امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور)

#1
(یه ساعتی هست که برگشتم خونه اما هنوز نه ناهار حاضره و نه خودم !ظرفای دیشب کثیفه و چرب و چیلی تو ظرفشویی مونده ن !رختای چرکم تو سبده کنار لباسشویی!خونه م کثیفه و به هم ریخته !
خودمم رو یه مبل کنار یه میز موندم !چشمم به یه ضبط صوت کوچولوئه که رو میز گذاشتم !بغل شم چند تا نواره !یه ساعته نشستم و میخوام که روشنش کنم اما نمیشه .!
یعنی ممکنه که نیم ساعت دیگه بتونم روشنش کنم ؟!یا مثلا امشب؟ یا فردا؟!اما چه فرقی داره ؟ چه الان چه نیم ساعت دیگه چه شب چه فردا .
اولین نوار رو گذاشتم توش کلیدش رو فشار دادم . 

نوار اول 
شنبه ساعت 9صبح تاریخ...زندان زنان...پرونده شماره ...نام افسانه...
- بشین دختر جون من وکیل تو ام .اگه باهام حرف نزنی که نمیتونم کاری برات بکنم !
(سکوت)
- الان یه ربع میشه که اینجام !وقت من ارزش داره !کارای دیگه ای هم دارم !
(سکوت)
- عزیزم!فکر می کنی این سکوت کاری برات انجام میده ؟!
- باشه !الان نیسم ساعته که من منتظر موندم اما...!خب حتما احتیاج به کمک نداری !
(سکوت)
- پس من برم ؟!حرف نمیزنی؟!
- چه جوری میخوای کمکم کنی؟
- همینکه همین حرف رو زدی خودش یه جور کمک کردن به توئه !
- همین ؟!خسته نباشی!
- من فقط یه وکلم 
- چند سالت هس؟!
- قراره من از تو سوال کنم نه تو از من !
- بازجویی؟!
- نه 
- نمیشه حالا من از تو سوال کنم ؟
- میخوای از من سوال کنی؟
- اره 
- منکه احتیاج به کمک ندارم !تویی که الان احتیاج به کمک داری !
- از کجا معلوم ؟!
- خب میخوای چه سوالی ازم بکنی؟
- پرسیدم ازت چند سالته؟
- سی و پنج سالمه راضی شدی؟
- نه با یه سوال که نمیتونم بشناسمت !
- مگه قراره تو منو بشناسی؟!
- من نباید وکیلم رو بشناسم ؟
- خب پرا اما وقت برای این کارا نیست 
- وقت میخوای برای جی؟
- برای اینکه یه مقداری از زندگیت سر در بیارم که بتونم انگیزه ها رو پیدا کنم و ازشون به نفع تو استفاده کنم!
- که چی بشه ؟
(سکوت)
- نمیدونم 
- خودتو گول میزنی؟!
- اصلا مسئله گول زدن نیست 
- تو نمیتونی به من کمک کنی اما من میتونم به تو کمک کنم 
- چجوری ؟
- من اب از سرم گذشته !اما سرگذشت من و تجربیاتم و زندگیم میتونه هزار تا درس برای تو باشه !
0 سکت)
- خیلی خب!سوالت رو بکن .
- ازدواج کردی؟
- اره 
- بچه داری؟
- یه دونه 
- دختر یا پسر؟
- دختر
- اسمش چیه؟
- فکر کن مهناز
- میترسی اسمش رو به من بگی؟!
(سکوت)
- شاید!
- شوهرت رو دوست داری؟
- اره 
- راست میگی؟
- اره 
- چند سالشه ؟
- حدود چهل 
- چقدر دوستش داری؟
- خیلی خب !ببین !تموم نشد؟
- نه 
- اخه اینطوری که نمیشه !
- مگه وقت وقت من نیست؟
- خب چرا 
- مگه زندگی من نیس؟
- چرا اما !
- اما نداره من میخوام الان زندگیم رو اینجوری بگذرونم اگه باهام موافق نیستی بلند شو برو این مسخره بازی رو هم بذار کنار 
- کدوم مسخره بازی؟
- این ضبط صوت و این چیزا از این فیلمای خارجی یاد گرفتی؟
- اگرم یاد گرفته باشم چیز خوبیه !استفاده از تکنولوژی برای کمک به نوع بشر !
- همین تکنولوژی که داره بشر رو به طرف نابودی می کشونه !
- اگه میخوای من اینجا بمونم و به سوالاتت جواب بدم باید این ضبط روشن باشه حوصله بحثهای ایدئولوژیک م ندارم !
(خنده)
- باشه !قهر نکن ! وکیل که نباید اینقدر نازک نارنجی باشه !
(صدای اواز خواندن )
- نازک نارنجی نباش –نازک نارنجی نباش !
(خنده)
-خب خانم وکیل ،گفتی خیلی دوسش داری!
- اره !
- به خدا دروغ میگی.
- یعنی ی؟
- چه فایده داره ؟!تو از اول شروع کردی بهم دروغ گفتن !
- اصلا بهت دروغ نگفتم !
- به جون دخترت قسم بخور
- به جون دخترم قسم میخورم 
- به وجدانت م قسم بخور
- ای بابا! به وجدانم قسم !
- خب حالا بگو ببینم تا حالا چند بار یه جوون خوش تیپ رو تو خیابون دیدی و دلت نخواسته که اون جای شوهرت باشه؟
- من تا بحال...
- بسه بسه !کو وجدان تو این دور و زمونه ؟!
(سکوت)
- خیلی خب !تا حالا یکی دو بار شده !
- افرین !ادم خیلی باید شجاع باشه که خواسته های پنهان قلبش رو به زبون بیاره !
- اخه تربیت ما ...
- غلط بوده !
- تو تربیت درستی داشتی که اینجایی؟
- نه !اگه درست بود که اینجا نبودم !
- خب حالا کارمونو شروع کنیم ؟
- شروع کردیم !
- فعلا که تو داری از من باز خواست می کین !
- چه فرقی داره ؟
- فرقش اینه که چند وقت دیگه تو دادگاه نمیتونم با این چیزا ازت دفاع کنم !
- مهم نیس !
- خیلی خونسردی !انگار پرونده ات یادت رفته ؟!
- اصلا ! همه ش یادمه !
- بابا چند روز دیگه ...
- چند روز دیگه هنوز نیومده !حالا بگو خانم وکیل تا قبل از ازدواجت چند تا دوست پسر گرفتی؟
- دیگه داری شورش رو در میاری آ!هر چیزی حدی داره !
- بلند شو گم شو بابا
- مودب باش !
- وقتی تو سر قول و قرارت نمیتونی من چرا مودب باشم ؟
- اخه اینا به چه درد میخوره؟!بعدشم ،اینا چیزای شخصی و خصوصی منه !چرا باید به تو بگم ؟
- چطور تو میخوای زندگی خصوصی منو بدونی؟
- برای کمک به خودت
- هیچ کمکی برای من از تو ساخته نیست 
- اولا که هیچ معلوم نیست!درثانی اگه من زندگی خصوصیم را برات بگم وضع تو بهتر از الان میشه ؟
- نه اما حداقل سرم گرم میشه !
- یا واقعا خونسردی یا دیوونه 
- ادم میتونه جفت اینام باشه !یه دیوونه خونسرد !
- کاشکی تو میرفتی درس میخوندی و یه کاره ای میشدی !استعداد خیلی خوبی داری
- از کجا میدونی نخوندم ؟
- از تو پرونده ات 
- مگه هرچی تو پرونده باشه درسته ؟
- نمیدونم !
- تو چه وکیلی هستی که هیچی نمیدونی !حالا چند تا دوست پسر داشتی ،یا نه ؟!
- یکی دو تا 
- همین ؟!
- اره دیگه 
- همه شونو دوست داشتی؟
(سکوت)
- شاید تو اون موقع اره 
- چا باهاشون ازدواج نکردی ؟
(سکوت)
- پیش نیومد !یعنی خیلی جوون بودم 
- یعنی اونا نیومدن جلو؟ چون اگه دوستشون داشتی باهاشون ازدواج میکردی
- اگه موقعیتش رو نداشته بودم چی؟
- صبر میکردی
- شاید!
- ازت سوئ استفاده م کردن؟
- من دیگه جواب نمیدم 
- خانم وکیل کلافه شده !هُو !هُو !
- اخه این سوالا چیه میکنی؟
- منظور دارم 
- چه منظوری؟
- تو اول جواب بده !
- حالا هرچی؟
- یعنی گذاشتی ازت سوءاستفاده کنن؟!یعنی باعث لذت شون شدی!بعدشم ولت کردن و رفتن !توام ازشون گذشتی!
- نذاشتم تا اون مرحله بد پیش بره !
- حتما موقعیتش رو نداشتی!حتما اوضاع جور نبوده !یعینی امکاناتش بارش فراهم نبوده!یا برای تو یا برای اون !وگرنه جلوتر می رفتی!
(سکوت)
- هیچ وقت بعد از اینکه رفتن به فکر انتقام نیفتادی؟
(سکوت)
- حالا تو ساکت شدی و حرف نمیزنی؟
- نمیدونم !
- میدونی اما نمیخوای بگی!
(سکوت)
- بد جور گیر کردی خانم وکیل !اگه حواب بدی که کار منو تایید کردی !اگه ندی که شکست خوردی!اونم جلوی کی؟!متهم بیست سه ساله !خیلی بده ،نه؟!
- شاید به فکر انتقام افتادم اما عملیش نکردم !
- شوهرت چی؟
- شوهرم چی؟!
- اونم حتما یکی از اون پسرا بوده که ده تا دختر رو بعد از سوءاستفاده قال گذاشته و رفته !
(سکوت)
- برات تا حالا از گذشته ش حرف زده ؟ از کارایی که کرده یا از دوست دختراش حتما گفته !
- گاهی به عنوان خاطره جوونی و دوران مجردی و مسخره بازی!
- تو چیکار کردی؟
- هیچی!مال وقتیه که با من ازدواج نکرده بوده !
- تو چی؟ توام میتونی از این خاطرات جوونی و دوران مجردی و مسخره بازیا براش تعریف کنی؟
(سکوت)
- میخوای یه بار امتحان کنی تا بعدش ببینی چی میشه ؟
(سکوت)
- قول میدم که از امتحان سربلند بیرون نیاد 
(سکوت)
- از کجا مطمئنی که بازم شوهرت یاد دوران مجردی و جوونی و مسخره بازیا نمیکنه/!ببینم ؟!گاه گداری یه پرس و جو تو ادارش میکنی که ببینی یا منشی یی چیزی سر و سری نداره؟!
- دیگه وقتم تمومه !باید برم 
(خنده)
- این نوار و پاک نکنیا!شاید بعدا خواستی بهش گوش بدی!
(صدای کاغذ و باز بسته شدن قفل کیف )
- فعلا خداحافظ
- خداحافظ وکیل عزیزم !این صحبتا رو جدی نگیریا !یه شوخی بود و تموم شد !شوخی یه دیوونه خونسرد مثل من !شوهرتم پاک پاکه اصلا مردا وقتی زن میگیرن دیگه چشم شون دنبال دخترای ده پونزده سال جوون تر نیس!
(خنده)
- دو شنبه م میام !
- بیا!
(صدای دکمه ضبط صوت


اگه ادامشومیخوای سپاسونظربده
چــِِِِِِِِـ ـ ـ ـــرآ تـــــ ـ ـ ــــوكـِِِِِِِِِِـــ ـ ـ ـــدِِِِِِِِِري دآيـــــ ـ ـ ــــي؟!
پاسخ
 سپاس شده توسط *ROSE* ، 11NO LOVE
آگهی
#2
خیلی قشنگ بودادامه اش روهمبزار
پاسخ
#3
فعلاکه خیلیکم سپاس ونظردادن
چــِِِِِِِِـ ـ ـ ـــرآ تـــــ ـ ـ ــــوكـِِِِِِِِِِـــ ـ ـ ـــدِِِِِِِِِري دآيـــــ ـ ـ ــــي؟!
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان