امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیوگرافی خوانندگان خارجی

#31
استیون تایلر
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

استیون ویکتور تالاریکو (به انگلیسی: Stephen Victor Tallarico) معروف به استیون تایلر خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی است که بیشتر به‌عنوان خوانندهٔ اصلی گروه راک اروسمیث شناخته شده‌است.

کودکی

وی متولد ۲۶ اکتبر ۱۹۴۸ در یونکر نیویورک است. استیون دومین و آخرین فرزند والدینش بود. مادر وی، سوزان بلانچا، از نژاد اوکراینی و سرخ پوستان چروکی و پدرش ویکتور تالاریکو ایتالیایی-آلمانی است. استیون یک بار در مصاحبه‌ای اعلام کرد که پدربزرگ مادریش، اوکراینی بوده و چارنیشویچ نام داشته. همچنین نام پدربرزگ پدری وی جیوانی تالاریکو است. خواهر او لیندا نام دارد که دوسال از استیون بزرگتر است. او در نوجوانی، به علت مصرف مواد مخدر از دبیرستان روزولت اخراج شد. مادرش در منزل پیانو تعلیم می‌داد و پدرش در دبیرستانی در برانکس موسیقی تدریس می‌کرد و همین مساله باعث جذب استیون به موسیقی شد. در دههٔ ۶۰ او به عنوان خواننده و درامر با چند گروه راک اند رول محلی همکاری می‌کرد و تابستان‌ها را در نیوهمپشایر می‌گذراند و همانجا با سایر اعضای گروه آیندهٔ خود آشنا شد.


اروسمیث

در ۱۹۶۹ تایلر، در نیوهمپشایر، با جو پری که یک نوازندهٔ گیتار بودآشنا شد. یک سال بعد آنها به همراه تام همیلتون، گروه خود را در بوستون پایه گذاری کردند. و سپس گیتاریست دیگری به نام ری تبنو (که دوست دوران کودکی استیون بود) و جویی کرمر به عنوان درامر به گروه اضافه شد. یک سال بعد ری تبنو جای خود را در گروه به برد ویتفورد داد. گروه در سال ۱۹۷۲ اولین آلبوم خود، به نام اروسمیث را منتشر کرد. و بعد آلبوم‌های دیگر منتشر شد که سبب شهرت جهانی استیون و گروهش شد. آلبوم «اسباب بازی‌های زیر شیروانی» (انگلیسی Toys in the Attic) و «راکز» (انگلیسی Rocks) از جمله مهمترین آلبوم‌های دنیای راک محسوب می‌شوند.

جو پری و استیون تایلر در زندگی خصوصی بسیار به هم نزدیکند و نقش استیون به همراه جو پری در ویدیوهای اروسمیث بسیار پررنگ تر از سایر اعضای گروه‌است. رسانه‌ها به علت مصرف الکل و موادمخدر به آنها لقب دوقلوهای سمی داده اند!

در سال ۱۹۷۹ جو پری و در سال ۱۹۸۱ برد ویتفورد گروه را ترک کردند اما در سال ۱۹۸۴ پس از تماس تلفنی تایلر با پری، دوباره به گروه بازگشتند. اعضای گروه در آن زمان، همگی از اعتیاد به موادمخدر رنج می‌بردند، مخصوصا تایلر که شدیدا به هروئین معتاد بود و در حین چند اجرای روی صحنه از حال رفته بود. در سال ۱۹۸۶ تایلر به اصرار اعضای گروه در یک برنامهٔ ترک اعتیاد شرکت کرد و موفق شد اعتیاد خود را کاملا ترک کند. سایر اعضای گروه هم تا اواخر دههٔ ۸۰ اعتیاد خود را کاملا ترک کردند.

در سال ۱۹۸۵ اروسمیث آلبوم جدید خود را با نام «Done With Mirror» منتشر کرد. همچنین جو پری و استیون در سال ۱۹۸۶ با همکاری گروه «ران-دی. ام. سی» آهنگ پرفروش «Walk This Way» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شده بود را دوباره اجرا کردند که با استقبال فراوانی روبرو شد. اخیرا این آهنگ در رده بندی ۱۰۰« آهنگی که دنیا را تغییر داد» که توسط مجلهٔ «رولینگ استونز» منتشر شد، مکان بیست و هفتم را به خود اختصاص داد. آلبوم‌های بعدی اروسمیث هم با استقبال بسیار روبرو شدند و به فروش‌های چند میلیونی رسیدند.

