امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماجراهای ترسناک

#11
(08-11-2013، 17:36)sara-ice girl نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بچه ها بیاین اتفاقای ترسناکی که تو زندگیتون افتاده رو بگین.فقط لطفا واقعی باشه.


من خواهرم تعریف میکرد چند روز پیش که من کلاس زبان داشتم اونم تو خونه تنها بوده رفته بود دستشوییBig Grinبعد که از دستشویی میاد بیرون یکی صداش میزنه اروم اما صداش واضح بود اولش فک میکنه من بودم که خواستم بترسونمش اما وقتی برگشتو پشت سرشو نگاه کرد دید کسی نیس کل خونرو گشت هیشکی نبود.بچه ها بخدا واقعیه دوهفته پیش اتفاق افتاده بود.حتی من خودم گاهی وقتا صدای راه رفتن تو خونه حس میکنم.
شاید خیلی ازین اتفاقا توهم باشه اما همشون توهم نیستن.
HeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartUndecidedUndecidedUndecidedDodgy
پاسخ
آگهی
#12
یه شب بیدار شدم گشنه بودم رفتم یه گوشت از یخچال در اوردم کمیشو خوردم بعد رفتم اتاق تلوزیون اومدم دیدم فقط استخوان مونده ( البته کامل ننوشتم مضحک شده) اقای بهجت هم گفته جن ها شب ها خونه ی ادم می ان غذای بیرون مونده رو می خورن
پاسخ
 سپاس شده توسط شکوفه2
#13
من اتفاق نیفتاده اما هر شب خوابشو می بینمHeart
    ماجراهای ترسناک 2
پاسخ
#14
منم همین طوریم هی صداهایی میشنوم که صدام میکنن و صدای بالا اومدن یه نفر از راه پله ها و....... نمیدونم چیه شاید ذهنمون این چیزا رو با توجه به ترساموم میسازه
پاسخ
#15
(24-11-2013، 9:41)دختر شاعر نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یکی از دوستام قبلا تو امین اباد زندگی میکرد بعد یکی از اتاقاشون توش جن بوده حالا مادر دختره بهش میگه برو کولر رو روشت کن بعد دختره گفته نه من میترسم (اگه بگی میترسم سیلی میخوابونن زیر گوشتا)بعد این دختره به خواهرش میگه اتنا بیا با هم بریم اتنا هم باهاش میره اتی (انتا) میگه من نمیام تو اتاق تو برو کولر رو روشن کن. این کلید  کولر 3 تا  و فاصلش اندازه ی کمد دیواری تا کلید  سه بند انگشت دختره گفت کلید اول زدم دومی هم زدم سومی یک سیلی محکم خوردم میگفت دست سیااااااااااه و ناخن بببلنددددددددددددددددددددد میگفت فاصله 3 بند انگشت هیچ کی نمی تونه رد شه بعد دختره داد میزنه میره بیرون تا یک سات از بینیش خون میومد وگریه میکرد

هههههه مطمینی برق نگرفتتش برای یک لحظه ؟25r30elec

(10-12-2013، 17:07)دل خسته نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یه شب بیدار شدم گشنه بودم رفتم یه گوشت از یخچال در اوردم کمیشو خوردم بعد رفتم اتاق تلوزیون اومدم دیدم فقط استخوان مونده ( البته کامل ننوشتم مضحک شده) اقای بهجت هم گفته جن ها شب ها خونه ی ادم می ان غذای بیرون مونده رو می خورن

جن از بوی غذا میخوره نه از خودش . گشنت بوده و خوابتم میومده نفهمیدی چقد خوردی elec
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ماجراهای فلشخوری!
Lightbulb دنیای تاریک من | my dark world [ عجیب و ترسناک ]
  خفن ترین فیلم ترسناک هایی که دیدید و پیشنهاد میدید ؟؟؟؟؟
  اگه یه زمانی یه جن خیلی ترسناک دیدی چیکار میکنی. خاطراتتون اگه جن یا روح دیدید هم بگی
Book داستان ترسناک
  داستان واقعی ترسناک درباره اتفاقات عجیب
  یک واقعیت بسیار ترسناک!!!(همه بخونن)
  ماجراهای تصویری زندگی دانشجویی در ایران
  خاطره تلخ ترسناک | غرق شدن در دریا
  چیزی ترسناک در عکس سلفی نیمه شب زن تنها ! + عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان