس از آن تبت یک قرن از تشتت سیاسی را تجربه کرد. در ابتدای سده ۱۱، حکومت لامایی در آنجا برقرار گشت.
از سال ۱۲۳۹، گودان خان، از رهبران مغول، بخشی از تبت را تصرف کرد. فرمانروایی مغولها بر تبت، حدوداً دوره ۱۲۵۰ تا ۱۳۶۰ را پوشش داد. در این دوره، تبت میزان محدودی از خودمختاری منطقهای را تجربه کرد که توسط کاربهدستان طریقت ساکیا، که یکی از مکتبهای بوداگرایی تبتی است، به اجرا گذاشته میشد. این خودمختاری البته توسط یک ساختار اداری که توسط حاکمان مغول ایجاد شده بود، محدود نگه داشته میشد.
دینسالاران بودایی، معروف به لاماها، تا قرن ۱۵–۱۶ که دوره تأسیس دالایی لاما بود، مستبدانه بر تبت حکومت کردند.
این کشور و مخصوصاً شهر لهاسا از بزرگترین مراکز مذهبی پیروان بودا و نیایشگاهها و بتکدههای عظیم آن زیارتگاه بزرگ بودائیان جهان است و شخص دالایی لاما یک قدرت مذهبی و سیاسی است. دالایی لاما چین را متهم به نسلکشی فرهنگی در قبال مردم تبت کردهاست. موارد متعد خودسوزی راهبها و راهبههای تبتی در اعتراض به سیاستهای چین در تبت، از رویدادهای خبری مورد توجه رسانههای جهان بودهاست.
نهضت مقاومت تبت با ارتش آزادیبخش خلق، وارد جنگی نابرابر شد. در تاریخ ۱۰ مارس ۱۹۵۹ میلادی، مقاومت لهاسا در هم شکست، بسیاری از راهبهای بودایی، قتلعام شدند و تبت به اشغال نظامی جمهوری خلق چین درآمد.
رابطه دولت چین با دالایی لاما بسیار تیره است. چین رهبر معنوی تبت در تبعید را به تلاش برای جدایی تبت از جمهوری خلق چین متهم میکند. دالاییلاما اما تأکید دارد که خواستار استقلال تبت نیست بلکه در پی دستیابی به خودمختاری بیشتر برای این منطقه است.
مردم تبت قومیت، هویت، زبان، و دین خاص خود را دارند اما امروزه مهاجرت شمار فراوانی از چینیان هان و هوئی اقلیت بزرگی از چینیتباران را در تبت بهوجود آوردهاست. تبتیان دو دین اصلی دارند که یکی دین قدیمی بون (Bön) است و دیگری بوداگرایی.
پایتخت سنتی تبت، شهر لهاسا است که با ۵۶۰ هزار نفر جمعیت اکنون مرکز منطقه خودمختار تبت در چین است.
زمانی که ارتش آزادیبخش خلق در سال ۱۹۵۰ به تبت حمله کرد تبت حکومتی دینسالار به رهبری دالاییلامای چهاردهم داشت. دالاییلامای چهاردهم که تنزین گیاتسو نام دارد از آن زمان در هندوستان در تبعید بهسر میبرد. بسیاری از اهالی تبت خود را به دالایی لاما، رهبر معنوی در تبعید تبت وفادار میدانند. بسیاری از تبتیها از این مسئله شکایت دارند که فرهنگ بومی آنها به دلیل سیاستهای دولت چین در حال محو شدن است. حاکمیت چین بر تبت کماکان به صورت مسئلهای بحثبرانگیز باقی ماندهاست و سازمانهای مدافع حقوق بشر، مقامات چین را متهم میکنند که درصددند فرهنگ بوداییهای تبت را نابود و وفاداران به دالایی لاما رهبر روحانی تبعیدی آنها را سرکوب کنند.از لحاظ تاریخی، جنوب و شرق تبت همواره پرجمعیتترین بخش کشور را تشکیل دادهاست. در آن منطقه، در اواسط قرن ششم، پادشاهیهای رقیب پرشماری حضور داشتند که تحت اختیار تعدادی رهبر قبیله عمل میکردند. یکی از آنها پادشاهی یارلونگ بود که در دره یارلونگ قرار داشت. عنوان رسمی مهمترین رهبر قبیله یارلونگ، «تسنپو» بود که معنی پادشاه و قدرقدرت میدهد. این عنوان پس از آن برای همه پادشاهان امپراتوری تبت نیز مورد استفاده قرار گرفت. نخستین پادشاهان یارلونگ نیز از نام دودمانی پوگیهل، پادشاه پو، استفاده میکردند که به احتمال زیاد با خاستگاه این سلسله در منطقه پووو، در جنوب شرقی تبت مرتبط بود.
دورهگذار از زمانی که رهبران یارلونگ به عنوان رهبران قبیلهای منطقه عمل میکردند به زمانی که ایشان تبدیل به شاهان امپراتوری تبت شدند، نقطه آغاز تشکیل امپراتوری تبت بهشمار میآید. اینگذار در پایان قرن ششم میلادی صورت گرفت. تاریخ تبت متحد با فرمانروایی سونگتسن گامپو (۶۰۴–۶۵۰) آغاز شد. او بخشهایی از دره رودخانه یارلونگ را متحد کرد و امپراتوری تبت را بنیان نهاد. پیش از سونگتسن گامپو، شاهان تبت بیشتر جنبه افسانهای دارند و شواهد کافی برای اثبات وجود آنها وجود ندارد. سونگتسن گامپو تحت تأثیر ملکههای نپالی و چینی خود بوداگرایی را به تبت وارد کرد. ابداع الفبای تبتی و در نتیجه، تثبیت زبان کلاسیک تبتی در منطقه، نیز از کارهای اوست.
در نیمه دوم سده هفتم و نیمه دوم سده هشتم، امپراتوری تبت یکی از قدرتمندترین مملکتهای مرکز آسیا بود. امپراتوری و سلسله فرمانروای آن در میانههای سده نهم دچار زوال شد و پس از آن تبت یک قرن از تشتت سیاسی را تجربه کرد. در ابتدای سده ۱۱، حکومت لامایی در آنجا برقرار گشت.
از سال ۱۲۳۹، گودان خان، از رهبران مغول، بخشی از تبت را تصرف کرد. فرمانروایی مغولها بر تبت، حدوداً دوره ۱۲۵۰ تا ۱۳۶۰ را پوشش داد. در این دوره، تبت میزان محدودی از خودمختاری منطقهای را تجربه کرد که توسط کاربهدستان طریقت ساکیا، که یکی از مکتبهای بوداگرایی تبتی است، به اجرا گذاشته میشد. این خودمختاری البته توسط یک ساختار اداری که توسط حاکمان مغول ایجاد شده بود، محدود نگه داشته میشد.
دینسالاران بودایی، معروف به لاماها، تا قرن ۱۵–۱۶ که دوره تأسیس دالایی لاما بود، مستبدانه بر تبت حکومت کردند.
این کشور و مخصوصاً شهر لهاسا از بزرگترین مراکز مذهبی پیروان بودا و نیایشگاهها و بتکدههای عظیم آن زیارتگاه بزرگ بودائیان جهان است و شخص دالایی لاما یک قدرت مذهبی و سیاسی است. دالایی لاما چین را متهم به نسلکشی فرهنگی در قبال مردم تبت کردهاست. موارد متعد خودسوزی راهبها و راهبههای تبتی در اعتراض به سیاستهای چین در تبت، از رویدادهای خبری مورد توجه رسانههای جهان بودهاست.
نهضت مقاومت تبت با ارتش آزادیبخش خلق، وارد جنگی نابرابر شد. در تاریخ ۱۰ مارس ۱۹۵۹ میلادی، مقاومت لهاسا در هم شکست، بسیاری از راهبهای بودایی، قتلعام شدند و تبت به اشغال نظامی جمهوری خلق چین درآمد.
رابطه دولت چین با دالایی لاما بسیار تیره است. چین رهبر معنوی تبت در تبعید را به تلاش برای جدایی تبت از جمهوری خلق چین متهم میکند. دالاییلاما اما تأکید دارد که خواستار استقلال تبت نیست بلکه در پی دستیابی به خودمختاری بیشتر برای این منطقه است.