08-05-2021، 15:14
ادامه نداره؟
|
کاربران فلشخور در سرزمین عجایب.(سال 1400).پارت 10(پایانی) قرار گرفت. |
||||||||||||||||||||||||||||||||
08-05-2021، 15:14
ادامه نداره؟
13-07-2021، 6:34
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-07-2021، 6:44، توسط THEDARKNESS.)
به نام خدا پارت 5.
خب سلام دوستان با یک وقفه طولانی برگشتیم خدمت شما. ____________________________________________________ داستان به آنجا رسد که من و حسین حرکت کردیم به سمت کاخ حاج صابر برای ملاقات ایشان............. مهدی: خب حسین رسیدیم حسین: اره رسیدیم مهدی:حالا چیکار کنیم؟چی بگیم؟ ![]() ![]() مهدی: خب پس حسین نگاه کن تو در بزن من حرف میزنم باشه! ![]() حسین: ![]() ![]() ![]() ![]() مهدی : اها اوکی خب بریم تو...... منشی: سلام خوش آمید از همین اول بگم که سر حاج صابر خیلی شولوغه واصلا وقت ملاقات با کسی رو ندارن ![]() ![]() مهدی: پسمل خانم ![]() ![]() مهدی: بی هنر برو بگو من اومدم حاج صابر بیاد بیرون کارش دارم ![]() ریهام: پسره خار کروموزوم ناقص اون تابلو ورود مهدی ها ممنون رو ندیدی رو دیوار؟ ![]() ![]() ![]() مهدی:whattt???????? حسین: عه راست میگه اینم یادم رفت بهت بگم ![]() مهدی: ![]() ![]() ![]() ![]() حسین: حاج صابر گفته چون قدت بلنده حق نداری بیای توی شهر مردم میترسن فرار میکنن فکر میکنن گوریل اومده ![]() مهدی: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() در این لحظه مهدی عصبانی شده و با لگد در اتاق حاج صابر را باز مینماید و با صحنه عجیبی رو به رو میشود مهدی: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() بله درست حدس زدید حاج صابر را در حالی دید که بر روی تخت دراز کشیده و عروسک خرس تدی خود بغل کرده است حاج صابر: ![]() ![]() ![]() ![]() حاج صابر به سرعت برق تدی خرسه را بر زیر تخت می اندازد و با یک جهش بلند خودش را به مبل میرساند حسین: مهدییییی!!!! چییی شددددد زندهه ااییی؟ ![]() مهدی: فعلا اره از ابهت حاج صابر قلبم ایستاد یه لحظه ![]() ![]() ![]() حسین: عه چه بد فکر کردم مردی راحت شدیم از دستت.. ![]() ![]() ریهام: وای ببخشید باور کنید بهشون گفتم جلسه دارید اما حرف گوش نکردن و اومدن داخل ![]() مهدی و حسین: کلیشه کل سریالای ایرانی ![]() ![]() مهدی: حاجی این چه وضعشه؟؟ ![]() ![]() ![]() حاج صابر پایش را بر روی پایش دیگر میاندازد و صدای خود را صاف میکند و می پرسد: کدام وضع؟ ![]() مهدی: ![]() ![]() حسین: چرا هستیم. ![]() حاج صابر: حالا همچین میگین جنگ انگار کل چه خبره یه دعوای کوچولوعه دیگه ارتشو فرستادم زود تموم میشه میان ![]() ![]() مهدی: ![]() ![]() حسین: چرا میکرد و میکنه ![]() حاج صابر: اوه حالا چه شلوغشم میکنن ![]() ![]() ![]() مهدی: ![]() ![]() ![]() خب بگذریم ما برای این چیزا نیومدیم اومدم ببینم برای برگشت چیکار کردید چه فکری دارید؟ حاج صابر: خب ما قطعا برای برگشت به راه کار های زیادی فکر کردیم و هزاران طرح و نقشه برای رفتن از اینجا داریم. ![]() ![]() مهدی: میشه یکی ازین طرحا و نقشه هارو بگی؟ ![]() حاج صابر: مثلا صبر کنیم یه کشتی کروز رد شه سوار شیم بریم ![]() مهدی: ![]() ![]() حاج صابر : بله میتونیم صبر کنیم یه اماس مگا اسمرالدا بیاد دنبالمون یا یه اماس اوئیسیس آو دسیز بیاد یا یه کوئین الیزابت بیاد یا ......( تمامی موارد گفته شده اسم کشتی است.) مهدی: ![]() ![]() حاج صابر : بله خب ![]() ![]() مهدی: خب دیگه بسه ![]() حاج صابر: چرا دیگه این همه راهکار بود..... مهدی: خب اول از همه ازت میخوام این قانون ورود مهدی ها ممنون رو لغو کنی ![]() حاج صابر: نه راه نداره ریهام: ![]() ![]() مهدی: پس شاید باید یه سر برم زیر تخت ها؟ ![]() ![]() حاج صابر: نه حالا که فکر میکنم قانون چرتیه! ![]() ![]() ریهام: ![]() ![]() مهدی: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() مهدی: خب باید بهم اختیار تام بدی تابرم همه رو جمع کنم و باهم یه فکری برای برگشتن بکنیم. حاج صابر: نه راه نداره مهدی: ![]() حاج صابر: اهم اهم ![]() ![]() مهدی: زیر تختتتت..... حاج صابر: خیر اخرش همینه ![]() مهدی: عه پس راه نداره ![]() ریهام و حسین: ماهم ادمیم ها!!1 ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() مهدی و حاج صابر: ![]() ![]() ریهام وحسین: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() و اینگونه بود که ماجراجویی سه کله پوک برای گرد اوری تمامی اعضا شروع شد! از اتاق فرمان اشاره میکنن جمله اخری رو حاج صابر نوشته به جای کله پوک( ماجراجو. یار . رفیق. همراه. مکتشف. و.... هرچی عشقتون یکشه بزارید) _______________________________________________________________________________________________________________________________ با سپاس پایان پارت پنجم! و اینم هم تگ بازیگران. پارت 5 قرار گرفت! @شـــقآیــق @*VENUS* @"☆coииoя☆" @βάરãɲ @"BTS.ARMY" @"☆мᴇʜяᴀʙ☆" @"Alien" @моои @"AVA_MADI*" @"نــــــــــⓐنسی" @سهَند @"ƤᴏᴏƁᴏи" @"ʟeмoи" @☪爪尺.山丨几几乇尺☪ @THEDARKNESS @"вɪʟʟɪє" @ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ شما سه تاهم قراره در اینده چن خط باشین پس بخونین @"ɱơཞɖɛɱơɬɛɧąཞɛƙ" @Setayesh.s @shghyegh @فرنودِ بن گیومرث @"BTS__ARMY"
10-08-2021، 2:00
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-08-2021، 2:11، توسط THEDARKNESS.)
یه نام خدا پارت ۶.
مهدی: خب حسین گفتی شقایق و ترلان و رامونا خیاط قصرن دیگه پس الان اینجان؟ حسین : اره بابا همین اتاق بقلین. بیا ریم. ریهام: اول در بزنید. مهدی و حسین: چشم ![]() تق تق تق.. کیه؟ حسین:منم منم مادرتون غذا اوردم براتون! مهدی: ![]() ![]() قیججججژ : صدای باز شدن در شقایق: سینی بیارم ؟ ![]() مهدی و حسین: ![]() ![]() ترلان: کارتون چیه حالا؟؟؟!؟ بهار: ارشش نکننن بچههه بدد ببهه اونااا دستت نزننن. ![]() ![]() رامونا(پارمیس): چایی اوردم ![]() مهدی: =/ خب بریم سر اصل مطلب... رامونا: چایتون سرد میشه ها. مهدی:.___. خب اصل مطلب اینه که.... ارش: من گشنمه گشنمه غذا میخواممم ![]() ![]() ![]() مهدی: خب اصل مطل...... حسین: ههه شقا معلومه چاق شدی ها این لباسا چقدر گندن ![]() ![]() ![]() مهدی: ![]() ریهام: ![]() ![]() ششپپپتتلللقققق بله درست حدس زدید شقایق با سینی به سمت حسین حمله کرد . اما حسین جاخالی داده و سینی خرد شد تو سر ارش =/ بهار: اییییی واااایییی بررر توووو پسزمو کشتییشش. ![]() ![]() ![]() شقایق : تقصیر من نبود تقصیر این حسیننن بوددد جاخاللییی دادد ![]() ![]() قاصد: وزیرررر اعظم وزیرر اعظم یه اتفاق خیلی مهم افتاده بیاییدددد بیرون. حسین: وزیر اعظم کیه؟ ![]() جمع حاظر: ![]() ![]() ![]() ![]() حسین: عه راستی منم که . ![]() ![]() مهدی: چهره هاشونو دیدی؟ قاصد: نه قربان =/ مهدی: از کجا فهمیدی داره زار میزنه پس ![]() قاصد: صداش زود تر از خوشون رسید اینجا. حسین: خب بریم ببینیم کین ![]() بهار: بچه من چی میشه پس ![]() رامونا: ارش مرد؟ ![]() ریهام: نه بابا داره ادا حال بدارو در میاره. ریهام یک لیوان چایی برداشته و بر روی ارش میپاشد!! سوختممممم بله ارش به همین سادگی به هوش امد. حسین: خب اونی که داره زار میزنه که بارانه. =/ مهدی: اونم که که ننه جون و خواهرشه..___.. ریهام: اون کیم که تیناس ![]() مهدی: انابلم که هست =/ ریهام:جیغ بنفش وایییی انابلل کو کجاست؟ انابل کجاست؟ ![]() ![]() ![]() مهدی: ![]() ![]() جدا ازین حرفا اینا که اصلا تو هواپیما نبودن چطوری اومدن اینجا؟ حسین: عه شاهزاده فراریم هست که زود بگیریدششششش. ![]() مهدی: شما چطوری اومدید اینجا؟ ننه جون(شقایقه اینم@"shghyegh") منو ستایش و رومینا و تبنا رفیتیم ترکیه بعد سوار بالن شدیم یهویی خلبانه کلی الکل خرد و مرد و ما افتادیم تو دریا اومدیم اینجا ![]() ![]() مهدی: پایتخت متشکریم. حسین: باران تو چرا زار زار میکنی؟ ![]() باران: شوهرمو دزدیدن ، اون دختره دزدیدش ![]() حسین: کدوم دختره؟ ![]() ![]() باران: تیناااا ![]() معرفی شخصیت: تینا (@itinamk) دختری زیبا جذاب و تو دل برو خصوصیت بارز ناز بودن و هرکس در یک نگاه عاشقش میشود . مهربان با شخصیت و مودب. ( بابت هر یک ازین تعریفا باید پول جدا بدی) به طور خلاصه دختری همه چی تمام. حسین: اهوم بله چه خانم با وقار و موجهی حق داشته ولت کنه. ![]() ![]() باران: حسینننن ![]() ![]() ![]() ![]() خب تا اینجا باشع تگ بازیگران محترم. @شـــقآیــق @*VENUS* @"☆coииoя☆" @βάરãɲ @"BTS.ARMY" @"☆мᴇʜяᴀʙ☆" @"Alien" @моои @"AVA_MADI*" @"نــــــــــⓐنسی" @سهَند @"ƤᴏᴏƁᴏи" @"ʟeмoи" @☪爪尺.山丨几几乇尺☪ @THEDARKNESS @"вɪʟʟɪє" @ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ @"ɱơཞɖɛɱơɬɛɧąཞɛƙ" @Setayesh.s @shghyegh @"Musalick" @فرنودِ بن گیومرث @itinamk @"BTS__ARMY"
10-08-2021، 3:41
خیلی زیرکانه مارو جا دادی تو داستانت ممنونم
![]()
10-08-2021، 5:45
من خیلی تو داستان حضور دارم بقیه حسودیشون میشه. به جای من بقیه رو بذار
10-08-2021، 9:02
(10-08-2021، 3:41)shghyegh نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بله دیگه هوش مارو دست کم نگیر
10-08-2021، 9:20
ما هم بزار دیگه,اه
مرسی
10-08-2021، 9:29
مهدی داداش
میگم حس نمیکنی خیلی پررنگم تو داستانا ؟
10-08-2021، 11:14
(10-08-2021، 9:29)Musalick نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. حاجی تو سریال هم همه شخصیت هارو تو همه قسمتا که نمیارنن ![]()
10-08-2021، 18:01
يو هاها اومدم بخورمتون
![]() خيلي زيركانه بود .-.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|