در سال ۱۹۹۵ اعضای گروه اعلام کردند که بعد از ده سال فعالیت اخیر خود، به مدتی استراحت احتیاج دارند. در همین زمان گروه با مدیر خود، «تام کالینز»، که عامل اصلی بازگشت گروه و موفقیت دوبارهٔ آن بود، اختلاف پیدا کرد. ظاهرا تام کلینز از همکاری نزدیک تایلر و پری نگران بود و عقیده داشت که این همکاری، که سه عضو دیگر گروه در آن نقشی نداشتند، باعث می‌شود که کنترل گروه از دست او خارج شود. تام کالینز که در این زمان به افسردگی مبتلا شده بود، شروع به شایعه پردازی در مورد گروه کرد. از جمله اینکه: «گروه از هم پاشیده‌است. استیون تایلر دوباره به مواد مخدر روی آورده و در میامی به همسر خود خیانت کرده‌است.» اروسمیث تمامی این شایعات را تکذیب کرد و پس از تشکر از تام کالینز به خاطر زحماتی که برای گروه کشیده بود، وی را در سال ۱۹۹۶ اخراج کرد. این موضوع به همراه تغییر تهیه کننده باعث تاخیر در ضبط آلبوم بعدی گروه شد. سرانجام آلبوم «Nine Lives» در سال ۱۹۹۷ منتشر شد که از آن بسیار استقبال شد. بعد از این آلبوم گروه، دو سال به اجرای کنسرت پرداختند که در یکی از این اجراها، پایهٔ میکروفون به پای تایلر برخورد کرد و رباط زانوی وی پاره شد. علی رغم سوختگی درجهٔ دو جویی کرمر پس از آتش گرفتن اتومبیلش در پمپ بنزین و مشکلات حرکتی تایلر در حین ضبط ویدیوی «I Don’t Want to Miss a Thing» این تک آهنگ که برای فیلم "Armageddon" ساخته شد بود بسیار موفق شد. لیو تایلر، دختر استیون عهده دار یکی از نقش‌های اصلی این فیلم بود.

از سال ۲۰۰۱، گروه هر سال یک تور موفق داشته‌است، مضاف بر اینکه دو آلبوم با نام‌های «Just Push Play» در سال ۲۰۰۱ و «Honkin’ on Bobo» در سال ۲۰۰۴ منتشر کرده.

سایر فعالیت ها

در سال ۲۰۰۳، تایلر موفق به کسب مدرک افتخاری از کالج موسیقی برکلی شد و در سال ۲۰۰۵ از دانشگاه بوستون ماساچوست مدرک دکتر افتخاری دریافت کرد. تایلر در سال ۲۰۰۵ در نقش کوچکی در فیلم «Be Cool» به همراه اوما تورمن و جان تراولتا ظاهر شد. تایلر در این فیلم به همراه خوانندهٔ دیگری به نام «لیندا مون» که نقش آن را کریستینا میلیان بر عهده دارد، به اجرای آهنگ «Cryin’» خود می‌پردازد. تایلر در حال حاضر بیشتر وقت خود را به آماده سازی آلبوم بعدی که در سه ماههٔ دوم سال ۲۰۰۸ منتشر خواهد شد، اختصاص می‌دهد.

استیون تایلر علاوه بر گیتار بیس و آکوستیک در نواختن چند ساز دیگر از جمله پیانو، کی بورد، پرکاشن، درامز، ویولن، فلوت، سازدهنی (هارمونیکا)، سنتور (دالسیمر) و ماندولین مهارت دارد. تایلر به رقص و انجام حرکات ریتمیک با میکروفون شهرت دارد. او معمولاً پایهٔ میکروفون خود را با پارچه‌های رنگارنگ تزیین می‌کند و وقتی طرفداران او سعی می‌کنند پارچه‌ها را چنگ بزنند، عصبانی می‌شود. در دههٔ هفتاد و دوران اعتیاد تایلر، وی گاهی مواد انرژی زا یا مخدر را جهت مصرف روی صحنه در این پارچه‌ها جاسازی می‌کرد! تایلر عادت به چرخاندن میکروفون در هوا دارد و گاهی این میکروفون به اعضای گروه برخورد می‌کند!

تایلر تاکنون در اجرای چندین آهنگ با خواننده‌ها و گروه‌های دیگر همکاری کرده‌است، از جمله : آلیس کوپر «Various Tracks» در سال ۱۹۸۹، پینک "Misery" در سال ۲۰۰۱، سانتانا «Just Feel Better» در سال ۲۰۰۵ و کیث اندرسون «Three Chord Country and Rock & Roll» در سال ۲۰۰۶.



 سپاس شده توسط .ali. ، ps3000
آگهی
#32
جیمز مارشال هندریکس معروف به جیمی هندریکس در 27 نوامبر سال 1942 در شهر واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. هندریکس را همگان به عنوان پدر گیتار الکتریک میشناسند کسی که با نبوغ خویش بدون هیچ استادی ساز گیتار را به شهرتی جهانی رساند. نوازنده، ترانه سرا و آهنگساز و کسی که بیشترین تاثیر را در نوازندگان گیتار راک داشت و وی را به عنوان یکی از برترین شخصیت های این سبک میشناند.

بعد از موفقیتی بینظیر در اروپا و شهرت فزاینده در امریکا، او به عنوان یکی از سردرمداران فستیوال ووداستاک در سال 1967 مهارت خویش را به نمایش همگان قرار داد.

هنگامی که وی متولد شد پدرش در ارتش مشغول به خدمت بود در ابتدا مادرش که 17 سال بیشتر سن نداشت، نام جانی آلن هندریکس را برایش انتخاب کرد که بعد ها پدرش نام وی را تغییر داد.

اما بر خلاف تصور، محیط خانوده وی سرشار از سر سختی و ناملامت های زندگی بود.

پدر وی پس از بازگشت از جنگ نتوانست کار مناسبی را برای خود بدست آورد و آنها به دشواری به زندگی ادامه میدادند.

بشنوید ماشین گان را ساخته و اجرای جیمی هندریکس

او دوبرادر به نامهای لئون و جوزف و دو خواهر (کتی و پالما) داشت اما برادر وی جوزف دچار مشکلات فیزیکی بود و در سن سه سالگی برای مراقبتهای ویژه از خانواده جدا شد و خواهرش کتی نابینا بود و پالمل نیز دچار مشکلات جسمی بود و در زمانی که وی تنها نه سال سن داشت، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند!

پس از این اتفاقات او را به نزد مادربزرگش در سپردند. اتفاقات تلخ زندگی آن هم در زمانی که وی تنها احتیاج به خانواده ای سالم داشت باعث منزوی شدن و خجالتی بودن هندریکس شده بود.

در سن 15 سالگی بود که مادرش را از دست داد، او اولین گیتارش را در همان سن و با قیمت 5 دلار از یکی از آشنایان پدرش خرید و اتفاق بزرگ به وقوع پیوست. پسری که سالهای زندگیش سراسر در غم و اندوه بود حال با میتوانست با سازش احساسات خود را بیان نماید.

قبل از آن با سازی شبیه گیتار که تنها یک سیم داشت و پدرش به او داده بود اوقات خود را سپری مینمود!

پس از بدست آوردن گیتار، او تمریناتی را بدون استاد و راهنمایی شروع نمود و با گوش دادن به ضبطهای دیگران و دیدن نواختن گیتاریستهای مختلف، به تقلید از آنان میپرداخت تا اینکه در تابستان سال 1959 پدرش برای هندریکس اولین گیتار برقی زندگیش را خرید و شاید یکی از بهترین کارهایی بود که برای فرزندش انجام داد!


همان سال او توانست با گروه های مختلف محلی، فعالیتهایی را انجام دهد و با ساختار موسیقی به صورت جدیتری آشنا شود؛ آشنایی با موسیقی جز بود که به نوعی راهگشایش در ارائه موسیقی جدید و بکر با گیتار بود.

پدرش یکی از کسانی بود که وی را بسیار تشویق مینمود و با ارائه آثار صوتی به هندریکس او را با بی بی کینگ آشنا نمود. در آن زمان عمده فعالیت او تشکیل گروه های کوچک بود که اجراهای مختلفی با آنها داشت، هر چند این اجراها برای عموم رایگان بود اما باعث شد تا نام وی بر زبانها بیفتند.

اما یک اتفاق باعث شد تا مدت زمانی کار او به خطر بیفتد. رانندگی با خودرویی زدیده شده و دستگیری توسط پلیش باعث شد تا او را به ارتش معرفی نماید، هر چند بعد از یک سال توانست معافیت پزشکی بگیرد و بار دیگر به سراغ علاقه اصلی اش یعنی نوازندگی و موسیقی برود.
بیوگرافی خوانندگان خارجی 4
 سپاس شده توسط ps3000
#33
اره منم همین طور زنیکه ی عوضی لیدی گاگا رو میگم
 سپاس شده توسط badgirl
#34
اره منم همین طور زنیکه ی عوضی لیدی گاگا رو میگم
 سپاس شده توسط badgirl
#35
خیلی حال کردیم
#36
مررررررررررسسسسسسسیییییییی جالب بودHeart
لاشه ی عاشقیم سگ خور نامردی تو....
اینقدر خون به دلم هست که هارت بکند....
آگهی
#37
حال کردم از لیدی گاگا و امینم و مایکل جاکسونHeartBig GrinHeartHeart
 سپاس شده توسط madonna
#38
پیت بول خیلی خوب بودHeart 
=))

بیوگرافی خوانندگان خارجی 4
عضو گروه تاریخ انجمن
#39
اگر به سبک کانتری علاقه مند باشید حتما اسم Taylor Swift رو شنیدید، کسی که با سن و سابقه نسبتا کم تونسته واقعا جابگاه خیلی خوبی رو در این سبک از موزیک به دست بیاره.
بیو گرافی:
نام :Taylor Alison Swift
متولد: ۱۳ دسامبر ۱۹۸۹
اهل: پنسیلوانیا، آمریکا
سبک: کانتری، راک، پاپ
زمینه فعالیت: خواننده و شعر نویس
مسلط بر: گیتار و پیانو
شروع کار: ۲۰۰۶
تیلور آلیسون سویفت خواننده جوان 20 ساله آمریکایی سبک پاپ/کانتری است که در تاریخ 13 دسامبر 1989 در آمریکا متولد شد.در سال ۲۰۰۶ او نخستین آهنگش بنام Tim McGraw، را منتشر کرد که رتبه ششم را در بیلبورد به دست آورد. در اکتبر ۲۰۰۶ او نخستین آلبومش را که نام خودش را برای آن انتخاب کرده بود منتشر کرد، که ۵ آهنگ آلبومش در جدول بهترین آهنگ‌های کانتری قرار گرفت. او همچمنین دارای گواهی‌نامه پلاتین سه گانه از انجمن صنعت ضبط آمریکا (RIAA) می‌باشد.پس از آن او در سال 2008 آلبوم دومش را با نام Fearless عرضه کرد
برطبق آمار نیلسن سانداسکن پر فروش ترین خواننده کانتری سال ۲۰۰۸ با فروش بیش از چهار میلیون آلبوم در آمریکا بوده همچنین جزِء اولین خواننده در تاریخ نیلسن ساند اسکن نام گرفت که در جدول ۱۰ موزیک برتر سال ۲ آلبوم از او وجود داشت، در اوایل ژانویه ۲۰۰۹ هم اولین خواننده کانتری شناخته شد که بر طبق آمار دو میلیون آهنگ از او دانلود شده بود!



ترجمه مصاحبه جدید و بسیار جالب Taylor Swift با مجله Glam0ur



تیلور: من عاشق نوشتن ترانه های صادقانه ام كه نام افراد حقیقی در اون باشه و سپس روی سن اجرا بشه به همراه تمام احساسات و هیجانها در حضور 15000 نفر. كاغذ سیاه كردن و مداد كاری و وقت تلف كردن بیخودی چیزی نیست كه من میخوام.
قراردادی كه رهاش كرد: وقتی كه 13 سالم بود من یك ملاقات با RCA Records داشتم و آنها گفتند كه میخواهند من توی یك قرارداد بزرگ ثبت نام كنم. این یعنی آنها میخواهند تماشات كنند ولی امیدی به ساختن یك آلبوم بهت نمیدند. مثل پسری كه میخواد باهات قرار ملاقات بزاره ولی نمیخواد دوست پسرت بشه. بعد از یك سال سبك خواندنتو تغییر میدی و بعد تازه آنها تصمیم میگیرن كه بزارنت كنار یا باهات یك قرارداد ضبط كنند. اونا تصمیم گرفتن كه منو كنار بزارن و منم یك گزینه بیشتر نداشتم. یك تصمیم دشوار گرفتم كه در وجود خودم فقط رخ داد.
در كنار برنامه ی شلوغی كه اون داشت : این همیشه دور از دسترس به نظر میاد ولی با این وجود اگر من قرار ملاقات بزارم با پسری كه توی Nashville همسایه ی رو به رویه منه ولی من حاظرم پرواز كنم تا ببینمش یا حتی اونو پرواز بدم تا بیاد منو ببینه. این بیشتر به نظر میاد كه با زمان بندی من تداخل داشته باشه و من همیشه آماده ی رسیدگی به برنامه هام توی زندگی هستم. البته اگه كسی رو ببینم كه برام ارزش داره مطمئنن این شیوه ی فكر كردن رو فراموش میكنم!
در مورد اعتیادش به كارش: بله من واقعا بی قرار میشم اگه حتی یه روز و نیم هم كار نكنم. من یك رویای تكرار شونده دارم كه اونم اینه كه مردم صف بكشن كنار تختم برای امضا و ازم عكس بگیرن.
یك روز ویژه توی سفرهاش: در یك روز معمولی من 5 یا 6 تا مصاحبه ی مختلف میكنم. اگر ما در یك مكان زیبا باشیم من حتما اون مكان رو بازدید میكنم. و امروز میخوام برم یه سر به ساحل بزنم. قرار ملاقات و برنامه ی من ساعت 5 بعد از ظهر شروع میشه و نمایش ساعت 8 شب. بعد از آن هم یك قرار ملاقات با عده ی زیادی از مردم و بعد از آن با كسانی كه توی مسابقات رادیویی برنده شدند.
در مورد دندانهای مرتبش: من فكر نمیكردم یك پارتنر برای رقص توی مدرسه بشم (حتی زمانی كه بودم) به خاطر میارم وقتی رو كه مدرسه میرفتم و دخترایی رو توی دستشویی میدیدم كه هر دوشنبه به خاطر كارهایی كه توی پارتی انجام داده بودند گریه میكردند. اما اینا دقیقا همون چیزایی هست كه من میخواستم انجام بدم ولی نمیتونستم. بعضی وقتا كسی منو دعوت نمیكرد چون دوستام میدونستن كه بالاخره دعوا میشه. من بعدها فهمیدم كه اكیپ دوستایی كه با هم برای شام میریم بیرون دوست دارند كه یك شب آروم و بی سر وصدا رو بدون نگرانی از كسایی كه هر یك ثانیه در میون می یومدن سر میزمون و خواستار بودن رو پشت سر بزاریم. .

دلتنگی برای دوران كودكی: نه. چون من توقع زیادی در اون زمان نداشتم. مادرم شغلش رو رها كرد وقتی كه 4 سالم بود و همیشه كنارم بود. و پدرم هم شوخ طبعه. میتونی بعدا ببینیش ( یه مدت بعد پدر Swift را پیدا كردم. اونم زمانی كه داشت توی پاركینگ اسكوتر سواری میكرد و یك گیتار روی دوشش بود و قیافه ی دخترش واقعا كسل به نظر میومد.) من در كنار درخت كریسمس توی مزرعه بزرگ شدم. توی یك محیط بسیار بزرگ برای آزاد چرخیدن تا بشم یك دختر بچه ی دیوونه با موهای ژولیده.
كم اشتهایی مثل بقیه دخترا: به نظر من دلیل خیلی از هنرمندا برای كم خوردن اینه كه هر روز جلوی چشمت عكساتو میبینی. این خیلی ترسناكه كه بارها و بارها عكستو ببینی اونم به صورت مداوم و پایدار. وقتی چیزی رو ببینی و متوجه بشی كه زشتی مطمئنا اونو پاره میكنی و میریزی دور. من خیلی ناامید شدم زمانی كه یك نظر توی یك وبلاگ خوندم كه نوشته بود "چشمای او بسیار كوچك است" من با خودم فكر كردم كه آیا واقعا آنها كوچك اند؟ وای نه. آره اونا كوچك اند.
سه تا از دیوونه كننده ترین تلنگرها توی هر لحظه ی زندگیت مثل ایناست: قطعا اجرای زنده ی شنبه شب. من یك قرار ملاقات با Kristen Wiig و Andy Samberg داشتم. دو تا از افراد محبوبم. اجرای برنامه برای 72000 نفر. هر كدام از آنها یك بلیط داشتن كه اسم من روش بود. و مصاحبه ی من با مجله ی Rolling Stone من هیچ وقت توی زندگیم انتظار نداشتم این اتفاق بیفته. قطعا هم تصورشو نمیكردم توی 19 سالگیم بیفته.
كارایی كه توی زندگیت انجام ندادی: من هنوز خیلی اهداف دارم. عاشق گذاشتن یك تور جهانی هستم. و یكی از اهدافم اینه كه برگردم خونه ی پدر و مادرم. (خنده)
10یا 20 سال آینده: تا جایی كه حرفه ام پیش میره امیدوارم مسافرتهام و آهنگام به روز باشه ولی من مثل كسی نیستم كه این ور و اون ور بپلكه و از موضوع اصلی پرت باشه. من با وقار تعظیم میكنم، كودكانم را پرورش میدم و یك باغ درست میكنم و اجازه میدم كه موهام خاكستری بشه. چون نیازی به موهای بلوند توی 60 سالگی ندارم.
HeRe'S tO neVeR gRoWinG Up
#40
بهتر هست از این پس بیوګرافی هر خوانند رو در تاپیکی جدا بګذارید.
تاپیک بسته شد.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











 سپاس شده توسط ~JaSmIn~


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان