امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نویسنده:من!

#1
سلام(:
یه چند تا متن هست که توسط من نوشته شدن که شاید تعدادشون به بیشتر ۲۰تا برسه
خواستم باهاتون هر چند وقت یک بار به اشتراک بذارمشون (: ببخشید اگه قوی نیستن

نمیخواستم اینگونه تمام شود قصه مان
دست کشیدن از رویاهایمان سخت بود و دل کندن از عادت هایم غیر ممکن
دل بریدن از این عشق محال بود برایم و دلگیر بودن از تو بی معنا
گمان میکردم از یاد بردن چشمانت سی و دومین روز یک ماه رخ خواهد داد
همیشه میگفتم تا ابد منتظرت میمانم و مهم نیست در آن ابد پیر باشی یا جوان ...زشت باشی یا زیبا
اما مهم بود که در آن ابد منتظرم باشی
مهم بود که تو هم دلتنگ باشی
میخواستم قوی باشم و به روی خودم نیاورم نبودت را
خواستم بمانم به پای تویی که نبود به پای تویی که نخواست
اما گاهی وقت ها حقیقت چون خنجری فرو میرود در چشم هایت
راستش خواستم بگویم من هم دیگر رفته ام ،شاید کم اوردم شاید دل تنگی امان ماندن نداد ،شاید...اصلا هرچه میخواهی بگذار اسمش را فقط خواستم بگویم که دیگر خیالت راحت باشد دیگر نه خبری از من به گوشت میرسد نه اثری از من می یابی
«تو هم برو و به تاراج بگذار عشقت را
عاشقانه هایت را فریاد بکش
و به آغوش بگیر هرکه را میخواهی
من آنقدر خسته هستم که فراموش کرده باشم حسادت چیست»



از روزی که دلبر رفت تا امروز دیکه هیچکسی پیدا نشد که شبیهش باشه
انگار همه ی دلبرای شهر ته کشیدن
از روزی که دلبر رفت انگار یکی چنگ انداخته باشه به گلوم ...نشد دیگه یه نفس راحت بکشم انگار دلبر با رفتنش هوارم با خودش برد
یکی نیست بگه هوا چیه؟ دلبر اصن چی گذاشت برات ؟
دلبر ، انقد سخته که دیگه نیستی ینی هستیا اما اون دلبر کجا و این دلبر کجا؟
می پرسیدم ،دلبر حال دلت چطوره؟ نکنه خدایی نکرده تنگی، گرفته‌ای چیزی باشه؟
میگفتی ، «تو که خوب باشی منم خوبم»
دروغ میگفتی دلبر ، دروغ میگفتی
اگه راست بود که الان تو چشمای من اشک نبود و تو لبای تو لبخند
اگه راست بود که شده حتی یه نگاه به حال دل ما می کردی ،شاید میفهمیدی بدون تو چه سخت میگذرونیم
یه روز گفتم دلبر ؟ باز گفت جونم؟
گفتم : این که بدونی یکی انقد عاشقته و چند سالِ که دلش بند دلته چه حسی داره؟
دلبر ساکت شد ،بند دلم پاره شد که نکنه یه وقت عشقمون حس نشه تو دلش
اما یهو گفت :نمیشه گفت چه حسیه ،زیادی فوق العادست
راستش دلبر خیلی وقته نیست
هستا اما دلبر ما نیست
الان دوست دارم داد بزنم : دلبر اگه بدونی یکی تا ابد عاشقته حتی اگه هیچوقت نباشی چه حسی داره؟






مثل همیشه زودتر از اون رسیده بودم
نگام ک ب نگاش افتاد باز این لبخند لعنتی، یهویی اومد رو لبام
اما دلبر لبخند که نزد هیچ نگاهشم دزدید ،
دلم هری ریخت دلبر من آدم نگاه دزدیدن نبود
اخم چهرشو پوشونده بود اومدم برم دستمو بکشم رو خط اخمشو بگم: نکن دلبر با دل ما اینحوری نکن [ نخندی درد بی درمان میشه حال منا!!]
اما نگفتم میدونی چرا؟
اخه بعضی جاها جای بعضی حرفا نیست
بعضی وقتا باید فقط بشنوی
هی صدام میکرد و جانم میشنید اما هیچی نمیگفت
انگار دهنش نمیچرخید بگه ،قلبش سازِ نا سازگاری میزد ،
خواستم بگم : دلبر ما که میدونیم چی میخوای بگی
بوی خداحافظی داره خفمون میکنه
[ اما وقتی دلت گیره چرا گیر داری ب رفتن؟ ]
اما بازم نگفتم
نگفتمُ: ما شدیم یه دنیا سکوت
نگفتمُ: دلبر گفت
نگفتمُ: فقط شنیدم
چون بعضی حرفا، حرف گفتن نیستن
بعضی آدما هم ادم موندن نیستن
دلبر و غیر دلبرم نداره...
دلبر چی گفت و چی شنیدم ب کنار
از کنارمون رفتُ از دلمون نه به کنار
اینکه رفتُ هنوز کنار نیومدیم با رفتنش بازم به کنار
[ اما کنار این همه به کنار ها این که دلبر کنارمون گذاشت بد دردیه ]





اگر روزی ، شبی،نیمه شبی، درگوشه ای
از دنیا در آغوش غریبه ای یا تنها و غرقه در خیالی دیدمت...
اگر نفسی بود و یاری ام کرد
اگر دلم بند دلت بود و بی تفاوتی نکرد برای ساعتی بی خیال ترین آدم دنیا میشوم
بی خیال دل سنگت و به هوای دل تنگم نزدیکت میشوم
آن لحظه من میان گرفتن دستانت مرددم و تو میان رفتن یا ماندنت
من در پی پنهان کردن اشک هایم هستم و تو در پی پنهان کردن بی تفاوتی ات
تنها صدای قلبم سکوت بینمان را می شکند و قلب ارام تو ندای رفتن را به گوشم میرساند
قلبت باز قرار ماندن ندارد و دل بی قرارم را نمیبیند
از کنارم که میگذری تمام آرام و قرارم را میبری
و تو میروی بند دلم باز به دنبالت کشیده میشود
و تو باز میروی و بند بند وجودم را ویران میکنی
و جای خالیه تو و عشق تکان نخورده از دل من!
و تو تنها بگو از دلتنگی به کجا پناه برم؟



شنیده ام هیچ چیز را نمیشود با خود به گور برد....میگویند هرچه داری میگذاری و میروی
اما من، یک دنیا حسرت با خود به گور می برم من را با هزار و یک آرزوی آرزو مانده
بغض های باریده نشده
و یک دنیا حسرت به دل مانده به گور خواهید برد
حسرت یک روز کنارت بودن
یک دل سیر نگاهت کردن
و قدری خوشبختی با تو با من زیر خاک خواهد رفت



تمام راه را دویده ام تا به تو برسم ...هرچه میدوم تمام نمیشود ...کم کم نفسم بند میاید ...دیگر نفسی برایم نمانده با تمام توان باز هم میدوم ...بالاخره نزدیکت شدم لبخند میزنم و نگاهت میکنم..اما...اما تو مرا نمی بینی
تا می آیم دستت را بگیرم باز هم دور میشوی باز هم میدوم ب سمتت می‌دوم و می دوم نفس نفس میزنم اما باز هم میدوم با چشم هایم دنبالت میگردم دیدمت باسرعت ب سمتت میایم با شوق نامت را صدا میزنم اما تو نمیشنوی
تعجب میکنم بلند تر و بلند تر صدا میزنم اما باز هم نگاهت جای دیگریست ....باز هم میروی نمیدانم کجا ولی میروی ومن باز ب دنبالت میدوم ....این بار قلبم هم درد میکند ولی با تمام شوقم ب دنبالت می آیم نفس برایم نمانده اما بازهم میدوم
زمین میخوری با سرعت بیشتری ب سمتت میایم با وجود تمام دلخوریم کمکت میکنم مدتی نگاهم میکنی اما همین که حالت خوب میشود باز هم انگار من را نمیبینی و میروی...
لحظه ای می ایستم اما باز به دنبالت می ایم ...وسط را قلبم تیر میکشد ...احساس خستگی میکنم ...حس میکنم دیگر شوقی ندارم ک ب سمتت بیایم همان جا مینشینم ....مدتی بعد می آیی...انگار تازه من را دیده ای ...این بار تو با لبخند نگاهم میکنی اما من حتی نای لبخند زدن هم ندارم
کنارم مینشینی و صدایم میکنی اما من خیلی خسته ام همه راه را تا ب تو برسم دویده ام ...بلند میشم و ارام ارام میروم نگاه متعجبت را حس میکنم ...اما من دیگر خیلی خسته ام








به همه چیز عادت میکنی شاید سخت شاید دیر اما عادت میکنی...
خاطرات تلخ شیرین در طعمشان را از دست میدهند و کم کم آنقدر در ذهنت میماند که در آغوش گرد و غبار فراموشی فرو میروند
بغض در گلویت هم دیگر شبیه بغض نیست
از دل تنگت هیچ نگویم آنقدر برایت عادت میشود که زندگی بی او را فراموش میکنی
هرروز به سراغت خواد آمد و تو عادت هایت را زندگی میکنی
هرچه بگذرد زندگیت میشود عادت
فراموش نخواهی کرد ولی عادت چرا
تو عادت خواهی کرد به عادت کردن
و باز زندگی میکنی عادت هایت را
اما من از جماعت جدائم
خاطراتت هرروز میپیچد و ویران میکند
بغض در گلویم تنها پی بهانه ایست تا ببارد و پوچ کند تلاش هایم را و من هیچوقت عادت نکردم به دلتنگی
پاسخ
 سپاس شده توسط מַברִיק ، ραтяιcια ، Prometheus ، سهَ‌ند ، *Aɴѕel* ، shghyegh ، Âɴɢ℮ℓ Evιℓ ، ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ ، مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב
آگهی
#2
اینکه ب اشتراک گذاشتی قشنگ بود ، چون من خوشم نمیاد نوشته ها و شعر ها و نقاشی هامو با کسی ب اشتراک بزارم
خیلی قشنگ بودن ، موفق باشی 4xv
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط ραтяιcια ، SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ ، shghyegh


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان