امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان جالب زن باهوش

#1
مردی تمام عمر خود رو صرف پول درآوردن و پس انداز کردن نموده و فقط مقداری بسیار اندکی از در آمدش را صرف معاش خود می کرد و در واقع همسر خود را نیز در این مکنت و بدبختی با خود شریک نموده بود.
تا اینکه روزی از روزها او به بستر مرگ افتاد و دیگر برایش مسلم گردید که حتما رفتنی است. بنابراین در لحظات آخر، همسرش را نزد خود خواند. از او خواست در آخر عمری قولی برای او بدهد و آن این بود که تمامی پول هایش را داخل صندوقی گذاشته و در کنار جسد وی در تابوت قرارداده تا او بتواند در آن دنیا آنها را خرج کند. همسرش در حالی که با نگاهی شفقت انگیز به شوهر در حال نزع می نگریست، قسم خورد که به قولش وفا کند.
در روز تشییع و درست وقتی که تمامی مقدمات فراهم شده بود و مامورین گورستان می خواستند میخ های تابوت را بکوبند، زن فریادی کشید و گفت: «صبر کنید یک سفارش او مانده که باید به اجرا بگذارم». سپس کیسه سیاهی را از کیفش بیرون آورده و آن را داخل صندوق کوچک درون تابوت قرار داد.
خواهر خانم که از شرح ما وقع خبردار بود با لحنی سرزنش آمیز به همسر متوفی گفت: «مگه عقل از سرت پریده؟ این چه کاری بود که کردی؟ آخه شوهرت اون پول ها رو چه جوری میتونه تو اون دنیا خرج کنه؟»

زن پاسخ داد: «من فردی با ایمان هستم و قولی را که به همسرم دادم هیچ وقت فراموش نکرده ام. اما برای راحتی او، تمامی پول ها رو به حساب خودم واریز کردم و براش یه چک صادر کردم که بعد از نقد کردنش، بتونه خرجشون کنه».HeartHeartBig GrinBig Grin
داستان جالب زن باهوش 1
پاسخ
 سپاس شده توسط キム尺刀ム乙 ، ☣VALMMO☣ ، "SoLmAz RaD" ، helen 16 ، Zahra_H
آگهی
#2
ممنونBig Grin
داستان جالب زن باهوش 1

داستان جالب زن باهوش 1
فقط از اینا : )
پاسخ
 سپاس شده توسط Nvgl
#3
قربون زنه Big Grin
اصلا ادم باحالی بودشBig Grin
مرسی
داستان جالب زن باهوش 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Nvgl
#4
(06-08-2013، 22:58)dangercty نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
ممنونBig Grin
خواهش میکنم
داستان جالب زن باهوش 1
پاسخ
#5
ایول کار باحالی کرد

بعضی وقتا باید سکوت کنم؛ شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشه…

شاید خدا هم بخواد چیزی بگه که تا امروز بهم نگفته ساکت میشم

یکبار سکوت ! بخاطر خدا خدا جون لطفا بلندتر بگو   ......غریبه ای بین من و تو نیست.......


پاسخ
 سپاس شده توسط Nvgl
#6
دمش گرم..

پاسخ
 سپاس شده توسط Nvgl
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اگر قرار بود بین باهوش تر بودن و خوش قیافه تر بودن یکی را انتخاب کنید، کدام راانتخاب
Information چرا کور شد!؟! داستان واقعی از یه پسر بچه ی نابینا
Question |عجایب و تئوری های داستان Tag Der Toten|
  0 تحلیل، نقد و پیشنهاداتِ داستان تــاریــخ اَدوار 0
  10 داستان ترسناک جدید و کوتاه که مو به تنتان سیخ میکند.اگه سپاس میدی بیا.
Lightbulb داستان دو کلمه ای ؟!!!!
  داستان علمی تخیلی و تقریبا ماجراجویی و ترسناک
Tongue ازمون امتحان و ضریب هوشی.ببا ببین چقدر باهوش یا خنگی
Lightbulb چیستان باهوش ها بیان
Exclamation هر کس خودشو باهوش میدونه و فکر میکنه حافظش قویه اینو جواب بده.

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان