ارسالها: 3,269
موضوعها: 636
تاریخ عضویت: Oct 2015
سپاس ها 8905
سپاس شده 28313 بار در 10487 ارسال
حالت من:
پرویز محبوبم ...
من صبر میکنم،به امید آیندهای که خوشبختی و سعادت ما را در بردارد.
درست است که من رنج میبرم ولی در بهای این رنج بردن یک عمر در کنار تو خوشبخت زندگی خواهم کرد .
#فروغ_فرخزاد
#اولین_تپشهای_عاشقانه_قلبم
ارسالها: 1,880
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1207
سپاس شده 5830 بار در 2692 ارسال
حالت من: هیچ کدام
05-10-2021، 16:48
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-10-2021، 16:48، توسط מַברִיק.)
فروغ فرخزاد یه جایی میگه: "نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم، چرا تحمل زندگی فامیلی را ندارم. تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک بشوم و نزدیک که میشوم میبینم اصلا استعداش را ندارم.."
ارسالها: 3,269
موضوعها: 636
تاریخ عضویت: Oct 2015
سپاس ها 8905
سپاس شده 28313 بار در 10487 ارسال
حالت من:
09-10-2021، 23:52
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-10-2021، 23:52، توسط امیرحسین.)
اگر که بیهوده زیباست شب
برای چه زیباست شب؟
برای که زیباست شب و
رودِ بی انحنای ستارگان که سرد میگذرد...
-احمد شاملو ، کتاب ابراهیم در آتش
ارسالها: 2,975
موضوعها: 638
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14177
سپاس شده 7683 بار در 4627 ارسال
حالت من:
10-10-2021، 0:35
گزیده ای از کتاب آیدا در آینه
توفانها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوهمندی
نیلبکی مینوازند،
و ترانهی رگهایت
آفتابِ همیشه را طالع میکند.
بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچههای شهر
حضورِ مرا دریابند.
دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری میدهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.
پیشانیات آینهیی بلند است
تابناک و بلند،
که «خواهرانِ هفتگانه» در آن مینگرند
تا به زیباییِ خویش دست یابند.
دو پرندهی بیطاقت در سینهات آواز میخوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آبها را گواراتر کند؟
تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکهها و دریاها را گریستم
ای پریوارِ در قالبِ آدمی
که پیکرت جز در خُلوارهی ناراستی نمیسوزد! ــ
حضورت بهشتیست
که گریزِ از جهنم را توجیه میکند،
دریایی که مرا در خود غرق میکند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.
و سپیدهدم با دستهایت بیدار میشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
The truth of love is living in heaven with you
ارسالها: 1,880
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1207
سپاس شده 5830 بار در 2692 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ماه میگذرد
در انتهای مدار سردش،
ما ماندهایم و
روز
نمیآید..
-احمد شاملو
ارسالها: 7,235
موضوعها: 4,130
تاریخ عضویت: Mar 2012
سپاس ها 9690
سپاس شده 22965 بار در 7414 ارسال
حالت من:
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون تر باشد
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
با روئی پی افکندن …
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم