امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مردی نابينا

#1
دي نابينا زير درختي نشسته بود!

پادشاهي نزد او آمد، اداي احترام كرد و گفت:قربان، از چه راهي ميتوان به پايتخت رفت؟»


پس از او  وزير همين پادشاه نزد مرد نابينا آمد و بدون اداي احترام گفت:آقا، راهي كه به پايتخت مي رود كدام است؟‌


سپس مردي عادي نزد نابينا آمد، ضربه اي به سر او زد و پرسيد:‌‌ احمق،‌راهي كه به پايتخت مي رود كدامست؟


هنگامي كه همه آنها مرد نابينا را ترك كردند، او شروع به خنديدن كرد.


مرد ديگري كه كنار نابينا نشسته بود، از او پرسيد:‌براي چه مي خندي؟
مردی نابينا پاسخ داد:اولين مردي كه از من سووال كرد، پادشاه بود.


مرد دوم  وزير او بود و مرد سوم فقط يك نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابينا پرسيد:چگونه متوجه شدي؟ مگر تو نابينا نيستي؟


نابينا پاسخ داد: «‌رفتار آنها ... پادشاه از بزرگي خود اطمينان داشت و به همين دليل اداي احترام كرد... ولي نگهبان به قدري از حقارت خود رنج مي برد كه حتي مرا كتك زد. او بايد با سختي و مشكلات فراوان زندگي كرده باشد.»
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مردی نابينا 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ♥Nahal♥ ، ற!ՖŠ Д¥Ť!Ñ ، AMIR NJ
آگهی
#2
HeartHeartHeartHeart
پاسخ
#3
SleepySleepySleepySleepySleepyAngel
همشون لبخند زدن رو تو بچگى جا گذاشتن 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مردی نابينا 1
پاسخ
#4
مرسیShy
:159:آرام ترسکوت کن....!صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد.........!!!:ess:
پاسخ
#5
خوشمــــ اومــــــد (:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation داستان ترسناک مردی تنها در خانه
  داستان مردی تنهادرخانه!
  داستان مردی تنهادرخانه!
  مردی در سردخانه
Heart داستان مردی تنهادرخانه!(ترسناک)
Smile داستان نصوح، مردی که در حمام زنانه کار می کرد
  داستان واقعی مردی که در مترو ویولن نواخت !
Photo داستان واقعی مردی که در مترو ویولن نواخت !(خیلی جالبه حتما بخونین)
  داستان زیبای مردی که فکر میکرد همسایه اش دزد است!
  داستان زیبای مردی که فکر میکرد همسایه اش دزد است

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان