امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان نویسی

#41
(28-08-2011، 19:31)mehrani نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خوابوندمش به زمین ماشه رو کشیدم و تفنگ رو گذاشتم رو مخشو گفتم "از کدوم سیاره اومدی کی هستی ، هدفت چیه که داری اینجا رو خراب میکنی گفت...

ادامه بده...
گفت ما از اورانوس اومدیم وهدفمون اینه که زمین رو تسخیر کنیم بعد یهو دستمو گرفت زدم زمین بعدشم یکی زد تو سرم بیهوشم کرد

ادامه بده


پاسخ
 سپاس شده توسط mehrani
آگهی
#42
Heart 
وقتی بهوش اومدم دیدم دستام بسته است وچندتاازادم فضایی ها اونطرف ایستاده بودند وباهم صحبت میکردندامانمیدونستم چی میگفتندچون زبونشون بامافرق میکردیکدفعه یکی ازاوناروشوبرگردوندوبه من نگاه کردمن خودموزدم به بیهوشی و............................

ادامه بدهید......................ShyHeartShy
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam

va nadani ke be man migoyad:

garche shab tarik ast

del ghavi dar,

ke sahar nazdik ast


پاسخ
 سپاس شده توسط mehrani ، SABER ، bardia001
#43
چند تا از اونا اومدن بازو هامو گرفتن و بردنم به یه سلول چند ساعت بعد اومدن...

ادامه بده


پاسخ
 سپاس شده توسط mehrani ، SABER
#44
اومدن یه آزمایش روم کردند ، ترسم از این آزمایشات بیشتر شده بود بعد دیدم با یه آمپول خونم رو گرفتن و توی یه محلول ریختن و در آزمایشگاه رو بستنو رفتن ، خیلی آزمایشگاشون بزرگ بود من هم دست و پام بسته بود دوست داشتم اون ها رو تعقیب کنم ولی اول باید دست و پام رو آزاد میکردم که یه دفعه یک اصلحه ای که از اون پلیس روسیه ای گررفته بودم رو کنارم دیدم با یه سختی اون اصلحه رو در دستم گرفتم اول قفل دست راستمو زدم بعد چپ و بعد پاهام رو از اینکه فضایی ها به تیر های من شک نکرده بودن خوشحال بودم خوب حالا باید میرفتم ببینم که اون محلول رو میخوان چکار کنند اصلحه رو برداشتم ولی اصلحه بدردم نمیخورد چون همه ور لیزر و دوربین بود یعنی اینکه من باید جوری میرفتم که به لیزر ها برخورد نکنم و زیر دید دوربین ها نباشم...

ادامه بده...
پاسخ
 سپاس شده توسط SABER
#45
وقتی نزدیک جایی که میخواستن ازمایش کنن شدم یکی از فضایی هارو دیدم نمیدونستم چیکار کنم بعد یاد اسلحه افتادم اسلحه رو برداشتم و یک گلوله
حرومش کردم


ادامه بده...


پاسخ
 سپاس شده توسط SABER
#46
شانس اوردم کسی صدای شلیک رونشنید باترس ولرز سی دی رواز جیب ادم فضایی دراوردم وبه سرعت به طرف کامپیوترته ازمایشگاه رفتم.روشن بود سی دی روداخل کامپیوترگذاشتم .امانمیدونستم چی نوشته خیلی ناامیدشده بودم.یکدفعه یادم به دکترصادقی افتاداون درموردادم فضایی تحقیق میکرد سی دی روبرداشتمو به طرف در رفتم...........................

ادامه بدهید.........................
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam

va nadani ke be man migoyad:

garche shab tarik ast

del ghavi dar,

ke sahar nazdik ast


پاسخ
 سپاس شده توسط SABER
آگهی
#47
(خیلی سختش کردین اونجور که تو ذهنم بود دیگه نمیخوره دوستان!)

پست بعدی من میدم یکی! ادامه بده پست گیرل بیست رو...
و یه چیزی اگه دارید ادامه داستان رو مینویسید خودتون یه راه واسش بذارید که نفر بعدی بتونه توضیح بده و خیلی سخت نشه.
پاسخ
#48
بعد یادم افتاد این دکتر ایرانه رفتم دوباره سی دی رو گذاشتم و فهمیدم با خط انگلیسی خرچنگ قورباغه نوشته شده فهمیدم اول میخوان اروپا رو بگیرن بعد اسیا بعد استرالیا بعد امریکا


پاسخ
#49
bayad kari mikardam.intori ke nemishod iraniya sareshon bere vataneshon nemire.hamintor dashtam fekr mikardam ke sedaii shenidam.ba sorat ghayem shodam poshte dar hamin ke varede otagh shod zadam to saresho dar raftam
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam

va nadani ke be man migoyad:

garche shab tarik ast

del ghavi dar,

ke sahar nazdik ast


پاسخ
#50
میخواستم یه راهی برای بیرون رفتن پیدا کنم که...

ادامه بده...


پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان