امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

غروب درخانه فرود امد...

#1
نوشته ها و تکست هایی از محمود دولت ابادی
این تایپک اپدیت میشود^^

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
غروب درخانه فرود امد... 1


غروب در خانه فرود آمد. هوا، تاریک شد. اما تاریکی را تو با دل روشن می‌توانی ببینی. وقتی دل تو از شب هم تاریک‌تر است، دیگر چه رنگی می‌تواند داشته باشد شب؟ بگذار تاریکی بدمد - نفوذ کند - بگذار شب بیاید ـ دیگر چشم چشم را نمی بیند - دیگر کس کس را نمی‌بیند - این، خود بهتر!  


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
غروب درخانه فرود امد... 1

دلش چنین می‌خواست. اما کو جرأت ؟!
این است آدمیزاد دست کم دو گونه زندگانی می‌کند؛ یکی آن که هست و دیگری آن که می‌خواهد !

#کلیدر

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
غروب درخانه فرود امد... 1
من تو را لمس نمی‌کنم
من تو را زیارت می‌کنم.
تو بوی بهشت
با خود داری...
پاسخ
 سپاس شده توسط Prometheus ، THEDARKNESS ، shghyegh ، سهَ‌ند ، شـــقآیــق
آگهی
#2
تب اگرچه تن را نزار می‌کند اما گرمایی دیگرگونه‌ می‌بخشد؛
ستیز اگرچه خون با خود دارد اما جان را بر‌می‌افروزد؛
عشق اگرچه می‌سوزاند اما جلای جان نیز هست؛ فراز و فرودِ جان.
هم در چنین لحظه‌هایی‌ست که آدمی دمی از خود را فراچنگ می‌آورد.
کشف تازه‌ای از خود در خود.

#کلیدر
پاسخ
 سپاس شده توسط سهَ‌ند ، شـــقآیــق


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تو یک غروب غم انگیز می رسی از راه ...

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان