بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم)

[شـــقآیــق]

قضاوت‌و‌پیش‌داورۍ
درباره ‌یک‌ شخص
مشخص‌نمیکند اوکیصت
مشخص ‌میکند شما کیصتید

[Prometheus]

ومن مرگ را حس کردم لحظه ایی که مادرم گفت:
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
حسین این چیه تو جیبت؟؟!؟!!؟
:-|

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

بغض کردی اما لبخند زدی

شاید این تلخ ترین اتفاقِ دنیاس : )

[ჩяσOσкєη ժяєαм]

با هیچکسم میل سخن نیست ولیکن
تو خارج از این قاعده و فلسفه هایی

[єη∂ℓєѕѕღ]

+ آنـلاینـہ…
– خـو بـاشـہ…
+ لعنتـے داره بـا ڪے حـرف میـزنـہ آخـہ؟؟!
– تـو خـودت آنـلاینـے بـا ڪے حـرف میـزنـے؟؟!
+ آنـلایـن بـودنشـو نگـاه میڪنـم..!
– …سڪوتـ.ــ

[mahkame]

اما جسارتا بنده مایل بودم ذره ای مهم باشم

[Thyme]

با هیچکسم میل سخن نیست ولیکن
تو خارج از این قاعده و فلسفه هایی

چقد نوشته های تو خوبن دختر ...

---

برگشت به رابطه‌ای که سالها پیش بی‌نتیجه تمام شده و دوباره از سر گرفته شده، یک خودآزاریِ آشکار است!
برای تمام کردنِ خودآزاری به دیدنِ حقیقت احتیاج داریم. حقیقتِ اینکه، در ما بخشی وجود دارد که میخواهد با متمرکز شدن بر گذشته‌ای که بی‌نتیجه بوده، ما را از حس کردن و ارتباط گرفتن‌های سالم و عمیق در اکنونِ زندگی‌مان دور کند.
نتیجه‌ی خودآزاری، احساس درماندگی، افسردگی، نوسان خلق، بی‌هدف شدن، احساس پوچی و بی‌انگیزه شدن است.
اگر در خودمان تمایلِ برگشت به گذشته و دوباره امتحان کردنِ رابطه‌ای ناامید کننده را میبینیم، باید تلاش کنیم تا جایی که میتوانیم تمرین کنیم در اکنون متمرکز شویم و در اکنون زندگی کنیم.
تنها راهِ رهایی از گذشته، حس کردنِ اکنون است.

[mahkame]

برای توصیف کردن این حجم از دردم کلماتی نیست .

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

انصافه ما چوب سادگیمونو بخوریم

‏ دیگران نون حرومزادگیشونو!

[mahkame]

حاضرم کلیه هامو بفروشم ولی اون که تو سختیا کنارم بود رو نه .... ((: