امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های طنز باحال خرداد ۹۲

#1
یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی ؛ اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته و هر چند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و زیر لب میگه : لیلا … لیلا … لیلا …
مرد میپرسه : این آدم چشه ؟
میگن : یه دختری رو میخواسته به اسم لیلا که بهش ندادن ، اینم به این روز افتاده !
مرد و همراهاش به طبقه بالا میرن و مردی رو میبینه که توی یه جایی شبیه به قفس به غل و زنجیر بستنش و در حالیکه سعی میکنه زنجیرها رو پاره کنه با خشم فریاد میزنه : لیلا … لیلا … لیلا …
بازدید کننده با تعجب میپرسه : این یکی دیگه چشه ؟
میگن : اون دختری رو که به اون یکی نداده بودن ، دادن به این !!!

.
.
مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت : عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چندتا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم. ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن. ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ؛ راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار.
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما به خاطر اینکه نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد. هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود. همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه ؟ مرد گفت : بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا ، چندتایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟
جواب زن خیلی جالب بود !!!
زن جواب داد : لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.
پاسخ
 سپاس شده توسط SÅℋAℕⅅ ، *Armila* ، Shadow of Death ، aCrimoniouSs ، سانا50
آگهی
#2
نفهمیدم اینجاش که میگه( اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟جواب زن خیلی جالب بود!!!زن جواب داد:لباس های راحتی روتوی جعبه وسایل ماهیگیریت گداشته بودم
پاسخ
 سپاس شده توسط SÅℋAℕⅅ
#3
(29-07-2013، 14:42)ستایش جوووون نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
نفهمیدم اینجاش که میگه( اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟جواب زن خیلی جالب بود!!!زن جواب داد:لباس های راحتی روتوی جعبه وسایل ماهیگیریت گداشته بودم
یعنی مرده اصلا دست به وسایل ماهیگیریش نزده

و اصلا به اونا نگاهم نکرده
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان