امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاربران فلشخور در سرزمین عجایب.(سال 1400).پارت 10(پایانی) قرار گرفت.

#32
به نام خدا پارت 5.
خب سلام دوستان با یک وقفه طولانی برگشتیم خدمت شما.
____________________________________________________
داستان به آنجا رسد که من و حسین حرکت کردیم به سمت کاخ حاج صابر برای ملاقات ایشان.............
مهدی: خب حسین رسیدیم                            حسین: اره رسیدیم
مهدی:حالا چیکار کنیم؟چی بگیم؟ Huh                         حسین من نمیدونم خودت بگو Confused
مهدی: خب پس حسین نگاه کن تو در بزن من حرف میزنم باشه!Telegh_02
حسین:Telegh_59Telegh_07Telegh_01 مگه اومدی دم دفتر مدرسه که اینطوری میکنی! اینا نگاه کن اینجا یه نخ از در اویزون کردن نخو میکشی در باز میشه میری تو Cool . بعدش از منشی وقت میگیری برای دیدن حاج صابر!
مهدی : اها اوکی خب بریم تو......
منشی: سلام خوش آمید از همین اول بگم که سر حاج صابر خیلی شولوغه واصلا وقت ملاقات با کسی رو ندارن Cool  اما اگه کار ضروری دارید این فرم رو پرکنید تا شاید تا 100 یا 200 سال دیگه نوبتتون بشه برید پیششونTelegh_38
مهدی: پسمل خانم Telegh_25                                                     حسین: عه راستی یادم رفت بگم ریهام منشی حاج صابر شده Big Grin
مهدی: بی هنر برو بگو من اومدم حاج صابر بیاد بیرون کارش دارم Cool                        
ریهام: پسره خار کروموزوم ناقص اون تابلو ورود مهدی ها ممنون رو ندیدی رو دیوار؟ Sleepy Telegh_40  حالا برو اونور بزار باد بیاد Cool
مهدی:whattt????????
حسین: عه راست میگه اینم یادم رفت بهت بگمTelegh_02
مهدی:171738Telegh_59
حسین: حاج صابر گفته چون قدت بلنده حق نداری بیای توی شهر مردم میترسن فرار میکنن فکر میکنن گوریل اومدهTelegh_01
مهدی:Telegh_01Bl5Bl5Bl5Bl5Bl5Bb9Bb9 نفس کششششششششش
در این لحظه مهدی عصبانی شده و با لگد در اتاق حاج صابر را باز مینماید و با صحنه عجیبی رو به رو میشود
مهدی:Telegh_00Telegh_00Telegh_59383838
بله درست حدس زدید حاج صابر را در حالی دید که بر روی تخت دراز کشیده و عروسک خرس تدی خود بغل کرده است
حاج صابر:At66Telegh_45
حاج صابر به سرعت برق تدی خرسه را بر زیر تخت می اندازد و با یک جهش بلند خودش را به مبل میرساند
حسین: مهدییییی!!!! چییی شددددد زندهه ااییی؟ Telegh_45
مهدی: فعلا اره از ابهت حاج صابر قلبم ایستاد یه لحظهTelegh_21Telegh_21Telegh_18
حسین: عه چه بد فکر کردم مردی راحت شدیم از دستت.. Big Grin  Tongue
ریهام: وای ببخشید باور کنید بهشون گفتم جلسه دارید اما حرف گوش نکردن و اومدن داخل Sad
مهدی و حسین: کلیشه کل سریالای ایرانی Telegh_22Telegh_59
مهدی: حاجی این چه وضعشه؟؟ Angry  Dodgy 3
حاج صابر پایش را بر روی پایش دیگر میاندازد و صدای خود را صاف میکند و می پرسد: کدام وضع؟ Huh  همه چی خوب خوش است همه در ارامش و صلح زندگی می کنند و هم خوب میخورند و میخوابند!!!
مهدی:1212 حسین مگه با اونوریا تو جنگ نبودیم؟
حسین: چرا هستیم. Undecided
حاج صابر: حالا همچین میگین جنگ انگار کل چه خبره یه دعوای کوچولوعه دیگه ارتشو فرستادم زود تموم میشه میان Big Grin  Cool
مهدی: 1212حسین مگه مبینا براتون انواع و اقسام غذا های سوخته و ذغالی رو سرو نمیکرد؟
حسین: چرا میکرد و میکنه  Undecided
حاج صابر: اوه حالا چه شلوغشم میکننDodgy3 یکم غذا هاش برشته تره دیگه اینم شد دلیل بگی غذاش بده Smile
مهدی: 1244 اها یه دعوای کوچیکه که براش ارتش فرستادی و اون غذای های سوختم فقط یکم برشته ترن=///
خب بگذریم ما برای این چیزا نیومدیم اومدم ببینم برای برگشت چیکار کردید چه فکری دارید؟
حاج صابر: خب ما قطعا برای برگشت به راه کار های زیادی فکر کردیم و هزاران طرح و نقشه برای رفتن از اینجا داریم.22
مهدی: میشه یکی ازین طرحا و نقشه هارو بگی؟ Smile
حاج صابر: مثلا صبر کنیم یه کشتی کروز رد شه سوار شیم بریم Cool
مهدی:3232 خب میشه چند تا دیگشم بگی؟
حاج صابر : بله میتونیم صبر کنیم یه ام‌اس مگا اسمرالدا بیاد دنبالمون یا یه ام‌اس اوئیسیس آو دسیز بیاد یا یه کوئین الیزابت بیاد یا ......( تمامی موارد گفته شده اسم کشتی است.)
مهدی:55 حاجی راه کارات بد جور زخمیم کرد بجز کشتی راه کار دیگه نداری؟
حاج صابر : بله خب  Cool   Idea  میتونیم صبر کنیم یه ایرباس A300 یا ایرباس A310 یا بوئینگ 727 و ....... رد بشن درخواست کمکم بدیم. یا میتونیم........
مهدی: خب دیگه بسه 10 خلاصه هیچ راه کاری نداری نه؟
حاج صابر: چرا دیگه این همه راهکار بود.....

مهدی: خب اول از همه ازت میخوام این قانون ورود مهدی ها ممنون رو لغو کنی Angry
حاج صابر: نه راه نداره
ریهام:Telegh_01Telegh_01
مهدی: پس شاید باید یه سر برم زیر تخت ها؟ Cool Bl8
حاج صابر: نه حالا که فکر میکنم  قانون چرتیه!Telegh_45 منشی سریع لغوش کن Big Grin  
ریهام: Huh  Sad
مهدی:Telegh_404fvf245245245245245245
مهدی: خب باید بهم اختیار تام بدی تابرم همه رو جمع کنم و باهم یه فکری برای برگشتن بکنیم.
حاج صابر: نه راه نداره
مهدی: Big Grin  زیر تختت....
حاج صابر: اهم اهم  Confused   Sad  خب باشه ولی به شرط اینکه ریهام و حسینم با خودت ببری!
مهدی: زیر تختتتت.....
حاج صابر: خیر اخرش همینه Angry
مهدی: عه پس راه نداره  Undecided  باشه پس قبوله!
ریهام و حسین: ماهم ادمیم ها!!1 Undecided 33 یعنی نظر ما اهمیتی نداره؟ Huh 3
مهدی و حاج صابر: Big Grin  Big Grin نه نظرتون اهمیتی نداره!
ریهام وحسین:385101010UndecidedUndecidedSad
و اینگونه بود که ماجراجویی سه کله پوک برای گرد اوری تمامی اعضا شروع شد!
از اتاق فرمان اشاره میکنن جمله اخری رو حاج صابر نوشته به جای کله پوک( ماجراجو. یار . رفیق. همراه. مکتشف. و.... هرچی عشقتون یکشه بزارید)
________________________________________________________________________________​_______________________________________________    با سپاس پایان پارت پنجم!

و اینم هم تگ بازیگران. پارت 5 قرار گرفت!
@شـــقآیــق
@*VENUS*
@"☆coииoя☆"
@βάરãɲ
@"BTS.ARMY"
@"☆мᴇʜяᴀʙ☆"
@"Alien"
@моои
@"AVA_MADI*"
@"نــــــــــⓐنسی"
@سهَ‌ند
@"ƤᴏᴏƁᴏи"
@"ʟeмoи"
@☪爪尺.山丨几几乇尺☪
@THEDARKNESS
@"вɪʟʟɪє"
@ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ
شما سه تاهم قراره در اینده چن خط باشین پس بخونین
@"ɱơཞɖɛɱơɬɛɧąཞɛƙ"
@Setayesh.s
@shghyegh

@فرنودِ بن گیومرث

@"BTS__ARMY"
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
پاسخ
 سپاس شده توسط _Strawberry_ ، *VENUS* ، Prometheus ، سهَ‌ند ، моои ، آمین ، BIG-DARK ، _sehun_ ، ѕααяeη ، SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ ، شـــقآیــق ، Mohlek ، shghyegh ، فرنودِ بن گیومرث ، Âɴɢ℮ℓ Evιℓ ، Emmɑ ، ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ ، βάરãɲ ، itinamk ، *Aɴѕel* ، ᗩᐯᗩ⁷


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: کاربران فلشخور در سرزمین عجایب.(سال 1400).پارت 4 قرار گرفت. - THEDARKNESS - 13-07-2021، 6:34

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
Wink داستان|قرار|
  رمان طنز فلشخوری با حضور آقا صابر و کاربران فعال گ.آ
  داستان|طنز|پارت سه
  داستان|طنز|پارت دو
  داستان|ملا نصردين|پارت آخر
  داستان|ملا نصردين|پارت 4)
  داستان|ملا نصردين|پارت 3)
  رمان طنز و عاشقانه مخاطب خاص پارت ۱
  رمان زیبا و پر رمز و راز هشت نفر جهنمی:پارت دو:قدر این خسته به شمشیر تو تغدیر نبود.

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان