امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نام اعظم خدا

#1
اسم اعظم
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اسم اعظم به اعتقاد بعضی، یکی از نام‌های خداست که با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده می‌شود. این اسم را کسی نمی‌داند، ولی در طول تاریخ کسانی مدعی دانستن آن شده‌اند و روش‌هایی برای کشف آن پیشنهاد شده‌است. در زبان فارسی این ترکیب عربی به صورت ترجمه‌شدهٔ نام بزرگ هم آمده‌است.[۱]

محتویات
[نهفتن] ۱ بکارگیری اسم اعظم در حماسه‌های ملی و نبرد با جادوان
۲ دانندگان اسم اعظم
۳ اسم اعظم در اسلام ۳.۱ گمانه زنیها در مورد اسم اعظم

بکارگیری اسم اعظم در حماسه‌های ملی و نبرد با جادوان [ویرایش]

ایرانیان از دیرباز و پیش از اسلام به خاصیت ذاتی کلام و از جمله نام یزدان در باطل‌کردن سحر و جادو و مبارزه با دیوان باور داشته‌اند. همچنان که رستم در خوان چهارم داستان هفت خوان با بردن نام یزدان جادوی زن جادوگر را باطل می‌کند.[۲] اما صورت خاص اسم اعظم ملهم از افکار اسلامی‌است و ناشی از نفوذ فرهنگ و معتقدات اسلامی بوده‌است. از جمله اعتقاد به خاصیت اسم اعظم در یکی از حماسه‌های ملی متأخر به نام جهانگیرنامه که از نفوذ افکار اسلامی خالی نیست، بازتاب یافته‌است. به این صورت که مسیحا نامی به جهانگیر (پسر رستم) اسم اعظمی می‌دهد و می‌گوید در صورت پیش آمدن سحر «پی دفعش این اسم اعظم بخوان».[۳]

دانندگان اسم اعظم [ویرایش]

در عرفان الهی و اسلامی هر کس که به مقام لقاء پروردگار برسد بر تمام رموز از جمله اسم اعظم نیز دست خواهد یافت. لذا تمام پیامبران الهی دارای اسم اعظم بوده اند . در روایات مکتب تشیع نیز آمده است که چهارده معصوم که شامل پیامبر صلی الله علیه و دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها و دوازه امام علیهم السلام می باشد دارای اسم اعظم می باشند.

این فهرستی‌است (ناکامل) از شخصیت‌های تاریخی یا اسطوره‌ای که ادعا شده‌است (از سوی خود یا دیگری) که اسم اعظم را می‌دانسته‌اند.
مسیحا و جهانگیر پسر رستم[۳]
بلعم باعور[۴]
سلمان فارسی[۵]
شیخ بهائی مدعی بود که در هفتاد و یک سالگی اسم اعظم را کشف کرده‌است.[۶]
زهره (طبق اساطیر) زنی که اسم اعظم را از هاروت و ماروت یاد گرفت و به‌واسطه دانستن آن خود را تبدیل به سیاره زهره کرد.[نیازمند منبع]
حسن زاده آملی[۷]
ده ده قورقود [۸]

اسم اعظم در اسلام [ویرایش]

مسلمانان اسم اعظم را برترین نام خدا می‌دانند که پیامبران و اولیای الهی به وسیله آن دست به تصرفات غیرطبیعی و خلاف عادت می‌زنند و به حاجات می‌رسند. بنا به روایتی که در تفسیر آیه ۴۰ سوره نمل نقل شده‌است، آصف بن برخیا (وزیر سلیمان) تخت بلقیس را با اسم اعظم نزد سلیمان حاضر کرد.[۹] مسلمانان معتقدند که انبیای بزرگ الهی مانند ابراهیم، عیسی و موسی نیز از اسم اعظم بهره برده‌اند؛ اما در حقیقت این نام نزد پیامبر اسلام و در باور شیعیان نزد پیامبر و امامان دوازده گانه است.[۱۰]

امامان شیعیان توجهی ویژه به این نام داشته و در دعاهای خویش از آن یاد کرده‌اند؛ هرچند مشخص نکرده‌اند که این نام کدام‌یک از نام‌های الهی است.[۱۱] تمسک به این نام آثار و برکات زیادی دارد و برای هر حاجتی می‌توان به آن توسل جست.[۱۲]

برخی از دانشمندان اسلامی براین باورند که اسم اعظم واژه نیست؛ بلکه مقامی است که هرکس به آن مقام برسد، می‌تواند کار خلاف عادت انجام دهد.[۱۳]

دراین‌باره که کدام نام خدا اسم اعظم است، دیدگاه‌ها گوناگون‌اند. یکی از دیدگاه‌ها این است که هیچ یک از نام‌های خدا را نمی‌توان بزرگ‌تر از دیگر نام‌ها دانست؛ بلکه هر نامی را بنده از روی التجاء و انقطاع کامل از ماسوا بر زبان آورد و به آن توسل جوید، همان برای او اسم اعظم است.[۱۴] دیدگاه‌ها بیشتر دانشمندان شیعه این است که اسم اعظم، نامی خاص است. دانشمندانی که براین باورند، دو گروه‌اند: گروهی براین باورند که اسم اعظم بر خلق معلوم نیست و گروهی براین باورند که معلوم است؛ ولی در تعیین آن میان «هو»، «الله» یا «الحی القیوم» اختلاف است.[۱۵][۱۶]

به گفته ابن عباس از ترکیب حروف مقطعه اسم اعظم ساخته می‌شود.

گمانه زنیها در مورد اسم اعظم [ویرایش]

برخی خواندن کلمات قرآن از سر و ته را برای کشف اسم اعظم پیشنهاد می‌کنند، یعنی خواندن اولین کلمه، سپس آخرین کلمه، سپس کلمهٔ دوم و سپس کلمهٔ ماقبل آخر، تا این که یک کلمه باقی بماند و آن اسم اعظم است.[۱۷]

علیخان شیرازی در كتاب «كلم طيّب» نقل فرموده كه اسم اعظم خدای تعالی آنست كه افتتاح او اللَّه و اختتام او هُوَ است و حروفش نقطه ندارد وَلا يَتَغَيَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ يُعْرَبْ و اين در قرآن مجيد در ۵ آيه مباركه از ۵ سوره است: بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن. شیخ مغربی گفته هر كه اين ۵ آيه مباركه را وِرد خود قرار دهد و هر روز ۱۱ بار بخواند هر آينه آسان شود براى او هر مهمّى از كُلّى و جُزئى بزودى انشاءاللَّه‏ تعالى

‏وآن ۵ آيه اين است:
1.اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ القَيُّومُ... تا آخر آیت‌الکرسی‏ (ترجمه: خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده است)
2.اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الحَیُّ القَيُّومُ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ، مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ، واَنْزَلَ التَّوْريةَ وَالْإِنْجيلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ، وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (ترجمه: خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده كه كتاب را به حق بر تو نازل فرمود و كتاب‌هاى پيشين را تصديق كند و از پيش تورات و انجيل رانازل كرده كه هدايتى است براى مردم‏ و فرقان را نيز نازل فرمود)
3.اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ اِلی‏ يَوْمِ الْقِيمَةِ لارَيْبَ فيهِ، وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً (ترجمه: خدايى كه نيست معبودى جز او و قطعاً شما را در روز قيامت گردآورد كه شكى در آن نيست و كيست كه در گفتار از خدا راستگوتر باشد)
4.اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، لَهُ‏ الْأَسْمآءُالْحُسْنی‏ (ترجمه: خدايى كه نيست معبودى جز او و همه نامهاى نيك از آن اوست)
5.اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، وَعَلَی اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ‏الْمُؤْمِنُونَ. (ترجمه: خدايى كه معبودى جز او نيست و بر خدا بايد توكل كنند مؤمنان‏)
چه خوش خیال است............فاصله را می گویم به خیالش تورا از من دور کرده...... نمیداند تو جایت اینجاست......اینجا...........میان قلبم...Smile
پاسخ
 سپاس شده توسط Ali MuSiC ، خانوم گل ، امیررضا* ، ارمين2012
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان